ایست‌گاه اندیشه‌ورزی| فریبا نبی‌زاده

Channel
Logo of the Telegram channel ایست‌گاه اندیشه‌ورزی| فریبا نبی‌زاده
@faribanabizadehPromote
77
subscribers
نوشتن راهی است به سوی خودشناسی و رسیدن به آرامش درون.
روتین صبحگاهی

وقتی می‌خواهیم در زندگی کاری را که دل‌مان می‌خواهد انجام دهیم اما همیشه آن جور که می‌خواهیم نمی‌شود لازم است کاری کنیم کارسون.
مطالعه‌ی یک کتاب قطور آن هم ساعت ۶ صبح بصورت روزانه قطعا به عادت‌سازی و ایجاد روتین روزانه‌مون کمک می‌کند. سحرخیزی جنبه‌ی مثبت دیگری است که با انحام یک کار مداوم، پیوسته، متعهدانه و هدفمند امکان‌پذیر است.
دیروز خوانش کتاب «جز از کل» اثر استیو تولتز طی ۷۵ روز همراه با گروه کتابخوانی نسیم قصه‌ها با خوانش خوب دوست عزیزم خانم فرخنده به پایان رسید.
کتاب اگر چه محتوایی به ظاهر طنز دارد اما جملات فلسفی آن بسیار تأمل برانگیز بوده و خواننده را به تفکر و اندیشیدن وامی‌دارد. شخصیت‌هایی متفاوت با دیدگاه‌های عجیب و رفتارهایی که در برابر هم‌دیگر از خود نشان می‌دهند باعث ایجاد کشش در طول داستان شده و خواننده را مشتاق و هیجان زده می‌کند تا به ادامه‌ی خوانش بپردازد.

برشی از کتاب:

«هیچ‌وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟ من آزادی‌ام را از دست دادم...»

پ.ن ۱: توصیه می‌کنم حتما این کتاب را در سبد مطالعاتی خود قرار دهید و در اولین فرصت آن را بخوانید.‌

پ.ن۲: رمان «جز از کل» اولین رمان این نویسنده‌ی استرالیایی است که در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت و در همان سال نامزد دریافت جایزه‌ی بوکر شد.  هم اکنون به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های تاریخ استرالیا مطرح است.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
دیروز فیلم مارتین ایدن از کارگردان معروف، پیترو مارچلو (peitro marcello) را دیدم.
فیلمی درام و عاشقانه محصول مشترک آلمان، ایتالیا و فرانسه که در سال ۲۰۱۹ ساخته شده است.
نویسنده‌های این فیلم
Jack London, Maurizio Braucci
هستند.
بازیگر اصلی فیلم Luca Marinelli است که در نقش مارتین ایدن بازی می‌کند.
داستان وصف‌الحال ملوانی است که تحصیلات ابتدایی را کامل نگذرانده و سودای نویسندگی در سرش دارد. بر حسب اتفاق مرد جوانی را از کتک خوردن نجات می‌دهد و برای جبران و تشکر به خانه‌ی آن مرد می‌رود که با دیدن خواهرش که دختر زیبارو و جوانی بود به نام «النا» آشنا شده و عاشقش می‌شود.
فیلم به خوبی اختلاف طبقاتی بین قشر فقیر جامعه و طبقه‌ی اشراف‌زاده را نشان می‌دهد.
هم‌چنین جریان عشق ناموفقی که بین‌ مارتین و النا پیش می‌آید اما به سرانجام نمی‌رسد در فیلم مشهود است. در سکانسی از فیلم که این دو دلداده از هم جدا می‌شوند، النا تور مشکی بر سر دارد که نشان از پایان عشق نافرجام‌شان است.
در طول فیلم ماجرای نویسندگی مارتین به تصویر کشیده شده که بخاطر عشق النا تلاش می‌کند تا بتواند بنویسد و از راه فروش کتاب‌هایش بتواند پولدار شود. بعد از تحمل سختی‌ها و بی‌توجهی‌ها عاقبت توسط دوستی به ناشر روزنامه معرفی می‌شود و کارهایش مورد توجه قرار می‌گیرند و پول خوبی به دست می‌آورد. اوضاع مالی سر و سامان می‌یابد اما هم چنان بر سر عقاید خودش پای‌بند است. به خودش می‌آید و اعتقادش به فردگرایی بر نظام لیبرالی و سرمایه‌گذاری که آن موقع بر جامعه حاکم بود ارجحیت داشت. در نهایت چون نمی‌توانست طبق خواسته‌ی دیگران بنویسد و شکست عشقی هم خورده بود، خودش را به دست امواج دریا می‌سپارد چون به نظرش دنیا و مردم‌اش دروغی بیش نیستند.

