بغض درگلو
Channel
306
subscribers
پس کوچه های عشق گوید مرد عاشق
رفته است امّا جای پایش درد دارد
دریا پس از طوفان اشک آرام میگفت
ڪشتے شڪست و ناخدایش درد دارد
#حامد_بیدل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از آن لحظه که عاشق بودنت یکباره کتمان شد
دل دریایی ام درگیر بغض و اشک و طوفان شد
چه آمد بر سر احساست ای زیبا که تا این حد
برایت دل شکستن، دل بریدن سهل و آسان شد
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
From the moment you were in love, it was suddenly hidden
My sea heart was involved in anger, tears and storm
What happened to your feeling so beautiful?
It became easy for you to break your heart
#Hamed_Bidel شاعر
#Dr_ali_Mohammadi مترجم
دل دریایی ام درگیر بغض و اشک و طوفان شد
چه آمد بر سر احساست ای زیبا که تا این حد
برایت دل شکستن، دل بریدن سهل و آسان شد
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
From the moment you were in love, it was suddenly hidden
My sea heart was involved in anger, tears and storm
What happened to your feeling so beautiful?
It became easy for you to break your heart
#Hamed_Bidel شاعر
#Dr_ali_Mohammadi مترجم
Delgir
Erfan Tahmasbi
عرفان طهماسبی (دلگیر)
سدِّ راه رفتنت گشتن چه سـود ای رهگذر
مُهــر بر لب،،، دادخواهی از خدایت می کنم
رفتنی ها می روند، ای بیوفـــای دل شکن
نیست اصراری،،، برو من هم دعایت می کنم
#حامد_بیدل @boghzedargaloo
@zakhmeyesazz
سدِّ راه رفتنت گشتن چه سـود ای رهگذر
مُهــر بر لب،،، دادخواهی از خدایت می کنم
رفتنی ها می روند، ای بیوفـــای دل شکن
نیست اصراری،،، برو من هم دعایت می کنم
#حامد_بیدل @boghzedargaloo
@zakhmeyesazz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر چه مینای دل از مِهر تو سرشارتر است
رهزن چشم نظرباز تو عیّارتر است
عشق زندان شد و شادم که در این وادی درد
بُوَد آزادتر آنکس که گرفتارتر است
می نویسم غزلی تازه به اوزان وفا
که غم و رنج جهان بی تو دل آزارتر است
غم دوری تو داغی ست به هر مصرع دل
بر رُخ قافیه این غصّه نمودارتر است
من طلب دارم از این عشق جوانی را،،، پس
از چه دل با گذر عمر بدهکارتر است
می روم، دفتر اشعار مرا بعدِ وفات
بسپارید به هر کس که خریدارتر است
صبر رفت و غزل آخر شد و دل ماند و همین
چشمهایی که ز هجران تو بسیار،،، تَر،،، است
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
رهزن چشم نظرباز تو عیّارتر است
عشق زندان شد و شادم که در این وادی درد
بُوَد آزادتر آنکس که گرفتارتر است
می نویسم غزلی تازه به اوزان وفا
که غم و رنج جهان بی تو دل آزارتر است
غم دوری تو داغی ست به هر مصرع دل
بر رُخ قافیه این غصّه نمودارتر است
من طلب دارم از این عشق جوانی را،،، پس
از چه دل با گذر عمر بدهکارتر است
می روم، دفتر اشعار مرا بعدِ وفات
بسپارید به هر کس که خریدارتر است
صبر رفت و غزل آخر شد و دل ماند و همین
چشمهایی که ز هجران تو بسیار،،، تَر،،، است
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسته است جان من به تو، جانت به جان من
بی تو جهنم است تمام جهان من
زخم دلت عمیق شد از اینکه دشمنم
