کنفرانس ایرانویچ

Channel
Logo of the Telegram channel کنفرانس ایرانویچ
@conference_iranvichPromote
2.13K
subscribers
1.54K
photos
49
videos
110
links
پیوند گروه https://t.me/joinchat/EGqAwq0ardE2ZWE0 ارتباط با مدیر @papak8
📜🕯️🖋️خاستگاه سامانیان

نسب سامانیان به نیای بزرگ آنان سامان خداة میرسد سامان خداة عنوانی عام برای حکمرانان دیه سامان بود که همچون بخارا خداة شاه یا فرمانروای محلی بخارا از میان دهقانان توانگر و زمیندار به این منصب میرسیدند. اما منابع در تعیین محل دیه سامان اختلاف دارند برخی آنرا از توابع بلخ دسته ای دیگر از نواحی سمرقند و پاره ای روایات متأخر سامان را دهی نزدیک ترمذ ذکر کرده اند. به هر حال بعضی منابع سامان خدا را جد سامانیان خوانده اند.


بیشتر منابع همروزگار سامانیان نسب این سامان را به بهرام چوبین (سده ۶م) سردار بزرگ ساسانیان رسانده اند. اصطخری آنها را از نسل بهرام چوبین دانسته که در خارج مرزهای ایران حکومت میکردند البته ضبط نام ها در سلسله نسب سامانیان آشفته و گوناگون است و یوستی در نامنامه ایرانی چنین آورده است: سامان خداة بن جثمان بن طغاث بن نوشرد بن بهرام چوبین با وجود این، برخی مورخان نسب سامانیان را به بهرام گور رسانده اند.

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️با دستهای برافراشته به سوی تو ای مزدا با فروتنی تمام پیش از همه چیز خواستارم که بهره ای از خرد مقدس خود را به من عطا فرمایی تا به همراهی درستی کردار و ضمیر پاک بتوانم خوشبختی روان آفرینش (همه جهان) را فراهم سازم.

#گاتها_هات_28

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️خطر دوگانه ای در داخل و در خارج منافع ایران را تهدید می کنند

یادداشتی کوتاه منتشر نشده از استاد
#سید_جواد_طباطبایی




دقیقا به خاطر ندارم که یادداشت زیر را پیرو چه گفتگویی ارسال کرده بود و قرار بود چه استفاده ای از آن صورت بگیرد، آیا یادداشت خصوصی بود و به دنبال گفتگوی تلفنی یا امری دیگر، نمیدانم. اما از آنجا شرایط مملکت هر روز در حال تغییر است و برخی هولناک ترین پیش بینی او گاهی جامه حقیقت می پوشد، انتشار آن را بی فایده ندیدم. متن یادداشت حاوی موضوع جدیدی نیست، در یادداشت های دیگر نیز درباره محورهای اصلی آن هشدار داده و به نظر میرسد همین ایده اولیه را در یک مقاله طولانی تر در سالهای آتی توسعه داد. با اینحال شاید انتشار آن بهتر از ماندنش در بایگانی انبوه ایمیلها باشد. زیرا ممکن است در سالهای آتی پژوهشگران دانشگاهی که به دنبال تحقیق پیرامون تحولات فکری و زاویه های مختلف طباطبایی هستند، از نکات این یاددداشت، استفاده هایی ببرند.


«ملاحظاتی که به صورت تزهایی دربارۀ ایران عرضه می شود، کوششی برای توضیح برخی ویژگی های ایران است که به لحاظ تاریخی به صورت ایرانشهر – ایران بزرگ فرهنگی، که مرزهای آن بسی گسترده تر از مرزهای سیاسی کنونی است – تحقق پیدا کرده است. اصطلاح ایرانشهر، که نزدیک به دو هزار سال سابقۀ استعمال دارد، به همین تحقق فرهنگ ایران از کهن ترین ایام تا زمان ما اشاره دارد و کوشش مخالفان ایران – در صورت های گوناگون –برای فروکاستن آن به «ملی گرایی ایرانی» رخنه ای موذیانه در صف همۀ ایرانیانی است که دغدغۀ کیان از عالی ترین مصالح ملی را دارند.

ایران کنونی، با مرزهای سیاسی آن، تنها بخشی از این واقعیت تاریخی است، وظیفۀ همه ایرانیان و همه مسئولان آن دفاع و حفاظت از این واقعیت سیاسی به هر قیمتی است، در حالی‌که ایران بزرگ فرهنگی میراثی بزرگ تر واقعیت سیاسی کنونی است که وظیفۀ دفاع از آن بر عهده ایرانیان و نیز همه اقوامی است بهره ای از این میراث دارند. ایران سیاسی رهبری فرهنگی این میراث مشترک را بر عهده دارد و در مدیریت کلان نمی تواند مصالح ایران فرهنگی بزرگ را لحاظ نکند. آینده ایران سیاسی در گرو چنین فهمی از تاریخ ایران و میراث مشترکی است که ایرانیان ایجاد کرده اند. در شرایطی که ائتلاف ها در منطقه در حال تجدید آرایشی بی سابقه هستند تصمیم گیران ایرانی نمی توانند مانند گذشته و با مقولات منسوخ منافع ملی ایران را اداره و از آن‌ها حفاظت کنند.

