چادرانه

Channel
Logo of the Telegram channel چادرانه
@chadoranehPromote
659
subscribers
6.8K
photos
1.74K
videos
830
links
❀﴾﷽﴿❀ مهم تر ازخودِ چادر، زندگی #چادرانه است ، حتی اگر چادرسرت نکرده باشی...✨ 🌷چادرانه🌱سبک زندگی چادری ها🌷 #کپےباذکر‌صلواتےبر‌فاطمه‌زهرا‌حلالت https://t.center/HarfinoBot?start=a6daf88da13b61e گروه حمایتمون : https://t.me/+QINJuikssB5mYmU0
To first message
چادرانه
#گذر_از_غم #پارت_13 _خواهش می کنم شب بخیر میخواست از اتاق خارج بشه که صداش زدم: _آقا طاها _بله -باید با شما حرف بزنم همین الان با تعجبی آشکار گفت: اتفاقی افتاده؟ -بله باید در مورد موضوع مهمی صحبت کنیم بفرماید بشینید. -بله حتما با کلافگی شالم رو از سر کشیدم…
#گذر_از_غم

#پارت_14

-چ...چی؟...سرطان..وای خدای من
کلافه چنگی به موهاش زدوگفت:
-حالاچکارکنیم؟چطوری به عزیز بگیم
-من باید هرچه سریع تر برگردم وقتم زیاد نیست یعنی مامان وقت زیادی نداره به پیوند مغزواستخوان نیاز داره متاسفانه آزمایش من منفی بود ونمیدونم از من بگیرن باید از اقوام بگیرن
-یعنی....
-بله باید یکی از شماها بامن بیاد خواهش میکنم مامان وقت زیادی نداره
کلافه بلند شدوشروع کرد به بالا پایین کردن اتاق بعد ازچند دقیقه جولوم ایستاد وگفت:
-چطور میشه ازهمه نمونه گرفت نمیشه که همه بیان اونور امکانش نیست
-یک نفرکافیه
-میدونم ولی باید این احتمال رو هم بدیم که اون یه نفر هم مثل شما منفی باشه
-اوه خدا من اصلا به این موضوع فکرنکرده بودم حالا به نظر شماچکار کنیم؟
-نمیشه انتقالش بدیم ایران
-ولی پزشک مامان یکی از برجسته ترین پزشک‌های دنیاست میخوام اونجا کارش انجام بشه
-پس صحبت کنید اینجا آزمایش بدیم هرکدوم اوکی شد بیان دیگه راهی نیست البته اگه بشه
-باید بادکتر صحبت کنم
-بله دراولین فرصت این کار رو انجام بدید واینکه من خودم باید حتما فردا باعمه صحبت کنم
-اوکی مشکلی نیست
سری تکون دادوگفت:
چادرانه
#گذر_از_غم #پارت_12 عکس رو گرفت و برای چند ثانیه نگاهش روی صورتم نشست از ذهنم گذشت: چه عجب بالخره افتخار داد نگاه کنه با صدای عزیز خانم از افکارم جدا شدم عزیز خانم:طاها عزیزم رُز رو به اتاق مهمان راهنمای کن برای استراحت به گلی هم بگو غذا براش آماده کنه …
#گذر_از_غم

#پارت_13

_خواهش می کنم شب بخیر
میخواست از اتاق خارج بشه که صداش زدم:
_آقا طاها
_بله
-باید با شما حرف بزنم همین الان
با تعجبی آشکار گفت:
اتفاقی افتاده؟
-بله باید در مورد موضوع مهمی صحبت کنیم بفرماید بشینید.
-بله حتما
با کلافگی شالم رو از سر کشیدم و روی تخت انداختم ،متوجه معذب شدن طاها شدم سرش رو تا جایی که می تونست پایین برده بود و با پا به زمین ضربه میزد اول از حالتش متعجب شدم ولی یهو
حرفای مامان در مورد حجاب یادم اومد
اوه لعنتی یادم رفته بود ولی واقعا دیگه تحمل این شال و لباس رو نداشتم و رو به خفگی بودم پس
بی توجه به معذب بودنش با فاصله کنارش روی کاناپه داخل اتاق نشستم بدون اینکه لحظه ای
نگاهش روم بشینه گفت:
_درخدمتم بفرمایید
-در مورد وضعیت مامان هستش راستش چطور بگم مامان فعال نمیتونه به ایران بیاد
متعجب پرسید:
_چرا مگه مشکل چیه؟
-راستش...مامان...بیماره یعنی سرطان داره ترسیدم به عزیز بگم حالش دوباره بد بشه
آمادهههه؟
3
2
1
بریم واسه پارت گذاری🥹🤝🏻
چادرانه
‌ #خودسازی_یا_دِگرسازی ؟🤔 ‌ میخوای با کمترین تلاش برای امــام زمان ســرباز جمع کنی ؟😍👌 خودت رو اصلاح کن 👌🏻 اینجوری همه عاشق خدا و امام زمان میشن😍اونم با کمترین تلاش 💪🏼 فــقــط کــافیه رفتارتو در عــمــل ببــیــنـن بـبــیـن حــاجــی، گنــاهــت رو تــرک کـن…