پ.ن: فیلمی بسیار تاثیرگذار بود. هر کاری به خصوص نویسندگی سختی‌های خودش را دارد و امید و تلاش است که همیشه فرد را در کارش موفق و ثابت قدم نگه می‌دارد. البته داشتن باوری راسخ که بتوان با صداقت و انسانیت زندگی کرد.

ممنون از استاد کلانتری عزیز بابت پیشنهاد خوب‌شون برای دیدن این فیلم

ممنون از پیشنهاد خوب‌تون🙏🌺

#فیلم

https://t.center/faribanabizadeh
بسيارْ كوشِ شوريده

بهرام بیضایی در اندوهیادِ دکتر محمد کوثر او را این‌گونه توصیف کرده بود:‌ «آن بسيارْ كوشِ شوريده!» و من شیفته‌ی بسیارکوش‌های شوریده‌ام.
«شوریده» را دوست دارم،‌ همان‌قدر که «سوختن» را در این بیت مولانا:
ای بی‌خبر از ساختن و سوختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی

در واژه‌نامه‌ی من شوریده‌ یعنی مشتاق‌ترینِ آدم‌ها، یعنی همین همسفرانم که هر روز در کانال‌هایشان می‌نویسند تا به زندگی خودشان و دیگران معنای نویی بیفزایند:
بهترین کانال‌ها

بسیارکوشانِ شوریده، می‌کوشم به شوق شما.

 شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

در تایید صحبت استاد کلانتری عزیز و الهام گرفتن از ترانه‌ی خانم شکیلا این بداهه گفته شد:

این شوریده حالی
این چابک سواری
ای بدوش افکنده نیرو
از تو دارم
از تو دارم


#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
دورهمی دوستانه

ماه پیش بود. ساجد پیشنهاد یک دورهمی را  داد. با خودش گفت: «جمع کردن همه‌ی نظرات برای این که زمان و مکان مناسب مشخص شود کار حضرت فیل است.‌»
اما از آن‌جایی که همیشه این جور هماهنگی‌ها بر عهده‌ی خودش بود خیلی سریع نظرسنجی را در گروه گذاشت و نتیجه‌ را اعلام کرد.
ساجد نماینده‌ی دانشجویان رشته تحول در دانشکده‌ی مدیریت بود. تمام کارهای مربوط به هماهنگی دانشجویان با اساتید برعهده‌اش بود.‌
وعده کردیم تاریخ دهم آبان همه دورهم جمع شویم.
بعد از ده سال دوستان دوره‌ی کارشناسی ارشد مدیریت تحول علوم تخقیقات توانستیم امروز دورهم جمع شویم و یادی از گذشته و دوران تحصیل کنیم. ساعاتی خوش در کنار هم به گفت و شنود گذشت.
زمان چه قدر زود می‌گذرد. خوشا که به خوبی بگذرد.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
زمزمه‌ی محبتی