با سرعتی که تحولات در منطقه در حال انجام است باید چاره ای متفاوت اندیشید و تصور استرانژیکی متفاوت و جامع تری را تدوین کرد. بیم آن می رود که اگر به موقع نتوان مسائل مبرم را فهمید ضررهایی غیر قابل جبران بر مصالح کشور وارد شود. اینک باید دو وجه داخلی و خارجی سیاست گذاری های کلان را مورد توجه جدی قرار داد. تزهایی که من عرضه کرده ام با توجه به چنین درکی از تاریخ ایران و جایگاه آن در منطقه و جهان بوده است. وضع از زمان نوشته شدن این تزها بحرانی تر و وخیم تر شده است. این تزها به عنوان طرح بحث عرضه می شود. اگر عزمی جدی برای اصلاح امور و تغییر سیاست ها وجود داشته باشد باید چیزی مانند اتاق فکر فراهم آید تا بتوان تدبیرهای سنجیده ای اتخاذ کرد. خطر دوگانه ای در داخل و در خارج منافع ایران را تهدید می کنند، مسئولان باید بتوانند در دو سطح و از دو دیدگاه چاره ای برای بحران های داخلی و خارجی بیندیشند».
(پایان)

🆔
@conference_iranvich🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📜🕯️🖋️فیلسوف ایرانشهر


در هر کشور دو چیز مهم است، قانونهای خوب و جنگ افزارهای خوب، ولی قانون های خوب بی جنگ افزارهای خوب هیچ ارزشی ندارند.

‏با اتفاقاتی که در یک ماه گذشته در نظام بین الملل رخ داد، دیدیم که «قانونهای خوب، بی جنگ افزارهای خوب هیچ ارزشی ندارند» و یک بار دیگر دیدم که کسی که پیش از همه  توانست این وضع جهان مدرن را توضیح دهد، ماکیاوللی بود.

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️روز ملی دماوند شاد باد

⛰️واژۀ دماوند

دماوند، نام بلندترین قلۀ رشته کوه های البرز و نیز نام شهری است در 25 کیلومتری جنوب این کوه.

📯این نام به پهلوی در کارنامۀ اردشیر بابکان به صورت دُنباوند و در سنگ نبشته های دوران ساسانی چون سنگ نبشته شاپور اول در نقش رستم فارس و
سنگ نبشته نرسی در پایکولی، به صورت دومباوند و دُنباوند،
درنامۀ تنسر، شهرستان های ایران، ایرانشهر و کتاب جغرافیای موسی خورنی، دُمباوند آمده که در واقع تغییریافتۀ نام پهلوی آن است.

⛰️اکنون نیز نام کوه و شهر با فتح دال، دَماوند معروف است. دَم یا دَنب، همان دَم  در زبان پهلوی، از مصدر دَفتن به معنی تف و گرما  یا  بخار و گاز است و آوند به معنی ظرف می باشد.
وَند نیز پسوند نسبت است و در زبان پارسی باستان، فراوان به کار رفته.

به این ترتیب می توان گفت این نام به معنی ظرفی است که دارای تف و گرما یا بخار و گاز باشد و به همین علت آن را به قلۀ بلند البرز که زمانی آتشفشانی بوده نسبت داده اند.

📯نام های دیگری که در دوران باستان به آن اشاره شده عبارتند از : قلۀ مونس،
کوه یاسینوس و کارن.

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️جشن تیرگان شاد باد

جشن تیرگان روز از جان گذشتن سرباز ایران ارش کمانگیر برای شکوه ایرانشهر بر همه شاد باد


تشتر، ستاره رایومند فرهمند را میستاییم که خانه آرام و خوش بخشد.

آن فروغ سپید افشانی درخشان درمان بخش تیز پرواز بلند از دور تابان را میستاییم که روشنایی پاک افشاند.

آب دریای فراخ را، رود «ونگوهی» نام آور را، گوش مزدا آفریده را، فر توانای کیانی را و فروشی سپیتمان زرتشت آشون را می ستاییم.

می‌ستاییم ستارهٔ درخشان و شکوهمندِ تِشْـتَر را؛ آن تُندتاز به‌سوی دریای فراخ‌کَرت را، به‌سانِ آن تیرِ در هوا پرّان، تیری که آرش تیرانداز- آن بهترین تیرانداز ایرانی- از کوه «اَئیرْیو خْـشوثَـه» به‌سوی کوه «خْـوَنْـوَنْـت» پراند.


اوستای_کهن
تیریشت

تیرگان بر همگان خجسته باد.



🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️ایران بزرگ فرهنگی

ایران زمین در معنای دقیق ،آن ایران بزرگ فرهنگی است. ایران جغرافیای سیاسی کنونی تنها ناحیه هایی از این ایران زمین فرهنگی است ایران بزرگ فرهنگی تنها از آن ایرانیان محدوده جغرافیای سیاسی امروز ایران ،نیست میراث همه اقوامی است که سهمی در آفریدن آن میراث مشترک داشته اند، اگرچه بسیاری از آن ،اقوام به لحاظ سیاسی، به ملتهای مستقل تبدیل شده و سرنوشت سیاسی جدای خود را رقم زده اند.

