👑 شکوه پدر و مادر ❤

Channel
Logo of the Telegram channel 👑 شکوه پدر و مادر ❤
@pedarr_madarrPromote
17K
subscribers
3.48K
photos
2.63K
videos
39
links
هیــچ عــشــقــے عــظــیــم تــر از عــشــق مــادر نــیــســت.👌 هیچ حــمــایــتــے عــظــیــم تــر از حــمــایــت پــدر نــیــســت.👌
🌺قسمت بیست و یکم🌺

سلام عشق آسمانی

نه مجید تونست منو قانع کنه نه من اونو
روزا گذشت تا اینکه یه روز تنهایی رفتم سونو برای تشخیص جنسیت
وقتی دکتر گفت :هردوسالم هستن،یکیشون پسره واون یکی دختر.ازتعجب خشکم زده بود.دکتر شما مطمئنی؟دکتر خندید.ازمطب که بیرون اومدم فقط گریه میکردم.من اصلا آمادگی بزرگ کردن دوبچه رو نداشتم.اون هم به تنهایی وتوی غربت.به روزایی که مجید حالش خراب میشد،فکر میکردم.حتی تصورش هم منو آزار میداد.با هنگامه تماس گرفتم.کجایی یاسی.میرم میدون امام.شب مهمان دارم .باید غذا درست کنم.پاشو با مجید بیا.ممنونم.تو فرصت دیگه ای مزاحم میشم.توی میدون امام گوشه ای نشستم.به مسافران وتوریست هایی که برا بازدید ازاونجا میومدن ،نگاه میکردم.هنوز توشوک بودم وباورم نمیشد قراره صاحب دو فرزند بشم که این بار شوک بزرگتری بهم وارد شد.اولش فکرکردم اشتباه میکنم.اونم نگاه کردوبرای باردوم برگشت.یاسی؟ یاسی هستی ؟خدای من .دارم خواب میبینم.احمداینقدر از دیدنم ذوق زده شد که اینو راحت از چشاش میخوندم.مثل همیشه با دوربین عکاسی.یاسی تنهایی؟بله.کنارم نشست .خوب احمد خودت خوبی ؟خانمت چطوره؟چه خبراز آرزو؟احمد که دل پری داشت،ازاولین روز آشناییش با خانمش تا رفتن به دادگاه ومشکلاتی که با خانمش داشت،برام تعریف کرد.گویابعداز ازدواج متوجه میشه خانمش توخانواده ای بزرگ شده که اصلا به حجاب ومسائل مذهبی اهمیتی نمیدن وهمین منشا اختلاف اون وهمسرش میشه. احمد تعریف میکردومن آروم اشک میریختم.دوسه ساعت تمام فقط درد ودل کرد.دیگه دیر شده بود وباید میرفتم.پاشدم برا خداحافظی احمد گفت یاسی انگار دنیا رو بهم دادن.خیلی خوشحال شدم.منم همین طور احمد.یک لحظه چشمم به مجید افتاد.درست روبروم نشسته بود.
یاسی هیچ کس تواین دنیا به اندازه شما منو درک نمیکنه.خیلی سبک شدم.تورو خداتا اینجا هستم بزار ببینمت.احمد با تمام وجود ابراز خوشحالی میکرد.مجید اومدوسلام کرد.معرفی میکنم.همسرم مجید.احمدآقا ازهمسایگان قدیمی ما هستن.خوشبختم.حالا چرا اینجا هستید؟یاسی آقا رو تعارف میکردی تشریف بیارن منزل.میدونستم مجیدبا کنایه تعارف میکرد،خداروشکر احمد متوجه نشد.احمد خیلی تشکر کرد.انشاءالله با خانواده مزاحم میشیم.همراه مجید از احمد خداحافظی گرفتم .سوار ماشین َشدیم ومجید به علامت خداحافظی برا احمد بوق زد.احمدتا لحظه آخربا لبخند نگاه میکرد.به طرف خونه حرکت کردیم.میدونستم چی درانتظارمه.قبلا مجید گفته بود، هرگز بدون اجازه اش جایی نرم وکاری نکنم.اینو درست تو اولین روز جشن عقدم تجربه کرده بودم.ولی اون روز نیت من چیز دیگه ای بودوواقعا دوست داشتم مجید رو غافلگیر کنم.فکر نمیکردم دوقلوباردار باشم وازاون بدتر احمد رو ببینم.
-توی راه مجید سکوت کرده بود.میدونستم نهایت عصبانیتش اول سکوته وبعد داد وفریاد.همین که رسیدیم خونه ،رفتم تو اتاقم تا لباسم رو عوض کنم که مجید اومد. میشنوم یاسی.فکرم بدجور درگیر بود.ازیک طرف به دوبچه ای که توراه داشتم فکر میکردم واز طرفی توشوک دیدن احمد بودم.خیلی احساس گناه میکردم.نمیدونم چرا ولی خودم رو مقصر میدونستم .غرق تو افکار خودم بودم که مجید داد زد.ی چیزی بگو یاسی .دارم دیونه میشم.هرگز توتمام این مدت مجید رو این همه عصبانی ندیده بودم.
مجید یک کلام ،شمامنو قبول داری؟داشتم یاسی. دیگه ندارم.نمیشناسمت یاسی.دیگه باورت ندارم.لامذهب سه ساعت تمام کنار ی مرد غریبه نشستی.میخندی،گریه میکنی.یاسی دیونم نکن بگو کی بود؟ چیکارت داشت؟دنبال چی هستی مجید؟ من اصلا حال خوشی ندارم.خواهش میکنم تمامش کن.اصلا من غلط کردم خوبه.دیگه تمامش کن.یهو مجید هرچی که جلو دستش بود رو شکست.حتی گرونترین وقیمتی ترین گلدانها رو.دیگه هیچی براش مهم نبود.مجید فقط داد میزدوچیزا رو میشکست.
داری دروغ میگی یاسی.اون دوستت داره.من از چشاش خوندم.مرتیکه عوضی کم مونده بود بغلت کنه.ای خاک برسر من به کی اعتماد داشتم.نه اینطوری نمیشه یاسی.یا همه چیز رو میگی یا زندت نمیزارم.من که توحال خودم نبودم وفشارروحی زیادی بهم وارد شده بود، وقتی مجید حرفم رو باور نکردوگفت قبولت ندارم ،دوست نداشتم دیگه
زنده بمونم .یک لحظه ازشیشه هایی که رو زمین بود، یکی رو برداشتم و خواستم رگ دستم رو بزنم. فقط صدای فریاد مجید رو شنیدم که طرفم اومد