گرفتی چیشد؟
اول خودت بعد دیگری ☺️
متعادل باش و همونطور که دغدغه کمک
به بقیه رو داری باید به خودتم کمک کنی🌸

نه اونقدر درگیر خودت شو که از بقیه
فرامــوش کنی و نـه اونقدر درگیر بقیه
بشو که از خودت فراموش کنی😉

تعادل رو رعایت کن همین👌🏻
چادرانه
صفحه :۶۵/ از سوره: آل عمران/آیه۱۱۶ تا سوره آل عمران/آیه:۱۲۱ ‏
صفحه :۶۶/ از سوره: آل عمران/آیه۱۲۲ تا سوره آل عمران/آیه:۱۳۲

#خودسازی_یا_دِگرسازی ؟🤔

میخوای با کمترین تلاش برای
امــام زمان ســرباز جمع کنی ؟😍👌

خودت رو اصلاح کن 👌🏻
اینجوری همه عاشق خدا و امام زمان
میشن😍اونم با کمترین تلاش 💪🏼
فــقــط کــافیه رفتارتو در عــمــل ببــیــنـن
بـبــیـن حــاجــی، گنــاهــت رو تــرک کـن
من نمیدونم درگیر چه گنــاهـی هستی
ولــی بــذارش کنار ســخــتـه ؟ مــیــدونــم
سخته ولی مــوفــقیــت بهاء داره دیــگــه☺️
‌سرباز امام زمان شدن بها داره دیــگــه
عــزیــز دلِ خــدا شــدن بـهــا داره دیــگــه

نمیشه شیرینی و لذت تو سپاه امام زمان
رو بخوای اما حاضر به پرداخت بهاش نباشی

#خودسازی_یا_دِگرسازی ؟🤔

تو وقتی گناه خودت رو نتونی ترک کنی
چطوری میخوای کار امــام زمــانی کنی ؟
هوم ؟ تــو دستــت با گناه کــثیف شده👋🏿
اول برو دستت تمیز کن بــعـد بیا برای
امــام زمــان جان یــک کــار خــفــن بــکـن
با دست کثــیــف نمیشه کار تمیز کــرد⛔️
وقتی دستت تمیز شد بعدش برو یک
کــاری در عــمــل برای امــام زمـان بکــن😍
اصلا برو همه دنیا رو متحول کن، برو
دوستت رو کمک کن بیاد سمت دین
بــرو مــعــلــم بشو و تو مـدارس ســربــاز
تربـیـت کن، چه میدونم، هر کاری کــه
فکر میکنی مفیده انجام بده ☺️👊🏻
امــا لــطــفــا از #خــــودت غــافــل نــشــو
ایــنـجــوری هم کـارت بــا برکـت و امام
زمــانی میشه و هم میتونی تو هــمیــن
مسیری که هـسـتی کــلی ســرباز پــیــدا
کنی واسه امام زمان😇✌️🏼

ولی حرفم یادت نره !👇
اولین چیزی که برای امام زمان مـهـمه
#ترک‌گناه هست باید تمیز بشی تمیز
که بشی بعــدش کــارات نتــیجــه مــیـده
وگرنه نمیتونیهر چقدرم زور بزنی
نمیتونی و آب در هاون کوفتنه!
انشاءالله میرسه اون روزی که
پشت سر آقا امام زمانمون نماز بخونیم
و خدا این رحمت رو قسمت همه مؤمنین کنه🤍
شبتون بخیر حضرت پدر 🫀
چادرانه
#گذر_از_غم #پارت_11 _ببخشید که من اینقدر رک حرف میزنم ولی ما از کجا باید بدونیم که حرف شما درسته مدرکی برای اثبات حرفتون دارید ؟ _خواهش می کنم ،کاملا حق با شماست ببینیدمن مدارک مامان و بابا،و عکسهای خانوادگی رو همراه خودم آوردم عکسها و مدارک رو دستش دادم،بعد…
#گذر_از_غم