📜🕯️🖋️به عنوان مثال ملتهایی که در آسیای مرکزی و نیز در قفقاز کشورهایی مستقل ایجاد کردهاند در معنای سیاسی کلمه ایرانی نیستند اما در میراثی که در ایران بزرگ آفریده شده، درجات متفاوت سهیم بودهاند و هستند. امروزه این اقوام به زبانهای «ملی» خود سخن میگویند اما بخش بزرگی از آن چه در این زبانهای ملی ناحیهای بیان میشود ایرانی است.

حتی ترکیه که از سده ها پیش هویت قومی متمایز از هویت قومی ایرانی یا به تعبیر ،من ایرانشهری داشته، اما تا گسستی که بنیادگذار ترکیه نوین ایجاد ،کرد بخش مهمی از ادب ترکی عثمانی ایرانی و از شاخه های فرهنگ ایرانی بوده است. این بخش از ادب و فرهنگ عثمانی ناحیه ای در ادب و فرهنگ ایرانی است که به زبان ترکی عثمانی بیان شده است.

منبع:
#تاملی_درباره_ایران_دیباچه_ای_ب_نظریه_انحطاط_ایران

#سید_جواد_طباطبایی

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️اصلاح طلبان وطن فروش

در سپهر سیاسی ایران تا کنون هیچ گروه  و اندیشه ای به خائن و وطن فروشی و فریبکاری اصلاحات نبوده،جان کلام این گروه سیاسی رسیدن به صندلی به هر قیمتی،چه با تکه تکه  شدن ایران چه با حمله نظامی به ایران،چه رفسنجانی و توله هاش که خواهان برهم زدن کشور و آشوب بودن ،چه خاتمی عبا شکلاتی که خواهان فدرال(بخوانید تجزیه) ایران بود،چه شیخ بنفش،چه ظریف

تمامی اصللاح طلبان صادراتی (علی‌نژاد،قاضی زاده ،اسماعیلیون)خواهان حمله نظامی به ایران هستند و بلندگوی اصلاحات داخل هستند،کسانی که کوچکترین عشقی به ایران ندارند و صیغه صندلی قدرت هستند ،نرگس محمدی و صادق زیبا کلام و فایزه هاشمی فاحشه های سیاسی هستند که از اعتراضات بحق ملت مثل زالو تغذیه می‌کنند

در انتخابات پیش رو هم با حمایت کامل از یک پانترک ایران ستیز به نام
#پزشکیان همان #پیشه_وری اصلاحات   که دشمن خونین زبان فارسی و تاریخ ایران هست  پیمان بستن فقط فقط برای رسیدن مجدد به قدرت،ملت ایران باید دوباره سیفون این بد ذات های بی وطن رو بکشند.


#اصلاح_طلبان_وطن_فروش

#پزشکیان_پیشه_وری_خائن

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️دین داری خسرو انوشیروان

دین همواره جزئی جدانشدنی از زندگی مردم باستان بود و دولت مردان نیز به تبع مردم از دین برای بسط قانون و حاکمیت به جامعه بهره میبردند. در اعمال شخصی شاه دین نقش مهمی را ایفا می کرد، داریوش یکم در کتیبه شوش خود میگوید اهورامزدا از آن من است و من از آن اهورامزدا هستم.


دینداری شاه به عنوان یک فریضه مهم در دین زردشتی مورد اشاره قرار گرفته است. در دینکرد سوم در جمع فضایل بیست گانه که باید در شهریار گرد آیند آمده است که:« یکی دیگر گزینش به دینی است؛ زیرا از رهگذر گزینش به دینی کشوربانان است که تودگان به دین نیک گراینده میشوند.»

اردشیر پاپکان نیز دین داری شاه را از ملزومات مهم کشورداری میدانست: «بدانید در یک کشور هیچ گاه یک سردار دینی نهانی با یک شهریاری ،آشکار، هرگز با هم نسازد جز آنکه سرانجام آنچه را که در دست سررشته دار شاه بوده سردار دینی از دست او گرفته است. زیرا دین بنیاد است و شاهی ستون و کسی که بنیاد را در دست دارد بهتر تواند بر کسی که ستون را دارد چیره شود و همه بنا را به دست گیرد.»

خسروانوشیروان نیز به میزان زیادی تحت تأثیر دین زردشتی بود در متن پهلوی اندرز خسرو قبادان آمده است: «این را میدانم که از پیش هرمزد خدای آمده ام و برای بستوه آوردن دروج ایدر هستم و باز به پیش هرمزد خدای باید شدن

پس از مشاجرات فراوان و سرکوب مزدکیان، خسرو اصلاحات و برنامه های نوینی را در جهت دینداری مردم جامعه در پیش گرفت گردیزی از زبان خسرو آورده است دین آموزید و کار دین را بپردازید تا اندر شناختن و دانستن دین ماهر گردید تا چون مزدکی بیرون آید مخرقه [کذب و دروغ] خویش بر شما روا نتواند کرد.»