با خودم عهد بسته بودم که دیگر کلاسی ثبت نام نکنم تا این قدر در هجوم بمباران اطلاعات قرار نگیرم.‌
آخر مگر می‌شود از کارگاه های آخر هفته دست کشید و شرکت نکرد.
هم فال است هم تماشا. آموزه‌ای ترکیبی از نویسندگی و اخلاق‌مندی است. روشی برای انسان بودن و بهتر زندگی کردن است.
حضور در این کارگاه‌ها مرا در مسیر نویسندگی نگه می‌دارد. معتاد شده‌ام.
به قول بزرگی:
ترک عادت موجب مرض است.
اگر شده دقیقه‌ی نود خودم را رسانده و ثبت نام می‌کنم.
تلاش می کنم تا در برابر هجوم اطلاعات خروجی مثبت هم داشته باشم و آن چه را می‌آموزم به دیگران عرضه کنم.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
تبریک به استاد کلانتری عزیز به خاطر تلاش‌شون در فرهنگ‌سازی و نوآوری در کاربرد واژه‌ها و خلق نوواژه‌هایی که کمک می‌کند تا نثر فارسی مزین و زیباتر گردد.
قدرت نه شنیدن

تعریف و تمجید از افراد باید به اندازه‌ی ظرفیت وجودی‌شان باشد. گاهی این تعریف‌ها شخص را مغرور و خودشیفته می‌کند. بنابراین تعریف از او باید متناسب و به اندازه باشد.
برعکس این قضیه هم صادق است. وقتی شخصی ظرفیت پذیرش تعریف را دارد توانایی «نه شنیدن» را هم دارد. ظرف وجودی‌اش قدرت شنیدن نظر مخالف را می‌پذیرد.  اگر کسی به حق از او انتقاد کرد و یا در پاسخ به درخواست‌اش پاسخ منفی داد ناراحت نمی‌شود. بلکه درصدد رفع نقص و اشکال کار خود برمی‌آید، سرخورده نمی‌شود و هم‌چنین از طرف مقابل خود دلخور نمی‌شود.
وقتی خودمان را بشناسیم و بر نقاط قوت و ضعف خود تسلط داشته باشیم در مقابل تایید یا مخالفت دیگران واکنش صحیح نشان می‌دهیم و اصطلاحا نه از این طرف بام می‌افتیم نه از آن طرف.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
ساده نویسی خوب یا بد

برای این که بتوانیم خوب بنویسیم، لازم است خوب بیاموزیم. خواندن صرفا به ذهن سپردن و حفظ کردن نیست بلکه فهمیدن مطالب با عمق وجود است.
زمانی می‌توانیم افکار خود را به رشته‌ی تحریر درآوریم که دقیقا بدانیم هدف‌مان از مکتوب کردن آن چیست.
یک نویسنده توانمند و ماهر قاعدتاً از روی تفنن نمی‌نویسد بلکه قصد و قرضی دارد و هدفمند می‌نویسد.
برخی نویسندگان نوقلم فکر می‌کنند که هر چه از واژه‌های دهن پرکن و به قول اساتید ادبیات پرطمطراق استفاده کنند متن‌شان قوی‌تر دیده می‌شود در حالی که ساده‌نویسی بصورت واضح و شفاف خواننده را بیشتر بر سر ذوق می‌آورد تا مطلب را کامل بخواند و متوجه منظور نویسنده شود.
خاطرم هست از ابتدای آشناییم با دنیای نویسندگی سعی داشتم تا ساده بنویسم. در برخی از مقالات وب‌گاه‌ام به این موضوع اشاره کرده‌ام.
ساده نویسی را نباید با بی‌مایگی محتوا اشتباه گرفت.
یک نویسنده خوب با ساده‌نویسی می‌تواند به افکار خود نظم دهد و به صورت منسجم و مشخص مفهوم و مقصود خود را بنویسد به نحوی که خواننده سردرگم و گیج نشود و به راحتی موضوع را متوجه شود.