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غم پدر 💔

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
بزرگترین دشمن زن ها (عین حقیقته)

بزرگترين دشمن يك زن فقط از بين همجنسهاي خودش ميتواند باشد!
🔻اگر خانمي رنگ شاد بپوشد، يك زن او را متهم به سبک بودن و جلف بودن ميكند.
🔻اگر بلند بخندد، از ديد يك زن سبك سر است.
🔻اگر دختري شاد و سرحال باشد براي جلب توجه است.
🔻اگر از داشتن خواستگار مناسب خوشحال باشد منتظر شوهر و بيحياست.
🔻اگر نخواهد ازدواج کند، یا عیبی دارد و یا ترشیده است!
🔻اگر از ازدواجش ناراضي باشد، حواسش جاي ديگري است.
🔻اگر طلاق بگيرد، خطرناك براي زندگي ديگران است.
🔻اگر بچه دار نشود یا بچه نخواهد، اجاق کور و نازاست!
🔻اگر زیاد بچه دار شود، دستگاه جوجه کشی راه انداخته!
🔻اگر شوهرش بميرد بايد تارك دنيا شود!
🔻اگر وارد ميانسالي شود همه چيز از او گذشته...
و همه ي اين حرفها را ما خانمها ميزنيم. اما اگر پسري...
🔻 با چند دختر دوست باشد، افتخار است!
🔻اگر صد جا خواستگاري برود و دختران ديگر را منتظر بگذارد زرنگ است!
🔻اگر چند زن را هم زمان بخواهد، از ديد همه مقصر زنش اوست كه نتوانسته نيازهايش را برطرف كند!
🔻اگر زنش را طلاق بدهد، يعني زنش عرضه ي نگهداري زندگيش را نداشته است!
🔻اگر همسرش بميرد، بايد سريع زن بگيرد! چون مرد بدون زن نميتواند خودش را جمع و جور كند!
مسلما مردان کمتری در موردش سخن پراکنی خواهند کرد، کاش ما خانمها، کمی باملاحظه تر در مورد هم صحبت کنیم. کاش الفاظ زشت و ناهنجار از ادبیات ما حذف میشد...