روایتی در دست است که تدوین نهایی اوستا را به زمان انوشیروان نسبت میدهد که شاید تحت تأثیر قیام مزدکیان بود بنا به این روایت او مجمعی از موبدان به ریاست وہ شاپور موبدان موبد تشکیل داد و ۲۱ نسک اوستا را تعیین کردند و بر آن مهر زدند. ظاهراً انوشیروان در رابطه با اصلاحات دینی جزم اندیش نبوده است. در روایتی که ابن اثیر آورده از زبان انوشیروان بیان شده است که من در شیوه کار هندیان و رومیان نگریستم و خوبیهای آنان را برگزیدم خواهشهایمان ما را به سوی خوشی ها نکشاند و همه اینها را برای نمایندگان و یارانمان در دیگر کشورها نوشتیم.

فردوسی نیز در تک بیتی تسامح دینی شاه را می ستاید. بنا بر روایت فردوسی چون از او می خواهند که مسیحیان و یهودیان را آزار دهد پاسخ میدهد:
چنین داد پاسخ که شاه سترگ / ابی زینهاری نباشد بزرگ

📙منبع:موازین دینی و اخلاقی در کشورداری خسرو انوشیروان

📙نویسنده:جناب آقای
#امین_بابادی دانشجوی دکترای تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️ اخلاق و مردم داری در تفکر انوشیروان


توجه شاه به مردم از ارکان اساسی حکومت زردشتی میباشد. در دینکرد سوم شاه آرمانی دین زردشتی یعنی گشتاسپ،
اینگونه معرفی شده است: «آن که مردم را دوست دارترین و پذیرنده ترین است.» در همین کتاب گفته شده است که برابر آموزشهای دین ،بهی زردشت وارترین خیم و خوی ها عشق به مردم است. کورش نیز در استوانه خود گفته است مردوک او را برای رهایی مردم بابل از جور و ستم برگزیده است.

داریوش نیز پس از کورش به این سیاست مردم داری ادامه داد به گزارش پولیانوس داریوش به شهربانها فرمان داد تا میزان مالیاتی که مردم هر شهربانی قادر به پرداخت آن بودند را برآورد کنند و چون مقدارش مشخص شد داریوش آن را نصف کرد تا بر مردم فشاری تحمیل نشود. سخنانی که مسکویه در تجارب الامم به منوچهر پیشدادی منتسب میکند بی تردید ریشه در ادبیات دورۀ ساسانی دارد در این گزارش منوچهر می گوید، شهریار را بر مردم حقی است و مردم را بر وی حقی؛ حق شهریار بر آن است که از او فرمان برند و با او یک رنگ باشند و با دشمنانش بجنگند حق مردم بر شهریار آن است که روزیشان به هنگام دهد... حق مردم بر شهریار آن است که در کارشان نیک بنگرد با ایشان مهر ورزد بیش از توان بارشان نکند. اگر گرفتار شوند و بهره شان به آسیبی آسمانی یا زیانی زمینی کاستی پذیرد، به همان اندازه از باج بکاهد و اگر به پیشامدی، خواسته از دست دهند، یاریشان کند تا در آباد کردن توانا شوند.»


مردم در این گزارش ردپای اصلاحات خسرو را میتوان بازیافت و چه بسا خود متن از روزگار خسرو انوشیروان باشد بنا به گزارش ،طبری ،انوشیروان پس از اصلاحات مالیاتی فرمان داد تا از مالیات کسانی که به زراعت و محصولشان آسیبی رسیده، به نسبت زیانشان کم کنند این گزارش با سخنان منوچهر نزدیکی بسیاری دارد. همچنین
به گزارش ثعالبی انوشیروان برای آبادسازی زمینهای زراعی به مردم وام می داد که با بخش پایانی سخن منوچهر هماهنگی زیادی دارد.
در رابطه با بخشش به فقرا در متن اندرزنامه منتسب به خسرو آمده است: «به دهش درویشان سپوز و بستاری نکنید بنگرید که چگونه فرمانروایی از بین رود خواسته بشود، مال ستبر، عشق و دشخواری و درویشی بگذرد.» به راستی نیز در زمان او و پدرش بود که سازمان حمایت از درویشان و دادور برای حمایت از اقشار ضعیف جامعه تأسیس شد.

📙منبع:
#موازین_دینی_و_اخلاقی_در_کشورداری_خسرو_انوشیروان

📙نویسنده:
#جناب_آقای_امین_بابادی_دانشجوی_دکترای_تاریخ_ایران_باستان_دانشگاه_تهران

🆔
@conference_iranvich🔥
سکایی باستان

📜🕯️🖋️سکاها و سرمتها قبایلی ایرانی تبار بودند که از سدهٔ هشتم پیش از میلاد تا آغاز عصر مسیحیت بر دشتهای اوراسیا فرمان میراندند و در قلمرو وسیعی از سواحل شمالی دریای سیاه در غرب تا مرزهای شمالی چین در شرق به زندگی چادرنشینی روزگار میگذراندند واژه سکا که در فارسی باستان به صورت saka آمده از مشتقات ریشه باستانی sak درفتن گشتن گردیدن و در اصل به معنای «سرگردان خانه به دوش است.اشتقاق این واژه از saka سگ در معنی مثبت آن (سگ گله) یا از ریشه باستانی vsak نیرومند بودن پذیرفتنی نیست.