#پارت_12
عکس رو گرفت و برای چند ثانیه نگاهش روی صورتم نشست از ذهنم گذشت:
چه عجب بالخره افتخار داد نگاه کنه
با صدای عزیز خانم از افکارم جدا شدم
عزیز خانم:طاها عزیزم رُز رو به اتاق مهمان راهنمای کن برای استراحت به گلی هم بگو غذا براش
آماده کنه
-نه ممنون حین پرواز شام خوردم فقط اگه میشه استراحت کنم حسابی خسته هستم
دستم رو توی دستش فشرد وگفت:
خستگی می باره برو عزیزم برو استراحت کن￾با اینکه هنوز از دیدنت سیر نشدم و دوس دارم تاصبح برام از خودت و مهری بگی ولی از چهرت خستگی می باره برو عزیزم برو استراحت کن
_ممنون عزیز خانم
-چشم،شب بخیر عزیز
-شبت بخیر گلم
با بلند شدن طاها منم بلند شدم ، چمدونم رو برداشت و به طبقه بالا رفت ،در طبقه بالا سمت
راست سه اتاق و در سمت چپ هم سه اتاق به چشم می خورد درب یکی از اتاقهای سمت راست رو
باز کرد گفت:
بفرمایید اینم اتاق شما ،اتاق سرویس بهداشتی و حمام هم داره اگر چیزی لازم داشتید می تونید این
دکمه رو فشار بدید گلی خانم میاد
به دکمه کنار تخت اشاره کرد:
-بله
چادرانه
#گذر_از_غم #پارت_10 تمام ایران رو سراغش گشتیم حتی فکرشم نمی کردیم از ایران رفته باشه مهری خیلی وابسته بود چطور تونست؟ خشم آنی در اون لحظه سراغم اومد باعث شد ازش جدا بشم با لحن تندی بگم: ولی شما مامان رو بیرون کردید،طردش کردید چرا باید میموند؟ دستش رو نوازش…
#گذر_از_غم

#پارت_11
_ببخشید که من اینقدر رک حرف میزنم ولی ما از کجا باید بدونیم که حرف شما درسته مدرکی برای
اثبات حرفتون دارید ؟
_خواهش می کنم ،کاملا حق با شماست ببینیدمن مدارک مامان و بابا،و عکسهای خانوادگی رو همراه خودم آوردم
عکسها و مدارک رو دستش دادم،بعد از اینکه خودش بررسی کرد دست عزیز خانم داد
آقاجون
طاها :بازم ببخشید میدونید که اقا جون تازه فوت شدن و با توجه به اینکه همه از موضوع عمه خبر
دارن ما باید این احتمال رو بدیم که شاید کسی قصد سوءاستفاده داشته باشه
-منم حق رو به شما میدم ،هرکاری بخواید من انجام میدم حتی حاضرم آزمایش دی ان ای بدم اگه بشه
_نه..نه اصال لازم نیست مدارکی که دستتونه کافیه فقط اگه بتونیم با عمه صحبت کنیم یا تماس تصاویری داشته باشیم کافیه
من گوشی ندارم،یعنی فکر نکنم شرایطش الان باشه باید قبلش خودم هماهنگ کنم در اولین فرصت تماس میگیریم
مضطرب نگاهم رو به عزیز دوختم با این حالی که داشت اگه می فهمید مامان تو چه وضعیتیه حالش
خرابتر می شد باید با مامان هماهنگ کنم فعلا بهش نگه
دوباره با صدای طاها به خودم اومدم:
-بله متوجه هستم
عزیز خانم:طاها پسرم بهتره دخترم رو زیاد اذیت نکنی اگه به عکسا نگاه کنی رز دقیقا عین مهریه
فقط رنگ چشماشون فرق داره
یکی از عکسا رو سمت طاها گرفت و ادامه داد:
-ببین اینو
چادرانه
#گذر_از_غم #پارت_9 به آنی رنگش به سفیدی نشست و انگار ضعف کرد نگاه متعجب اول طاها روی من نشست و بعد با وحشت روی عزیز خانم طاها:یا خدا...عزیز خوبی؟عزیز ببین منو ولی چشمای عزیز می رفت که بسته بشه،از شوک وارده رو به بی هوشی بود بزور دستش رو سمتم دراز کرد خودم…
#گذر_از_غم