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
واقعا پدرها خیلی مـ ـظلوم واقع شدن🥺

(این داستان رو تا انتها ببینید)
ــــــــــــــــــــــــــــــ

شما هم عاشق پدرتون هستین⁉️

#حامدعسکری


👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸💫شروع هفته تون عالی

🩵💫ان شاءالله
🌸💫امروزبهترین روز
🩵💫زندگیتون باشه
🌸💫جسم و جان تون سلامت
🩵💫دلخوشی فراوان
🌸💫رزق و برکت بسیار
🩵💫موفقیت پی درپی

🌸💫حال دلتون خوبِ ، خوب
🩵💫و نگاه مهربان خدا نصیبتون

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
Forwarded from ضدریزش‌نهال🌱
سوپر گروه دختران‌ و پسران‌ مذهبی‌ ولایی🤩👇

https://t.me/+HyXZONnh9j1kMGNh
https://t.me/+HyXZONnh9j1kMGNh
#سه‌نفربرن‌رند‌بشه‌خب!♥️
--------------------------------------------------------
آرامشی با خُداوند
🐼@arameshe_khodavand
قفلیام موزیکام
🐾@MusiCKmYab
آشپزی ایرانی
🐼@ashpazieirani
بیو تلگرامت
🐾@SHiNEVIS
رمان‌های ممنوعه
🐼@CaffeTakRoman
بیو عربی
🐾@divar_neveshtha
عاشقان اباصالح
🐼@abasaleh_1
شعر و کپشن
🐾@Vesssal
حرفهایم با خداوند
🐼@khodaya_asheghtam
دانستنی زناشویی
🐾@TebOzanashoye
باقلوا تابه‌ای
🐼@kkadbanooo
استوریای مود
🐾@neveshtehaye_golgoli
ادیت رایگان
🐼@edit_poroject
ترفند آشپزی
🐾@tarfand_mahshr
زیورالات ارزون
🐼@dragonflygol
انگلیسی از 0تا100
🐾@ENGLISHQUIS
اطلاعات عمومی
🐼@General_information
رفآقت‌باخُداوند
🐾@HAVAY_HOSEIN
آموزش ترکی
🐼@benim_turkce
فال کائنات
🐾@fallroozenergymosbat
دنیایی عاشقی
🐼@qalbhayasheq
شادی‌های کوچک
🐾@berkeh27
رمانسرای ممنوعه
🐼@ghognooss
شعر دلبرانه
🐾@kahkeshan_eshge
عکس عاشقانه
🐼@aksnweshtaprofileAsheghana
استوری1403
🐾@artonlinn
انرژی مثبت
🐼@moujmosbat
کپشن و استوری
🐾@khatoone_Jan
سرزمین دخترا
🐼@girlylandm
استوري کربلاا
🐾@oshaghroghaye_315
ویس گیتاری
🐼@BitaDd
به عشق پدر
🐾@padarchanel
دلنوشته قشنگ
🐼@declan_hope
جذابترین کانال
🐾@tavalodetmoobarakk
آشپزی مدرن
🐼@Reyhanekittchen
اُمـید-HOPE
🐾@Hope_Chnl1
سخنان دلنشین
🐼@kafezendegee
بیو انگلیسی
🐾@translance
قشـنگیآت مذهبۍ
🐼@QSHANGIYATmazhabi
؛🅢🅣🅞🅡🅨 مذهــبۍ
🐾@AKHLAGH_ELAHI
دلبری‌یادبگیر
🐼@yadet_bashad313