در کتیبه های هخامنشی نام چهار طایفه سکایی آمده است که عبارت اند از: سکاهای هومنوش (فارسی باستان haumavarga) سکاهای تیز خود (فارسی باستان tigrasauda)، سکاهای آن سوی ،سغد فارسی باستان para sogdam) و سکاهای آن سوی دریا (فارسی باستان paradraya) از این میان سه عنوان نخست مختص سکاهای شرق دریای خزر بوده و عنوان چهارم به سکاهای غربی گفته میشده است.


مهمترین قبایل سکایی غربی که بیشتر در دشتهای جنوب روسیه امروزی میزیستند عبارت بودند از اسکیتی ها یا اسکوتی ها، سرمتی ها و ماساگتها
به ظاهر همه قبایل چادرنشین ایرانی در آغاز خود را -skuda* می نامیدند که مشتقی از ریشه هندواروپایی skeud است این واژه را دیا کونف، «چالاک، اما سمرنیی  تیرانداز» معنا کرده است. همین نام در میانۀ سدۀ نخست پیش از میلاد در منطقهٔ پنتوس به skula بدل شد.


تنها آثار بازمانده از زبان سکایی باستان برخی اسامی اشخاص، قبایل و مکانها در کتیبه های یونانی منطقه پنتوس و نیز در آثار مورخان یونانی است که بر اساس آنها و به کمک آثار مکتوب زبانهای ایرانی باستان یعنی اوستایی و فارسی باستان و نام چند مکان تپه و رودخانه در اوکراین و جنوب روسیه می توان برخی از واژه های این زبان را بازسازی کرد برخی از این واژههای بازسازی شده عبارت اند از: abra* «آسمان»ap «آب» arma «دست» arya «آریایی» aspa «اسب»، baga «بغ، خدا» danu «رود» gaula «گوش» hazahra «هزار» havn «خواندن».

سکایی باستان مسلماً گویشهای مختلفی را شامل می شده است که اسکیتی و سرمتی از آن جمله بوده اند. هرودت در این باره مینویسد: «زبان سرمتی ها اسکیتی است اما به اصالت باستانی اش صحبت نمیشود. گزارشهای هرودت از افسانه ها و داستانهای اسکیتی به وجود ادبیاتی بسیار غنی و به ویژه حماسی به زبان سکایی باستان گواهی میدهد درباره داستانهای سکایی به روایت هرودت کتاب  پس از آن که هووخشتره سومین پادشاه ماد بر غاصبان اسکیتی غلبه کرد و حکومت را باز پس گرفت با ایشان به مهربانی رفتار کرد و پسرانی را بدیشان سپرد تا زبان خود و هنر تیراندازی را به آنها بیاموزند.

📙منبع:تاریخ جامع ایران جلد پنجم صفحه ۶۲ حسن رضایی باغبیدی

🆔
@conference_iranvich🔥
#بخش_اول

📜🕯️🖋️اسب در دوره ساسانی


ساسانیان اسب را برترین جانوران میدانستند (نوروزنامه منسوب به خیام ۵۱ منقول از خسروپرویز) اسب سفید خوش چشم زردگوش و درخشان موی و سفید پلک را از همه مرغوبتر می شمردند (مینوی خرد، شصتم بند ۹؛ بندهشن، ص ۱۲۰) چنانکه دیدیم برگستوان دورااروپوس به اسبی عربی متوسط القامه امروزی می خورد، اما خیلی زود اسبان قویتر و تناورتری پیدا شدند که سواران سنگین زره و نیز برگستوانهای گران را به آسانی میکشیدند بهترین نمونه چنین اسبی شبدیز خسرو پرویز بود که در سنگتراشی طاق بستان نزدیک کرمانشاه و در قصیده ای از خالد الفیاض از اوایل دوره اسلامی جاویدان مانده است.

هنوز هم اسبان نسایی (مادی) را بهتر از همه می دانستند (آمیانوس مارسلینوس؛ سیزدهم، فصل ۶، بند ۳۰) دستکشی و به گزینی و رعایت دقیق قواعد تیمار و علوفه دهی باعث شد که اسبان قوی برای جنگ و راه پیمایی و یا نخجیر و بازیهای میدانی به بار آید و نیز بسیاری آیینهای مربوط به نراکت مسابقه و شکار برای مهتران وضع شد که نمونه هایشان را در کتاب التاج في اخلاق الملوک منسوب به جاحظ آورده اند همه فرزندان نجبا و آزادگان درجه پایینتر هم به آداب و قواعد سخت سواری خویگر میشدند (مثلاً نولدکه کارنامه ارتخشبر پاپکان ۳۸۹؛ آمیانوس بیست وسوم فصل ۶ بند ۸۳)

