(جشن تکلیف!)
😁انتخابات آمده، احساس تکلیف آمده
ای مکلّفجان، بیا، هنگام تشریف آمده!
اصغرآقا کلّهپز، قربانِ آن مغز شما!
ای زبانآور! فدایِ صحبتِ نغز شما!
عالم و آدم تو را السّاعه میگوید: بیا!
من فدای آن سبیلت، بس کن این ناز و ادا!
کلّهها پختی، هنوز امّا کمی ناپختهای!
کلّهپز ، در کلّهات آخر چه سودا پختهای؟
اندکی تکلیف خود را زودتر احساس کن
چون تو حقّ مردمانی، فکر حقّالناس کن!
هی نگو: «زود است حالا!» جانِ اصغر، گشته دیر!
آجری بگذار توی صف، از الآن جا بگیر!
سوی میدان شو به افکار عمومی رحم کن!
بر تقی صابونپز و قنبر حمومی رحم کن!
ای که من دورت بگردم، کَژ شده پرگارِ مُلک!
گر نیایی ثُلمهها حادث شود در کارِ مُلک!
آسمان پرغلغله گردد، زمین پر ولوله
بیتو: «اِل نینو»«سونامی»، خشکسالی، زلزله!
من خودم از بهر تو «کمپین ِ دعوت» میزنم
لایک را بر صفحهاش بی مزد و منّت میزنم
غم مخور پشت سرت برخی سعایت میکنند
جملۀ اهل محل از تو حمایت میکنند
اصغرآقا، ما نمکپروردهی خوانِ توایم
صبح رأسِ ساعت شش جمله مهمان توایم!
مژده ای یاران زمان جشن تکلیف آمده
«شور» برپا گشته ،(البته به «تصحیف»۱ آمده!)
کلّه پختهست و زبان و مغز نیز آماده است
ای هواداران بفرمایید، میز آماده است...!
#سعید_سلیمان_پور۱) تصحیف: تغییر کلمه با کم یا زیاد کردن نقطههای آن!
@bolfozool