عاشقونه‌های عربی
🐾@CHEESHMHA
دلنوشته دلتنگی
🐼@ngxgjgfh
نواهای مذهبی
🐾@STORY_HARAM
تکست های دلبرونه
🐼@Love_narration
استوری سیاسي!
🐾@tasnim3131
ایده‌های کاربردی
🐼@rangeenakk
عشق ابدی
🐾@ShamimEshagh
ریمیکسای‌ِقفلی
🐼@inmydepths
حافظ،مولآنا
🐾@supernovaas
موزیک فرانسوی
🐼@MAKTOUBb
فاضل نظری
🐾@lMoonshine
بینهایت عشق
🐼@Biii_Nahayat
کلیپهای غمگین
🐾@Aasemoone_abrie_man
شمیم عشق
🐼@donyayeasheqhi
آقــاے نویسندھ
🐾@MEHRAN_RMZN
اهنگهای اینستاگرام
🐼@kilip_instaa
غذاهای فوری
🐾@ashpazzbashee
استـورۍ/شعـر!
🐼@SHAHADAT_iir
طب سنتی
🐾@zibaye_salamati
کلیپ اهنگ
🐼@video_shoow
عاشقتم مادرم
🐾@canalbeeshqemadar
زیباترین سخنان
🐼@mozikalstt
ڪلیپھای ‌مذهبی
🐾@MAJNOONHOOSEIN_13
دنس رقص
🐼@clipraghs_dance
تجویز انگیزه
🐾@Fereshteh_rezayi
فال روزانه
🐼@fal_CheshmSevom
ماسک خونگی
🐾@doniaye_tarfand
آموزش آشپزی
🐼@saeedeh_nan
هوشنگ ابتهآج
🐾@BOYETEKRAR
استـورے خـدایـی
🐼@BARAKATE_14MASUM
کلیپهای اینستاگرام
🐾@instagram_kilip
جرعه ای آرامش
🐼@kolbebaroni
اشعار ڪمیاب
🐾@moshere
میوه درمانی
🐼@Avazesokot
تکست غمگین
🐾@harfhayedelaamm
شکوه زیبایی
🐼@pedarr_madarr
طنز اینستاگرام
🐾@khande_instagram
عجایب جهان
🐼@AYAMedonsti
تولدت مبارک
🐾@tavalodeteee
نوشته‌های بهشتی
🐼@Beheshte_koochakm
آموزشگاه قنادی
🐾@deserkade
آشپزی حرفه‌ای
🐼@mahbanouu
آشپزی فوری
🐾@banooyegazab
قلبهایی عاشق
🐼@eshghmbaryetominvisam
استوری رویایی
🐾@NEVESHTE_ROYAI
حضرت مولانا
🐼@shere_molavi
حس خوب
🐾@heseeeekhub
استوری آیه‌گرافی
🐼@PNAH_HARM
استوری گرافیکی
🐾@hihopefully
آشپز باشی
🐼@tazin_sofree
--------------------------------------------------------
دلبری‌ و ازدواج به سبک مذهبی♥️💍

https://t.me/+5HUmrQ3akW9kMzc0
https://t.me/+5HUmrQ3akW9kMzc0
@jomalatenabvziba
معجزه شکرگزاری
برای اینکه زندگی موفقی داشته باشین حتما گوش بدین و حتمابهش عمل کنین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلت برای پدر تنگ شده یا مادر؟😢
اگه بخوابت بیاد چی بهش میگی؟🥀

🌹روبروی عکس تو هر نیمه شب لبهای من
🌹بوسه بر چشمان تو بادیده تر میزند
🌹آه از آن روزی که رفتی این دل غم پرورم
🌹بر مزارت نقشی از گلهای پر پر میزند