ریچارد بل و لیندا الدر در کتاب «آشنایی با هنر پرمایه‌ نوشتن» براساس مفاهیم و اصول تفکر انتقادی به زیبایی این هنر را شفاف سازی کرده و گفته‌اند:
«ما به بیان مکتوب حرفی ارزنده در مورد موضوعی ارزنده هنر پرمایه نوشتن می‌گوییم.»
قطعا فراگیری این هنر در رشد فکری ما اثرگذار بوده و باعث می‌شود تا بیشتر و عمیق‌تر درباره‌ی مسایل مختلف زندگی خود بیاندیشیم و بدین ترتیب به رشد فردی و شناخت بهتر از خود برسیم.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
قلبی در سینه می‌تپد به امید رسیدن به یاری،
مردان سرزمینم از صبح ازل تا شام سگ دو می‌زنند تا بلکه بتوانند لقمه‌ نانی بر سر سفره برند،
مادرانی چشم در راه فرزندان سربازشان هستند تا بلکه به خانه برگردنند،
اما افسوس خدانشناسان بی‌خردی که هماره بر طبل رسوایی خود می‌زنند ولی هیچ‌کدام را نمی‌بینند.
کاش جنگ نبود،
صلح بود،
آرامش خیالی بود،
تا به دنبال محمل لیلی‌، مجنون‌وار قدم برداریم.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
«این دل ریش را چه چاره کنم؟
بزنم فال و استخاره کنم»

بروم کنج و عزلتی یابم
دفتر شعر پاره پاره کنم


بیت اول از دفتر شعر زنده‌یاد پدرم محمدرضا نبی زاده است.
بیت دوم را خود بداهه سرودم.

#پاره‌نویسی

https://t.center/faribanabizadeh
صدای مشکوک

ساعت ۰۴:۴۰ صبح با صداهای مشکوکی که از پشت پنجره سمت خیابان شنیده شد از خواب بیدار شدم.
آرام لای پنجره را باز کردم. گوشم را تیز کردم تا صدا را بهتر بشنوم. صدای شلیک  ضدهوایی بود که طولی نکشید تمام شد.
احساس نگرانی کردم. دلم نیامد همسر و پسرم را بیدار کنم.
فورا تلویزیون را روشن کردم و اخبار ایران اینترنشنال در حال اعلام خبر فوری حمله اسرائیل به ایران بود خبرها را علی‌رغم میل باطنی دنبال کردم.
بعد از چند دقیقه‌ای برق شهر قطع شد. پسرم از خواب بیدار شد گفت: چه خبر شده؟
گفتم: «هیچی، ظاهراً جنگ بود اما زود تمام شد.»

#داستانک

https://t.center/faribanabizadeh
نوشتن به قصد تمرین

تند و تند پشت سر هم جمله‌ها را ردیف نوشتم. مثل یک فیلم سینمایی صحنه‌ها یکی پس از دیگری جلو چشمم نمایان بود. قرار بود هنگام تمرین کلاس،  ۱۰۰ جمله‌ی پیوسته بنویسیم اما در آن لحظه حضور ذهن نداشتم و فقط ۴۰ جمله توانستم بنویسم.
امروز اما با فراغ بال و آسودگی پشت لب تاپ نشستم و شروع کردم از ب بسم‌الله تعریف کردن و همه اتفاقات و ماجرا را نوشتم. بیش از ۱۲۰ جمله شد تازه باید آن ۴۰ جمله‌ای را که قبلاً نوشته‌ام به داستانم اضافه کنم. به نظرم داستان کوتاه خوبی شود البته تا نظر استادم چه باشد.
نوشتن حتا اگر صرفا به قصد تمرین باشد نیازمند تمرکز و دقت عمل است.
وقتی در گوشه‌ی دنج خانه جایی برای نوشتن داشته باشی، می‌توانی ساعاتی را بدون فکر کردن به دل مشغولی‌های روزانه سپری کنی و دست به قلم شوی و افکارت را به تصویر بکشی.