پیروزیهای ایرانیان بیشتر منوط به شجاعت سواره نظام بود و آمیانوس که خود صفوف سواران شاپور دوم را دیده است میگوید: چنان رده هایی تنگ از سواران زره پوش در پیش ما کشیدند که برق تنهای پوشیده از آهنشان دیدگان هر بیننده ای را خیره میکرد؛ و همه اسبان صفوف سواران با برگستوانهای چرمین محافظت می شدند (همان، بیست و چهارم فصل ،۶ بند ۸). با این سواران مأموری هم بود که او را ستور پزشک میخواندند (در مقدمه الادب زمخشری:بچشک ستور همان که امروز دامپزشک میگویند)

مواظبت و تیمار اسبان زیر نظر او بود و چون بیمار میشدند با داروهای گیاهی به درمانشان میکوشید (دینکرد کتاب هشتم فصل ۲۶ بند ۱۱ )حتی در گرفتن و پرورش اسبان وحشی نیز نمی توانستند بی پروایی کنند چنانکه بدانان آسیب رسانند» (نیکاتوم نسک اوستا منقول در (دینکرد و نیز به دستور اوستا (منقول) آخر اسبان میبایست پاک نگهداشته شود والا گناهی در حد مکافات پیش می آمد اوستای ساسانی فصلی مخصوص هنر جنگ داشته است به نام ارتشتارستان که در آن از اسبان و خوراک و تیمار و نیز از مکافات گزند رسانندگان بدانها سخن رفته بود.

📙منبع:اسب و سوارکاری در ایران باستان از روانشاد دکتر
#شاهپور_شهبازی

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️سوم خرداد سالگرد فتح خرمشهر و رشادت دلیرمردان بی ادعا گرامی و ماندگار باد
جان دادیم…
خاک ندادیم
خرمشهر دشنه‌ ای است به قلب ایران ستیزان و  شعله ز آتش عشق به وطن است
روزی که همه ابر قدرت ها از قدرت فرزندان ایران لرزيدند

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️شاهنامه قبل از فردوسی

پیش از اینکه اثر فردوسی نام شاهنامه را به خودش منحصر کند، لغت شاهنامه بر کتابها و تألیفاتی اطلاق میشد که داستان حکومت شاهان ایرانی در آنها بیان شده باشد. از این گونه کتابها سه اثر معروف است که عبارتند از 👇

🔥شاهنامه بزرگ ابوالمؤید بلخی

🔥شاهنامه ابو علی ،بلخی

🔥و شاهنامه ابومنصوری

عده ای از محققان قصیده مسعودی مروزی پیش از (۳۵۵ق) را نیز که در آن ذکر شاهان باستانی ایران گویا به ترتیبی تاریخی آمده بوده است شاهنامه مسعودی مروزی خوانده اند. اما نه مطهر بن طاهر مقدسی (سده ۴ق) که نام مسعودی را آورده و از قصیده او نیز مطالبی یاد کرده است و نه ثعالبی (وفات: ۴۲۹ یا ۴۳۰ ق)، اثر مسعودی مروزی را «شاهنامه» نخوانده اند.

ثعالبی در ترجمه آزادی که از شاهنامه ابومنصوری به عربی کرده است آنرا مزدوجه فارسی مسعودی میخواند مقدسی هم که سه بیت از اشعار مسعودی را نقل کرده است اثر مسعودی را یک بار «قصيدته المحبّرة» خوانده ،است، که معلوم میکند شعر مسعودی شعری آراسته به صنایع بدیع و نفایس هنری بوده است، و یک بار هم «قصیدته بالفارسية.


سه بیتی که از قصیدهٔ مسعودی در کتاب البدء والتاریخ مقدسی ذکر شده این ابیات است.

🔥نخستین کیومرث آمد به شاهی

🔥گرفتش به گیتی درون پیشگاهی


🔥چو سی سالی به گیتی پادشا بود

🔥که فرمانش به هرجایی روا بود ....


🔥سپری شد زمان خسروانا

🔥چو کام خویش راندند در جهانا

چنان که معلوم اهل فن ،است مصراع ثانی بیت یکم یا فاسد است و یا مسعودی در قصیده فارسیه اش از بحری به بحری میرفته است به هر حال اگر اشکال بیت یکم را نادیده بگیریم یا آنرا چنان که علامه ،قزوینی تقی زاده و بهار فرموده اند تصحیح کنیم ظاهراً قصیده فارسیه مسعودی به بحر هزج مسدس و بر وزن خسرو و شیرین نظامی بوده است.

روایات داستانی که مسعودی در مزدوجهٔ خودش نقل کرده است با آنچه در شاهنامه فردوسی آمده فرق دارد مثلاً مسعودی بنای قهندز مرو را به تهمورث منسوب کرده است و مرگ زال را هم به دست بهمن بن اسفندیار دانسته است. در حالی که در روایت فردوسی زال به دست بهمن کشته نمیشود و ذکری هم از اینکه تهمورث قهندز مرو را ساخته باشد نیامده است بنابراین اگر مزدوجه مسعودی را که قدما هیچ گاه شاهنامه نخوانده اند کنار بگذاریم چنان که گفتیم سه شاهنامه پیش از شاهنامه فردوسی معروف بودهاند این کتب عبارتند از شاهنامه ابوعلی بلخی، شاهنامه نثر ابوالمؤید بلخی و شاهنامه ابومنصوری.