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
🌿🌸
مادرم گوشی اندرويد ندارد
ولی همیشه در دسترس ماست
از بازار هیچ گزینه ای را دانلود نمیکند
ولی با زنبیل هنوز نان داغ را برای صبحانه تهیه میکند...
محبتش همیشه بروز است
تب کنم، برایم می میرد
هرگز بی پاسخم نمیگذارد
درد دلم را گوش میدهد
سایلنت نمیکند
دایورت نمیکند
تا ببیند سردم شده
لایک نمی کند
پتو را به رویم می کشد...
مادرم گوشی اندروید ندارد
تلفن ثابت خانه ی ما به هوای مادرم وصل است هنوز
من بیرون باشم دلشوره دارد
زنگ میزند...
ساعت آف مرا چک نمیکند
فقط غر میزند
که مبادا چشم هایم درد بگیرد...
فالوورهای مادرم
من، خواهر و برادرهایم هستیم...
اینستاگرام ندارد ولی
هنوز دایركت ما بچه ها با مادرمان همان فضای آشپزخانه است
و درد دل هایی از جنس مادرانه...
ولی مادرمان چند سالی است خیلی تنهاست
چون ما گوشی مان اندروید است
بله ما اینترنت داریم
تلگرام داریم
واتساپ داریم
اینستاگرام داریم
کلا کار داریم
وقت نداریم.
یک لحظه صبر کن شده جواب مادر وقتی صدایمان می زند
چقدر این مادرها مهربانند
مــن در عجبم با چقدر صبر و تواضع و مهر و محبت
میتوان " مادر " بود...

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
همش که نباید غذاهای بیرون باشه
یه بار هم خودت توی خونه سلیقه به خرج بده و درست کن😋آموزش 30 مدل غذای فوری؛ خوشمزه و آسون اینجاست👇


https://t.me/+UR-tNJbkwf9iZTA0
https://t.me/+UR-tNJbkwf9iZTA0
🌺قسمت بیستم 🌺

سلام عشق آسمانی

مجید منو به بیمارستان رسوند دکتر چن تا پماد برای کبودی صورت و چشمم داد .بعد دو هفته که صورتم کاملا خوب شد همراه مجید به دکتر متخصص زنان رفتیم .مجید خیلی نگران وضعیت بچه بود بعد سونو گرافی دکتراطمینان داد که مشکلی نیست.
هر دو خدا رو شکر کردیم و خاستیم بریم بازار که قدری خرید کنیم اما سرفه های مجید شروع شد .سریع اکسیژن رو بهش دادم .کمی بهتر شد
مجید همش تقصیر منه نباید تو این دود و دم میومدی .
نه عزیزم چیزیم نیست .من خوبم نگران نباش
سریع به خونه بر گشتیم من مشغول آشپزی شدم و مجید هم به اتاق کارش رفت و تابلو کشید .
خیلی وقت بود از هنگامه بی خبر بودم ،وقتی تماس گرفتم ،خیلی شاکی بود .فکر میکرد اهواز هستم .
هیچ معلومه کجاییدختر ؟؟
اینجام تو خونه باغ
کی اومدی ؟

جریانش طولانیه الان میام
سریع میز آماده کردم و میوه ها رو چیدم
مجید پرسید :یاسی جون کسی قراره بیاد ؟
اره هنگامه
این بار چه نقشه ای دارین ؟
واقعا که مجید
هنگامه اومد و همه چی رو براش تعریف کردم .خیلی ناراحت شد که چرا زودتر بعش نگفتم .اون شب هنگامه از کار صحبت کرد .
یاسی این همه درس خوندی اخرش چی؟
بیا بریم دفتر وکالت داییم خیلی معروفه .با دایی صحبت میکنم شما زودتر بری خونه
خیلی خوشحال شدم .بعد رفتن هنگامه رفتم پیش مجید
مجید
جون مجید
میخام راجع به چیزی باهات صحبت کنم
میشنوم یاسی
راستش دایی هنگامه دکتر وکالت داره میخام با هنگامه اونجا کار کنم کمی تجربه به دست بیارم
یاسی با من شوخی میکنی ؟
نه اصلا

ببینم تو حالت خوبه ؟بری کار کنی ؟مگه من مردم ؟اونم با این وضع؟


من و بچه که خوبیم مجید

اصلا حرفشو نزن یاسی
خیلی ناراحت شدم رفتم تو اتاق
مجید اومد و یه کلید بهم داد کلید گاو صندوق بود گفت بازش کن .
وقتی بازش کردم پر طلا و جواهر بود
اینا همه یادگار پدرم هستن یاسی
اسناد مغازه ها خونه تهران خونه اهواز مغازه اصفهان
پدرم قاضی بود خدا بیامرز آینده نگر بود میخاست منم قاضی بشم ولی من از بچگی عاشق نقاشی بودم
میخام بگم یاسی ما نیاز مالی نداریم که بری سر کار ؟

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
چقدر وخیم است

میان این همه دل مشغولی

یاد تو افتادن پدر.....

