دلم کمی خدا میخواهد

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_دوازدهم

#توی_باغ_آسمان

تو چه ساده ای 😊 و من چه سخت 😔
تو پرنده ای🕊 و من درخت 🌳
آسمان هميشه مال #توست
ِ ابر زیر #بال توست
من ولی هميشه #گير کرده ام 😞
تو به #موقع میرسی و من
سال هاست #دير کرده ام

خوش به حال تــــو که می پری
راستی چرا ⁉️
#دوست قديمی ات درخت🌳 را
با خودت نمی بری؟ 😯
#فکر می کنم
توی #آسمان_تو
جا برای يک درخت🌳 هست ‼️
ِهيچ کس در بزرگ باغ آفتاب☀️ را
رو به ما نبست ❌
يا بيا و #تکه_ای از آسمان برای من #بيار
يا مرا #ببر توی آسمان آبی ات #بکار

#خواب ديده ام
دست های👐 من
#آشيانه_ی تو می شود

قطره قطره قلب❤️ کوچکم
آب و دانه ی تو می شود
شب ستاره ها 🌟
از تمام شاخه های من
تاب می خورند
ريشه های #تشنه_ام
توی حوض خانه ی خــــ❣ــــدا
#آب می خورند
من هميشه #خواب ديده ام ولی...
راستی❗️، هيچ فکر کرده ای ⁉️
يک درخت🌳 توی #باغ_آسمان
چقدر ديدنی ست😍
ريشه های ما
اگر چه گير کرده است 🥺
ميوه های آرزو ولی
رسيدنی ست!☺️


🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_یازدهم

#عروسک_خــــ❣ــــدا

من عروسکم 🧸
عروسک🧸 کسی که پشت #پرده است
دست های🤲 او مرا درست کرده است
من عروسکم🧸
#عروسک خـــ❣ـــــدا
دوست عزيز و کوچک خـــ❣ـــــدا
يک عروسک🧸 #نخی که شب به شب
توی #دامن خــــ❣ــــدا به #خواب می رود
روی #بال نازک فرشته ها😇 سوار می شود
ِ تا دم #حياط آفتاب☀️ می رود

صبح ها، خــــ❣ــــدا به من
نان🥖 داغ♨️ و آفتاب☀️ می دهد
شب که می شود مرا
توی ننوی سپيد ماه 🌙
تاب می دهد

راستی، خــــ❣ــــدا #خودش برای من
يک لباس👕 #تازه دوخته
جای #دگمه_های آن ولی
چند تا ستاره 🌟 کاشته
يک کمی هم از خودش
توی #جيب من گذاشته
قلب❤️ يک عروسک🧸 نخی نمی زند
ولی خــــ❣ــــدا
قلب❤️ شد
توی #سينه_ام تپيد
تيله های چشم 👀من
#اشک را بلد نبود
يک شب او
قطره قطره از کنار #چشم👀 من چکيد

اين عروسک🧸 نخی
کار دستی خـــ❣ـــــداست
خنده های او چقدر
مثل خنده ی فرشته هاست

هيس!
فکر می کنم عروسک خــــ❣ــــدا
باز هم به خواب رفته است
يا سوار بال نازک فرشته ها
تا دم حياط آفتاب رفته است

شب به خير عروسک خــــ❣ــــدا
دوست عزيز و کوچک خـــ❣ـــــدا


🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_دهم

#دل_کاغذی
#دلــــ❤️ــــم يک ورق پاره ی #نازک است
#دلــــ❤️ــــم را #مچاله نکن 😔
نگو اين که يک #کاغذ باطله است 😢
به سطل زباله🗑 حواله نکن ❌
#دلــــ❤️ــــم دفتری📒 کاهی است
ورق های آن را زود زود نکن😞
بيا بعضی از #صفحه_ها را بخوان
از اول #ببين 👀
#حرف ، #حرف تو بود
اگر باز از دست من #دلخوری
بيا اين «#ببخشيد» هم مال تو
نرو #صبر کن، يک کمی صبر کن
بيا اصلا اين #دل
دلــــ❤️ــــم مال تو



🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_نهم


#خاک_خوشبخت ☺️
سال ها پيش از
اين زير يک #سنگ گوشه ای از زمين🌍
من فقط يک کمی #خاک بودم همين
يک کمی #خاک که دعايش
پر زدن🕊 آن سوی پرده ی آسمان بود
آرزويش هميشه
ديدن آخرين قله ی #کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خــــ❣ــــدا را صدا 🗣کرد
يک شب آخر #دعايش اثر کرد
يک فرشته😇 تمام زمين🌍 را خبر کرد
و خــــ❣ــــدا تکه ای خاک برداشت
#آسمان را در آن کاشت
خاک را
توی دستان🤲 خود ورز داد
#روح خود را به او قرض داد
خاک !!
توی دست خـــ❣ـــــدا نور شد
پر گرفت از زمين🌍 دور شد
راستی
من همان #خاک خوشبخت
من همان #نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
اين همه از خـــ❣ـــــدا دور هستم؟!😔


🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_هشتم

دختری🙍‍♀ دلش شکست 💔
رفت🚶‍♀ و هرچه #پنجره
رو به #نور بود بست ❌

رفت🚶‍♀ و هرچه داشت
يعنی آن دل شکسته💔 را
توی کيسه ی #زباله ريخت
پشت در 🚪گذاشت

#صبح روز بعد
رفتگر 👨‍🦰
لای #خاکروبه_ها
يک دل شکسته💔 ديد 👀
ناگهان 😳
توی #سينه_اش پرنده ای🕊 تپيد
چيزی از کنار چشم های👀 خسته اش
قطره قطره💦 بی صدا چکيد
رفتگر برای کفتر🕊 دلش
آب💧 و دانه برد
رفت و تکه های🧩 آن دل شکسته💔 را به
خانه🏠 برد

سال هاست
توی اين محله با طلوع آفتاب 🌤
پشت هر دری 🚪
يک گل شقايق🌷 است
چون که مرد رفتگر 👨‍🦰
سال هاست #عاشــــق❣ است



🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_هفتم

#بال🦋 تازه #دل❤️ نو
#کرم_ابريشم🐛 کوچک من
خانه ی🏡 تازه ی تو مبارک 😍
آخرش بافتی #پيله_ات را⁉️
#بال🦋 تازه #دل❤️ نو مبارک 😍

آن #لباس👕 قديمی و پاره
ديدی اندازه ی #قد تو نيست ❌
ديگر آن را نبايد🚫 #بپوشی
واقعا اين که در #حد تو نيست‼️
آن #خود #کهنه_ات را رها کن
#بیخيالش بيا زود بيرون
يک #خود تازه تر😊 آن طرف هاست
آن طرف، پشت آن #بيد_مجنون

بعد از اين آسمان #پيله توست
ابرها☁️ را تو #پيراهنت👕 کن
زودتر #وقت⏱ اصلا نداريم
#بال_های🦋 نوات را تنت کن
#وعده ما همان جا که گفتی
پشت #دروازه شهر جادو
#منتظر باش دارم می آيم🏃
وای #رفتی❗️ولی بال من کو⁉️

تو #برو🚶#من ولی کار دارم
بال #پرواز من پاره پاره است 😔
باز بايد #ببافم خودم را 🙍‍♂
پيله ی #کوچکم نيمه کاره است😔



🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_ششم

✳️ چای☕️ با طعم خدا

اين #سماور جوش🔥 است
پس چرا می گفتی🤔
ديگر اين خاموش❌ است؟!
باز لبخند😊 بزن
قوری قلبت❤️ را
زودتر بند🩹 بزن
توی آن
#مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای☕️ تو #دم بکشد
شعله اش🔥 را کم کن

دست هايت: 👐
#سينی نقره ی نور
اشک هايم: 😭
استکان های #بلور
کاش😢
استکان هايم را
توی #سينی خودت می چيدی
کاشکی اشک😭 مرا می ديدی
خنده هايت😄 قند🍬 است
چای☕️ هم #آماده است
چای☕️ با طعم خدا 😋
بوی آن #پيچيده
از #دلت❤️ تا #همه_جا

