به خاک تیره سپردند ارغوان ها را
و روی خاک نوشتند آسمان ها را
فراز بام، چرا ماه مثل سابق نیست؟
بریده اند مگر پای نردبان ها را
کجاست ابر کریم و کجاست لطف نسیم؟
ببین که بغض گرفته است ناودان ها را
مگو؛ درخت، کنار آمده است با پائیز!
بسنج، ظرفیت رنج باغبان ها را
چه گفته ایم مگر در حضور گندمزار؟
بدل به سنگ نشاید کنند نان ها را
«عقاب جور٭» زند بال وخلق خاموش است
که می کشند به در از دهن زبان ها را
کمانچه، جای کمان را گرفته است آرش!
فکنده تیر به خمیازه بس کمان هارا
درین جزیره، دل عاشقی نشد پیدا
به نام قیس بر افراز بادبان ها را!
به نام، دل نکنی خوش، نشانه حتی نیز
زمانه پاک کند نامها، نشان ها را
«غروب»! حرمت پیران، نگاه باید داشت-
- برای دوره ی پیری بگو جوان ها را
٭عقاب جور گشوده است بال در همه شهر
کمان گوشه نشینی و تیر آهی نیست
حافظ شیراز
•┈┈••✾•
🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#جعفردرویشیان«غروب»
@darvishyan