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کپشن نخونی ضررکردی☺️

با تمام مداد رنگی های دنیا

به هر زبانی که بدانی یا ندانی

خالی از هرتشبیه و استعاره و ایهام

تنها یک جمله برایت خواهم نوشت

دوستت دارم دختر عزیز تر از جانم

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این دوتا چیز ‌و هیچوقت فراموش نکن…

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرزو میکنم در ایـن صبح زیبـا 🌸🍂

لبخند مهمون لبهاتون بشہ 🌸🍂
سلامتی مهمون دائمی
محفل خانواده تون بشہ
امیدوارم ساز دنیا کوک 🌸🍂
خواسته های قلبی شمابشه

صبح جمعه تون گلبارون

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر وقت که فکر کردین که
هیچ دلخوشی
تو زندگیتون ندارید،

فقط به بودن
پدر و مادرتون فکر کنید ...❤️🌺

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ مادر...

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلامتی تموم داداش های دنیا! قشنگ ترین و زیباترین کلیپی که توو عمرم دیدم! حتما واسه داداشت و بعدش واسه دوستایی که مثل داداشت هستند، بفرست!


👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
🌺قسمت نوزدهم🌺

سلام عشق آسمانی

-موقع خداحافظی چندین بارهمدیگر رو بوسیدیم وبغل کردیم.دیگه طاقت دوری ازمجید رو نداشتم.صبح زود حرکت کرد.صدقه گذاشتم وآیه الکرسی خوندم.دل تو دلم نبود.تا وقتی که مجید رسید وبهم زنگ زد.کل روز کنار تلفن بودم وبا مجید صحبت میکردم.مامان مشغول دوخت ودوزبرا جهیزیه بود.دوماه ازآخرین باری که مجید رو دیدم ،میگذشت .یک روز صبح که از خواب بیدارشدم،سرم بدجوری گیج رفت.اهمیتی ندادم.روزبعد تهوع داشتم.از طرفی عادت ماهانه نشده بودم.یواشکی به دکتر رفتم.وقتی جواب آزمایش روگرفتم،دنیا جلوچشمام تیره وتار شد.ازشدت ناراحتی خشکم زده بود.خدایا چیکارکنم؟اگه خانواده بفهمن؟عمو..زن عمو...فک وفامیل.این چیزا تو طایفه ما رسم نبود.جواب آزمایش رو پاره کردم.چقدر بد شانس بودم .من فقط یک شب با مجید همبستر شده بودم.برگشتم خونه.رفتم تواتاقم.ازشدت ناراحتی حتی سراغی ازمجید نگرفتم. نگارصدام زد؛ آقا مجید پشت خطه.خودم رو به خواب زدم.خیلی به هم ریختم .روز بعدعمو علی اومدوخیلی ناراحت بود. به مامان گفت حاج محمد فوت کرده.حاجی بزرگ فامیل بود وهمه براش احترام خاصی قائل بودن.عمونگاهی به من کرد؛شانس یاسی.چرا عمو؟منظورت چیه؟ عروسی ما که یک ماه دیگه است؟ حالاحالا ها نمیشه جشن عروسی بگیریم زشته عمو.قباحت داره.مرد بزرگی بوده.خوب میریم ماه عسل.چی میگی یاسی؟
مگه بیوه ای؟هان؟فردا مردم چی میگن؟عموهای بی غیرتش بعدازباباش نتونستن براش جشن بگیرن..ولی حرف مردم برامن مهم نیست.اصلا ببینم این همه عجله براچیه ؟سرم رو پایین گرفتم.آخه نمیشه عمو.چرا؟چرا نمیشه؟من باردارم.مامان زد تو سروصورت خودش.یهو عموانگارجنون بهش دست داد.
چی گفتی؟دختره ی خودسر.چنان منو زیر مشت ولگد انداخت که انگاربچه حرامی رو باردارشده بودم.عمو داد زد کسی نفهمه تا شب که برگردم.بعد هم محکم در رو کوبید ورفت.مامان فقط گریه میکرد.تمام بدنم کبود شده بود.زیر چشمم متورم بود.ازلبم خون میومد.مامان گفت پا شو.چیزاتو جمع کن وسریع برگردپیش مجید.اینجا بمونی محاله عموت بزاره این بچه به دنیا بیاد.نمیخوام گناه بچه مردم گردنم بیاد.آروم اشک میریختم.ازشدت دردبه زحمت تونستم وسایلم رو جمع کنم.بعدازظهر سواراتوبوس شدم وبه اصفهان رفتم.وقتی مجید تماس میگیره ،نگار میگه تو راهه صبح میرسه.