پاشو مهمان عزيز
توی فنجان☕️ دلم
چايی داغ بريز



🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_پنجم

✳️ قول می دهم که آسمان شوم

مثل نامه ای✉️ ولی
توی هيچ پاکتی 📨
جا نمی شوی ❌
جعبه ی 🎁جواهری 💎
قفل 🔒نيستی ولی
وا نمی شوی
مثل ميوه 🍎خواستم #بچينمت
ميوه نيستی❌
ستاره ای ⭐️ از درخت🌳 آسمان
#جدا نمی شوی

من تلاش می کنم #بگيرمت
#طعمه می شوم ولی
تو نهنگ 🐳می شوی
مثل کرم🐛 کوچکی مرا
تند و تيز می خوری
تور می شوم
ماهی🐠 زرنگ #حوض می شوی
ليز می خوری

آفتاب 🌞را نمی شود
توی کيسه ای🛍
ُ جمع کرد و برد
ابر☁️ را نمی شود
مثل کهنه ای
توی مشت✊ خود فشرد
آفتاب 🌞
توی آسمان 🌤
آفتاب🌞 می شود
ابر☁️ هم بدون #آسمان فقط
چند قطره آب💦 می شود
پس توابر☁️ باش و آفتاب 🌞
قول🤚 می دهم که #آسمان شوم
يک کمی ستاره⭐️ روی #صورتم بپاش
سعی می کنم #شبيه کهکشان🪐 شوم

شکل نوری✨ و شبيه باد 🌬
توی هيچ چيز #جا نمی شوی
تو کنار #من، کنار #او، ولی
تو #تويی و هيچ وقت
#ما نمی شوی


🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_چهارم

✳️ راز

راز راه 🛣
رَفتن 🚶‍♂است

راز رودخانه 🌊
ُپل

راز آسمان ⛅️
سِتاره⭐️ است

راز #خاک
ُگل 🌹

راز اشک ها 😭
#چِکيدن است

راز #جوی
آب💧

راز بال ها 🧚🏻‍♂
#پريدن است

راز #صبح
آفتاب 🌞

رازهای #واقعی
رازهای #بر_ملاست
مثل روز🌤 #روشن است
راز اين جهان🌍 #خداست

💫 دلم کمی خدا میخواهد
🆔 @deltangie_khoda

🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_سوم

پرده ها🚩 کنار رفت
خود به خود
با #شروع بازی خدا
#عشق😍 افتتاح شد
سال هاست
#اسم بازی من و خدا
زندگی ست
هيچ چيز
مثل بازی قشنگ ما ☺️
عجيب نيست 😁
بازيی که #ساده است و #سخت
مثل بازی #بهار 🌱 با #درخت 🌳
با #خدا طرف شدن
کار مشکلی ست
#زندگی بازی خدا و يک #عروسک_گلیست

#ادامه_دارد

🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_دوم

✳️ زير گنبد کبود

زير گنبد کبود
جز #من و #خدا 😍
کسی نبود ❌
روزگار
رو به راه بود
هيچ چيز
نه سفيد⚪️ و نه سياه⚫️ بود
با وجود اين
مثل اين که چيزی #اشتباه بود 😳

زير گنبد کبود
بازی #خــــــ❣ــــــدا
نيمه کاره مانده بود 😕
واژه ای نبود و هيچ کس
شعری از #خدا نخوانده بود 😔

تا که او #مرا برای بازی خودش
انتخاب کرد
توی گوش👂 من یواش گفت:
« تو دعای🤲 کوچک منی»
بعد هم مرا
#مستجاب کرد 😊


#ادامه_دارد

🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃
🌺

#چای_با_طعم_خدا 😋

#قسمت_اول

دوست ☺️
دوست، واژه است
واژه ای که از لب فرشته ها😍 چکيده است
دوست ، نامه✉️ است
نامه ای📩 که از #خدا😍 رسيده است
نامه ی📩 #خدا هميشه خواندنی ست 😊
توی دفتر📒 فرشته ها 😍
واژه ی قشنگ دوست
ماندنی ست
راستی،دلت چقدر
آرزوی واژه های تازه داشت
دوست گل ات🌹 رسيد
واژه را کنار واژه #کاشت
واژها کتاب📚 شد
دوستت همان دعای🤲 توست
آخرش دعای🤲 تو
#مستجاب شد😊

#ادامه_دارد

🌺
🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