#روزنوشت

https://t.center/faribanabizadeh
امروز جه كارهايى را به سرانجام رساندم؟

امروز به جای این که بنویسم چه کارهایی را می‌خواهم انجام دهم، آستین‌ها را بالا زدم و وارد گود شدم.
عمل‌گرایی یعنی مرد با زن عمل بودن، انجام دادن. نه این که فقط به زبان بیاوریم که قرار است فلان کار و بهمان کار را بکنیم.
مدتی بود از وضعیت اتاق کتابخانه راضی نبودم. شلوغ و پلوغی‌اش کلافه ام می‌کرد. پرده‌ی حریر سفید با توپ‌های زرد و نارنجی روی آن دوده‌ای شده بود و دیگر رنگ پاییزی‌اش نمایان نبود.کتاب‌ها و دفتر‌های روی میزم نیاز به یک قفسه‌ی کوچک داشتند تا دم دست و مرتب چیده شوند.
خلاصه در یک عملیات فورس ماژور اقدام کردم. البته از نیروی کمکی (همسرجان) بهره برده و گوشه‌ی دنج خانه را تکاندیم. روح زندگی دمید و پاییز رنگارنگ زیباتر جلوه کرد.
بدین ترتیب  ذهنم آرام شد. افکارم سر و سامان یافت و با خیالی راحت توانستم بنشینم پشت میزم، بخوانم، بنویسم و قلم بزنم.
وقتی به میز کارم می‌نگرم انگیزه‌ام برای کار کردن و نوشتن بیشتر شده ضمن این‌که از پشت پنجره‌ی اتاق می‌توانم برگ‌های پاییزی تنک روی درخت چنار را ببینم و روح‌ام تازه شود.

#روزنوشت

https://t.center/faribanabizadeh
بیایید واژه‌ی «دوستت دارم» را بی‌درنگ نثار هم کنیم.
فردا خیلی دیر است.
پس همین حالا بگو:
«دوستت دارم»

#گزین‌گویه

https://t.center/faribanabizadeh
روزنوشت

ساعت ۵:۵۰ دقیقه‌ی صبح از خواب بیدار شدم. کتری برقی را روشن کردم. میز صبحانه را چیده. ساعت ۶:۰۰ کتابخوانی گروهی شروع شد. کتاب جز از کل صفحه‌ای ۱۳۴ را باز کردم. نسیم شروع به خواندن کرد. آرش ساعت ۶:۲۰ دقیقه بیدار شد. لباس پوشید. صبحانه خورد. ناهارش را در کیفش گذاشتم. به مدرسه رفت. صبحانه خوردم. کمی در اینستا پرسه زدم. کانال‌های تلگرام را چک کردم. صفحات صبحگاهی را نوشتم. ساعت ۸:۲۵ دقیقه دوباره خوابیدم. با صدای زنگ تلفن بیدار شدم. مامان بود. حرف زدیم. فکر آماده کردن  ناهار شدم. ظرف ها را در ماشین گذاشتم. ناهار دلمه پختم. نیم روز تمام شد.

#روزنوشت

https://t.center/faribanabizadeh
چند وقت پیش مصاحبه‌ای با جناب چت جی بی تی (chatgpt) داشتم که مشروح گفتگوی دو جانبه‌ی بین‌مان را در پستی ارائه کردم.
دیروز با برادرزاده‌ام پارساجان که بسیار باهوش است با برنامه‌ی دیگری آشنا شدم که به نظر در زمره‌ی همین هوش مصنوعی است. برنامه‌ی ج می نی (Gemini).
با پرسش و پاسخ‌هایی که بین‌مان رد و بدل شد شگفت زده شدم.

اگر تاکنون امتحانش نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنم به سراغش روید.
من درباره‌ی خودم، خواهرم که وکیل پایه یک دادگستری است و استاد کلانتری سوالاتی پرسیدم و پاسخ‌های موثق و جالبی به من داد. البته اطلاعاتش بر مبنای محتوای وب سایت افراد و میزان فعالیت آن‌ها در وب است. حتی آدرس وب سایت‌ها را هم درست نشان داد.

خلاصه عصر جمعه را برای لحظاتی با این برنامه شیرین‌تر سپری کردیم.

#روزنوشت

https://t.center/faribanabizadeh
Telegram Center
Telegram Center
Channel