بعد از تو با هر کس که میشد باده نوشیدم
بعد از تو در بیاعتمادی سخت کوشیدم
بعد از تو تنها کودکان همقد من بودند
شوق وفا را از سگان با ذوق بوسیدم
با گربهها با احتیاطی احترام آمیز
با موشها انگار اصلا که نمی دیدم
هرگاه دزدی با چراغ دوستی آمد
تنهاییام را در بغل؛ از جمع کوچیدم
در کوچهها هر شب قدم پشت قدمها را
احساس خوبم را به خاک کوچه لولیدم
بعد از شماها توبه دریا به گور نوح مصنوعی
گه خوردم از آن صورتکهایی که با احساس بوسیدم
رکنی افاعیلی اضافی شد به شعرم خوب میدانم
بگذار حرفم را بگویم وزن واوزان را نگ...ییدم
احساس من در شان این دنیای رنگارنگ خونالود
هرگز نبوده، عذرخواهی، من غلط کردم، نگ...ییدم!
من هرچه کردم خب غلط بوده، شما عاقل؛ منم مجنون
بستم من آن میخانه را در کنج مسجد تخت خوابیدم
دیوانه هی دیوار چیدن، عاقلان تخریب میکردند
من خواهر و جد و تبار بردگی را سفت..؛ خوابیدم
#عباس_بیک_پور #قلندر @Bookzic