وقتی زنگ خونه رو زدم، مجیدبا خوشحالی در رو بازکرد.ازخجالت سرم رو پایین انداختم وچادرم رو توصورتم کشیدم.تا منودید؛
یاسی چی شده؟چه اتفاقی برات افتاده؟بغض امانم نداد.زدم زیر گریه ومجید رو بغل کردم.وقتی تواتاق رفتم وچادرم رو درآوردم،تازه سروصورتم رو دید.
میگم چی شده؟حرفی بزن.یاسی دیونم نکن.چیزی نیست.تصادف کردم.کمی استراحت کنم خوب میشم.مجید تو شوک بود.فقط نگام میکرد.رفتم تو اتاقم وسایلم رو گذاشتم.وقتی لباسهام رو بیرون آوردم ،یهویی مجید در رو بازکرد.وقتی بدن عریان و کبودم رو دید،انگارجنون گرفت.با مشت محکم به شیشه پنجره کوبیدشیشه شکست وتمام دستش خون آلود بودوداد میزد. تصادف نکردی یاسی. بدنت چرا کبود شده ؟کی به این روز انداختت؟
عموم.چی؟درست شنیدم عموت؟کدوم عموت؟عموعلی.آخه چرا؟خیلی خجالت کشیدم.من ..من..
توچی ؟حرف بزن یاسی.من باردارم.مجید انگار خشکش زده بود.خدای من!چی میشنوم؟یعنی من دارم بابا میشم؟.دوباره مات ومبهوت فقط نگام کرد.سریع اومد به طرفم ومنو ازرو زمین بلندم کرد.بغلم کردوصورت کبودم رو بوسید.من فقط گریه میکردم.رفتم صورتم رو شستم وکمی خودم رو مرتب کردم.دوست نداشتم مجید منو تو اون حال وروز ببینه.وقتی برگشتم تو اتاق.صدای مجید رو شنیدم که با عصبانیت داد میزد.به چه حقی دست رو زن من بلند کردی؟ازاین به بعد یاسی دیگه کسی به اسم عمو علی نداره.خیلی احترامت رو نگه داشتم وگرنه اگه پزشک قانونی ببرمش حالا حالا ها تو زندان آب خنک میخوری.دعا کن بچم سالم باشه.دعا کن.

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
#درمان‌تیک‌عصبی

💎کسانی ماهیچه های صوتشان پرش دارد و تیک پیدا کرده است چه گیاه دارویی مناسب است

ایشان می‌توانند از روغن بنفشه خالص یعنی بنفشه طبی که در پایه روغن زیتون که در مدت ۲۰ دقیقه جوشانده شده است هر روز یک قاشق مربا خوری میل کنند و هم صورتشان را با این روغن ماساژ بدهند.

اما در بحث تیک عصبی و پرش اعضاء باید تقویت کننده عصبی مانند سنبله الطیب با عسل یک قاشق چایخوری صبح زود و گل بهار نارنج با عسل یک قاشق چایخوری اول مغرب مصرف کنند.

🔴 چیزهای ترش و تندو تیز برایشان سم است و نباید مصرف کرد.

👑
❤️  @pedarr_madarr 👑
❤️
More