زخم زبان زده به دل بی زبان من
عاشق شدیّ و باور این نکته سخت نیست
گویاتراست چشم تو از هر بیان من
ای گل بخند، چشم ترت وقت بیکسی
شد موجب جراحت روح و روان من
می بارد از غمت همه ی واژه ها بیا
ابری مکن عزیز دلم، آسمان من
از شکوه خسته گر شده ای، نازنین بیا
مهری بزن ز بوسه ی خود بر دهان من
بسیار صبر دارم و دانم که روزگار
یک روز دست می کشد از امتحان من
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
بی تو جهنم است تمام جهان من
زخم دلت عمیق شد از اینکه دشمنم
زخم زبان زده به دل بی زبان من
عاشق شدیّ و باور این نکته سخت نیست
گویاتراست چشم تو از هر بیان من
ای گل بخند، چشم ترت وقت بیکسی
شد موجب جراحت روح و روان من
می بارد از غمت همه ی واژه ها بیا
ابری مکن عزیز دلم، آسمان من
از شکوه خسته گر شده ای، نازنین بیا
مهری بزن ز بوسه ی خود بر دهان من
بسیار صبر دارم و دانم که روزگار
یک روز دست می کشد از امتحان من
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگرد عزیز دلم آنجا خبری نیست
آفت زده آن باغ و امید ثمری نیست
یک عمر قفس مانع پرواز شد افسوس
اکنون که گشودند درش، بال و پری نیست
دنبال چه ای !؟ ای دل غافل، دل مغموم
از مهر و وفا در دل سنگش اثری نیست
گفتم که مجو گوهر عاشق شدن ای جان
ره توشه ی این راه به جز در به دری نیست
گفتی خبرت نیست مگر ؟! در چه خیالی ؟
از عشق، از این درد مداوم، حذری نیست
دیوار به دیوار بجویی و نیابی
در خانه ی غم، پنجره ای نیست، دری نیست
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
آفت زده آن باغ و امید ثمری نیست
یک عمر قفس مانع پرواز شد افسوس
اکنون که گشودند درش، بال و پری نیست
دنبال چه ای !؟ ای دل غافل، دل مغموم
از مهر و وفا در دل سنگش اثری نیست
گفتم که مجو گوهر عاشق شدن ای جان
ره توشه ی این راه به جز در به دری نیست
گفتی خبرت نیست مگر ؟! در چه خیالی ؟
از عشق، از این درد مداوم، حذری نیست
دیوار به دیوار بجویی و نیابی
در خانه ی غم، پنجره ای نیست، دری نیست
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمدی دلشــــوره ای در قلب زار انداختی
با سکـــوتت در دلم غم بیشمار انداختی
تا که فهمیـــدی نگاهت کــلّ دنیایم شده
عشــق را بـــی اختیار از اعتبار انداختی
خـــواستم تا بشکنـــم دیـوارها را بینمان
یک حصار تازه را پشت حصار انداختی
مدّعی‌ها بزمشان رونق گرفت ازاینکه تو
جا شدی در جمعشان ما را کنار انداختی
گفتــه بودی بی نقابی پاک و بی آلایشی
پــس چرا آیینه ام را در غبار انداختی؟!
آنقدر در پیش چشمانم نشستی با رقیب
عاقبــت ما را به فــــکر انتحار انداختی
بیــوفا بودی و رفتی، خوب میدانم چرا
تیر غـــم را سمت قلــب بیقرار انداختی
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
🎙 آوا ماهبانو #ستاره_حسینی
میکس و تنظیم #ستاره_حسینی
با سکـــوتت در دلم غم بیشمار انداختی
تا که فهمیـــدی نگاهت کــلّ دنیایم شده
عشــق را بـــی اختیار از اعتبار انداختی
خـــواستم تا بشکنـــم دیـوارها را بینمان
یک حصار تازه را پشت حصار انداختی
مدّعی‌ها بزمشان رونق گرفت ازاینکه تو
جا شدی در جمعشان ما را کنار انداختی
گفتــه بودی بی نقابی پاک و بی آلایشی
پــس چرا آیینه ام را در غبار انداختی؟!
