این تابلو را که تماممیکرد
تابلوی دیگر را شروع میکرد
به نظرش تمامشان بوی و رنگ زندگی می دادند
درخشان،رنگارنگ،پر از حس خوب
روزهایش اینطور میگذشت
و خنده بر لبانشبیشتر نقش می بست
در حالی که او اصلا نقاش نبود
تنها با سیگار در دستانش این فکر و خیال های زیبا را بافته بود
او یک آدم بود، نا امید از زندگی
بعد از تمام مسیرهایی که او را به ناکامی کشانده بود
دیگر با سیگار رفیق شده بود
ولی عاشق شده بود
عشق توانسته بود
قلب سیاهش را دوباره بتپاند
و تمام اندوه ها و ناکامی های زندگی اش را این چنین تغییر بدهد
اودیگر بر خود متکی بود
و پر از امید و شوق
همانجور که خیال سیمای عشقخود
را در سر می پروراند
آخرین دانه ی سیگار را زیر پا له کرد
و خندان به سوی زندگی اش رفت...
بله همانجا که شاعر بزرگ احمد شاملو
میگوید:
عشق، عشق می آفریند
عشق زندگی می بخشد...
#مهدیه_باریکانی🪐𖡋
𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