#پارت_10
تمام ایران رو سراغش گشتیم حتی فکرشم نمی کردیم از ایران رفته باشه مهری خیلی وابسته بود
چطور تونست؟
خشم آنی در اون لحظه سراغم اومد باعث شد ازش جدا بشم با لحن تندی بگم:
ولی شما مامان رو بیرون کردید،طردش کردید چرا باید میموند؟
دستش رو نوازش وار روی موهای بیرون ریختم کشید و گفت:
-ما بیرونش نکردیم میدونی در دین ما دختر نباید باغیر مسلمان ازدواج کنه ما فقط ازش خواستیم با
غیر مسلمان ازدواج نکنه
-ولی بابا مسلمان شده بود
-ما نمیدونستیم یعنی مهری اصلاً به ما نگفت ،وقتی دوستش بهمون گفت همه جا رو سراغشون
گشتیم ولی نبودن
مامان خیلی دل شکسته است البته خودش من رو فرستاد تا از شما بخوام ببخشیدش میخواد برگرده ایران
اشتباه از ما بود باید بهش فرصت میدادیم ،اون باید مارو ببخشه عزیزم، خیلی وقته منتظرشیم
آقاش خدا بیامرز خیلی چشم به راهش بود ،خبرش کن بیاد میخوام قبل مردنم ببینمش
_بیچاره مامان این همه سال با غم دوری سر کرده کاش زودتر می فهمید
-سرنوشت اینطور بوده دخترم هرچند دیر شده ولی خدارو شکر که قبل مردنم مهری رو می بینم
باورم نمیشد این همه سال مامان به اشتباه از خانوادش دور بوده بیچاره مامان ،کینه ای که ازشون
دمهای مهربان و خونگرمی به نظر میرسیدن
داشتم از دلم بیرون رفت بر خالف تصورم آدمهای مهربونی و خونگرمی به نظر میرسیدن
طاها:خانم رز؟
-بله
چادرانه
#گذر_از_غم #پارت_8 بعد از رفتن طاها عزیز خانم رو به من گفت: _در خدمتم خانم... -رز هستم _بله رز گویا با من کار داشتید؟ _بله راستش اومده بودم جناب فاخر رو ببینم که فهمیدم در قید حیات نیستن _بله متاسفانه چند ماهی میشه که فوت کردن _متأسفم _ممنون دخترم،اگه با…
#گذر_از_غم

#پارت_9
به آنی رنگش به سفیدی نشست و انگار ضعف کرد نگاه متعجب اول طاها روی من نشست و بعد
با وحشت روی عزیز خانم
طاها:یا خدا...عزیز خوبی؟عزیز ببین منو
ولی چشمای عزیز می رفت که بسته بشه،از شوک وارده رو به بی هوشی بود بزور دستش رو سمتم
دراز کرد خودم رو بهش رسوندم و دستش رو گرفتم:
عزیز خانم: م....هر...ی دخترم....کجا...ست؟
طاها شتابزده سمت راه پله دوید لیوان شربت رو به لب*اش نزدیک کردم
بخورید عزیزخانم فکر کنم فشارتون افتاده
سرش رو به جهت مخالف چرخوند:
-خواهش می کنم بخورید الان بیهوش میشید
بزور شربت رو بهش خو روندم ،طاها نفس زنان خودش رو رسوند و قرصی توی دهن عزیز گذاشت:
-عزیز قرصتون رو بخورید
چند دقیقه بعد حال عزیز خانم رو به بهتری می رفت
عزیز خانم: باورم نمیشه خدای من یعنی ....تو دختر مهری هستی؟
درحالی که اغوشش رو رو برام باز میکرد با گریه گفت:
پس خودش کجاست؟بعد این همه سال میدونی چقدر دنبالتون گشتیم؟
خودم رو توی اغوشش جا دادم  ،عجیب بود آغوشش
بوی مامان رو می داد و آرامش مادرانه داش
داشت
- خودش آمریکاست چندین ساله یعنی من اونجا به دنیا اومدم
دوباره شروع کرد به گریه:
آمادهههه؟
3
More