📙منبع:تاریخ جامع ایران جلد۱۵ص۲۷۹
#محمود_امید_سالار

🆔
@conference_iranvich🔥
#بخش_دوم

📜🕯️🖋️اشکانیان و هویت ایرانی

در ادامه مباحث مرتبط با شکل گیری پادشاهی اشکانی و نیز «نخستین نسل شاهان اشکانی و پیوند آن با هویت ایرانی برخی بنیانهای هویت زای تاریخی که دارای آبشخور و ریشه های هخامنشی هستند را مورد بررسی قرار خواهیم داد به عنوان نمونه در مسئله سکه های اشکانی میتوان به نقش هخامنشی کماندار، نوشته های آرامی، سرپوش هخامنشی «باشلق» و لقب هخامنشی «کرنی» در سکه های دو پادشاه نخستین اشکانی اشاره کرد «کرنی» در دوره هخامنشی بر بلندپایگان نظامی اطلاق میشد.

با استفاده از لقب «کرنی»در سکه های ارشک یکم که میشود آن را معادل «اوتوکراتور» در معنای مرسوم خودمختار یا سردار برگزیده سلوکی دانست وی تمایل خود را به استفاده از یک عنوان هخامنشی و فاصله گرفتن از طرحهای سلوکی آشکار میکند تلاش اشکانیان در برساختن تبار هخامنشی را نیز میتوان از جمله پیوندهای اشکانیان با سنت های هخامنشی به شمار آورد. آنان خود را از اعقاب اردشیر دوم هخامنشی میدانستند که پیش از رسیدن به پادشاهی لقب «آرساکس» داشت.

همچنین باید به داستان هفت توطه گری که علیه ساتراپ سلوکی پارت شورش کردند اشاره کرد. این داستان آشکارا داستان داریوش و همدستان وی را در شورش علیه بردیای دروغین تداعی میکند در اینجا نیز ارشک با شش تن دیگر از جمله برادر و پنج همدست خویش بر ساتراپ سلوکی پارت شوریده و وی را از پای در می آورد به نظر میرسد این داستانها در آینده و به احتمال در دوران پادشاهی مهرداد یکم و یا دوم برساخته شده اند. با اینکه ماهیت داستانی این روایت آشکار است اما تلاشهای اشکانیان در سامان دادن به پایه های ایدئولوژیک شهریاری خویش را به درستی نشان میدهد مسئله دیگر به داستان ارشک یکم و اشارات منابع به سابقه راهزنی وی بر میگردد.

این داستان با سنت های کهن مردم ایران که تمایل داشتند طبقه شاهان را از یک منشاء آغازین پست قلمداد کنند در ارتباط نزدیک است چنین داستانهایی درباره کورش هخامنشی و ساسان جد اعلای ساسانیان نیز روایت شده است.

همچنین بایستی به سیاست اشکانیان نخستین در معرفی «پارت» به عنوان موطن خود به عنوان یک اقدام هویت بخش اشاره کرد  این اقدام از آن جهت حائز اهمیت بود که سرزمین پارت (پرثوه هخامنشی) نخستین سرزمین مهم و شناخته شده ای بود که به دست اشکانیان گشوده شد. در آینده گذشته از پذیرش پارت به عنوان سرزمین مادری گزینش زبان پارتی  به عنوان زبان دیوانی و سلطنتی و دست کشیدن از زبان به احتمال «پرنی» از دیگر اقدامات هویت زای اشکانیان محسوب می شود.

#منبع :اشکانیان و هویت ایرانی مؤلفه های هویت ایرانی در دورۀ اشکانی

فرشید نادری


🆔
@conference_iranvich🔥
#بخش_اول

📜🕯️🖋️اشکانیان و هویت ایرانی

ً درباره شکل گیری پادشاهی اشکانی یکی از مباحثی که عموما مـورد غفلـت واقـع شـده اسـت مساله اخراج سلوکیان ِبیگانـه و در نتیجـه بیگانه سـتیزی و رویکـرد ملـی دودمان اشـکانی اسـت. برخی مورخان البته به شکل گذرا و موردی به این مسئله پرداخته اند و گذشته از انگیزه های اقتصادی و سیاسی، احتمال وجود حسی شبیه وطن پرستی یا بیگانه ستیزی و به تعبیر بهتری، برخی مؤلفه های ملی در شکل گیری دودمان شاهی اشکانی را منتفی ندانسته اند. بنابراین دور از واقعیت نیست که اشکانیان که دارای پیوستگی نژادی زبانی و دینی روشن و معناداری با سنتهای ایرانی هستند تقویت و احیای هویت ایرانی به تعبیر امروزی و دلبستگی به سنتهای ایرانی به تعبیر کهن تر را به عنوان یکی از پایه های پادشاهی نوبنیاد خود مدنظر داشته باشند.

بررسی و تحلیل تلاشهای بی وقفه شاهان نخست اشکانی در تأسیس و سپس نگاهداشت قلمر و مفتوحه و جنگ های دشوار با سلوکیان، نشانگر عزمی راسخ و هدفی متعالی است که اخراج بیگانگان و برپایی دودمان شاهی ایرانی و پیگیری برنامه های ایدئولوژیک از دستاوردهای سیاسی و فرهنگی آن به شمار می رود. بنابراین در شکل گیری پادشاهی اشکانی میتوان بنیانهای هویت زایی که در تقابل با دشمنی خارجی تجلی پیدا میکرد را ردیابی کرد این دشمن شناخته شده در ابتدا در وجود سلوکیان و سپس تر در قالب امپراتوری روم که از قضا سرشتی متجاوز نیز داشت تجلی پیدا کرد. اشکانیان در گستره طولانی فرمانروایی خویش در حفظ قلمرو سرزمینی ایران در غرب و شرق کوشیدند. گذشته از برخی ناکامیها و شکستهای نظامی آنان رومیان را در پشت مرزهای فرات زمین گیر کردند و شکست های فضاحت باری به سپاه جنگ آزموده و سراپا مسلح روم تحمیل کردند.

در مرزهای شرقی و شمالی نیز، شواهد تاریخی، مرگ دست کم دو پادشاه اشکانی در مواجهه با بیابانگردان و طوایف جنگجوی نیمه وحشی را تأیید میکند. یکی از مبانی اساسی و اولیه هویت هر ملتی با قلمرو سرزمینی و سرحدات مرزی در ارتباط است. شگردها و تاکتیکهای جنگی اشکانیان در نگاهداری و تثبیت مرزهای تاریخی در غرب و شرق نشانگر توجه آنان به این مؤلفه هویت بخش است.

#منبع :اشکانیان و هویت ایرانی مؤلفه های هویت ایرانی در دورۀ اشکانی

فرشید نادری

🆔
@conference_iranvich🔥
📜🕯️🖋️فرخنده باد بیست و پنجم اردیبهشت روز بزرگداشت نگهبان تاریخ و فرهنگ ایران،پاسدار زبان فارسی، فردوسی بزرگ گرامی باد.

فردوسی، هنگامی که جهانشاهی برونی و مرزهای ایرانزمین از هم پاشیده بود، گونه ای جهانشاهی فرهنگی را پدید آورد. این بوم های پراکنده را که در آشفتگی، پریشانی و بی سامانی به سر می بردند و با یکدیگر همواره در ستیز بودند، با رشته ای به هم پیوست که به آسانی گسستنی نیست. با رشته ی فرهنگ؛ با رشته ی زبان . اگر شاهنامه در آن روزگار باریک و دشوار، سروده نمی شد، شاید ما امروز با سرزمینی به نام ایران روبرو نبودیم. ایران به بومهایی خرد بخش شده بود. اگر فردوسی شاهنامه را نمی سرود ، جهانشاهی پهناور زبان پارسی نمی توانست آمد که از کاشغر در بخشهای آپاخترین (شمالی) چین تا قیروان در مراکش را در بر گرفت. قلمرویی را که فردوسی پایه نهاد، بسیار پهناورتر از قلمرو ایران کنونی است.

ملک‌الشعراء بهار:


فردوسی استخوان بازوی ایرانیان را قوی ساخت و قلب مردم پارسی‌زبان را فراخ و سینه‌های آنان را پهن و قدمهای آنان را در راه مردی و مردانگی و رشادت و غیرت استوار و ثابت ساخت


🆔
@conference_iranvich
📜🕯️🖋️موبد کوروش نیکنام درگذشت

موبد کورش نیکنام نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان نماینده زرتشتیان در هفتمین دوره مجلس در پی بیماری سرطان در فرانسه در گذشت موبد کورش نیکنام شامگاه پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ و به روز رام ایزد از ماه اردیبهشت ماه ۳۷۶۲ زرتشتی دور از زادگاهش دیده فروبست.

در سال ۱۳۶۰ به مدت ۱۰ ماه در جبهه نبرد با عراق شرکت کرد. چون با بینش فردوسی در پاسداری از ایران افتخار می کرده، چو ایران نباشد تن من مباد از سال ۱۳۶۱ دوره آموزش موبدی را به استادی موبدان زنده یاد فیروز آذرگشسب مهربان فروهر و بهمن اهورایی گذرانده و گواهینامه آن را از انجمن موبدان ایران دریافت داشت.

از سال ۱۳۷۵ با کارشناسی زبان انگلیسی در دانشکده دینی زرتشتیان هندوستان ثبت نام و به فراگیری آموزشهای دینی و فلسفه زرتشت پرداخت در سال ۱۳۷۸ در رشته علوم پایه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال پذیرفته شد در سال ۱۳۸۰ پس از ارایه پایان نامه آداب و رسوم سنتی و دینی زرتشتیان ایران درجه دکتری فلسفه زرتشت را از دانشکده زرتشتیان هندوستان دریافت.

🆔@conference_iranvich🔥
More