آنقدر در پیش چشمانم نشستی با رقیب
عاقبــت ما را به فــــکر انتحار انداختی
بیــوفا بودی و رفتی، خوب میدانم چرا
تیر غـــم را سمت قلــب بیقرار انداختی
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
🎙 آوا ماهبانو #ستاره_حسینی
میکس و تنظیم #ستاره_حسینی
Ghabe Aks
Shohreh
شهره (قاب عکس)
ای دل مرا ببخش! امیدت بر آب شد
دریای عشق در نظرت چون سراب شد
نقشِ بر آب شد همه ی آرزوی تو
مانند حجمِ خالی و پوچِ حباب شد
قصدم سرودن غزلی عاشقانه بود
شعرم چکیده ی غم و رنجی مذاب شد
تصویر باورم که شکست از هجوم درد
بر روی واژه های سکوتم خراب شد
عمری به انتظار، شب و روز من گذشت
آغوش عاشقانه، خیالات و خواب شد
رازی که بر ملا شده بر دار آرزو
با خاطرات خط خطی ام بی حساب شد
از او چه ماند؟ از تب عشقش؟ برای من
جز عکس کهنه ای که به دیوار، قاب شد
تقصیر کیست؟! من ! تو ! و یا عشق؟ یاد او_
شأن نزول آیه ی درد و عذاب شد
#حامد_بیدل @boghzedargaloo
@zakhmeyesazz
ای دل مرا ببخش! امیدت بر آب شد
دریای عشق در نظرت چون سراب شد
نقشِ بر آب شد همه ی آرزوی تو
مانند حجمِ خالی و پوچِ حباب شد
قصدم سرودن غزلی عاشقانه بود
شعرم چکیده ی غم و رنجی مذاب شد
تصویر باورم که شکست از هجوم درد
بر روی واژه های سکوتم خراب شد
عمری به انتظار، شب و روز من گذشت
آغوش عاشقانه، خیالات و خواب شد
رازی که بر ملا شده بر دار آرزو
با خاطرات خط خطی ام بی حساب شد
از او چه ماند؟ از تب عشقش؟ برای من
جز عکس کهنه ای که به دیوار، قاب شد
تقصیر کیست؟! من ! تو ! و یا عشق؟ یاد او_
شأن نزول آیه ی درد و عذاب شد
#حامد_بیدل @boghzedargaloo
@zakhmeyesazz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عمری مدارا با بتی نامهربان کردم
مرغ دلم را تا ابد بی آشیان کردم
عاشق شدم بر چشم فتّانی و بعد از آن
قطع نظر از هر پری دل سِتان کردم
زخم زبانها خوردم امّا بهر وصل او
دائم دعا با چشم تر وقت اذان کردم
بنگر عجب حتّی من ایّوب پیمبر را
از صبر خود انگشت حیرت بر دهان کردم
با آهی از اعماق دل، شد آسمان ابری
هر جا شکایت از غمش با این و آن کردم
با شاعری شاید شود رامم ! به این امید
امروز تیر آخرین را در کمان کردم
نامش عیان مانده ست در قلبم ولی اینبار
در شعر خود با نقطه چین آن را نهان کردم
از من مخواه ای عقل، دل را صد هزاران بار
تا دست بردارد از عشقش امتحان کردم
می میرم آخر از غم دوری و مسرورم
در شعرهایم عشق او را جاودان کردم
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
مرغ دلم را تا ابد بی آشیان کردم
عاشق شدم بر چشم فتّانی و بعد از آن
قطع نظر از هر پری دل سِتان کردم
زخم زبانها خوردم امّا بهر وصل او
دائم دعا با چشم تر وقت اذان کردم
بنگر عجب حتّی من ایّوب پیمبر را
از صبر خود انگشت حیرت بر دهان کردم
با آهی از اعماق دل، شد آسمان ابری
هر جا شکایت از غمش با این و آن کردم
با شاعری شاید شود رامم ! به این امید
امروز تیر آخرین را در کمان کردم
نامش عیان مانده ست در قلبم ولی اینبار
در شعر خود با نقطه چین آن را نهان کردم
از من مخواه ای عقل، دل را صد هزاران بار
تا دست بردارد از عشقش امتحان کردم
می میرم آخر از غم دوری و مسرورم
در شعرهایم عشق او را جاودان کردم
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
روزگاری پیشتر ما هم بهاری داشتیم
عاشقان سینه چاک و با وقاری داشتیم
در فراسوی تمام رنجهای ناگزیر
دلخوشیهای بزرگ و بیشماری داشتیم
هر کدام از ما میان کلبه ی احساسمان
دلبری جانانه، یار گلعذاری داشتیم
در مقام عاشقی ها، از نجابت از وفا
دور تا دور نگاه دل حصاری داشتیم
شب که می شد تا سحرگه در هوای وصل یار
نور شمع و قطعه شعری و سه تاری داشتیم
مالک کلّ جهان بودیم در هنگام عشق
گوهری یکدانه و چشم انتظاری داشتیم
دیر فهمیدیم در بازی تلخ روزگار
دوستان دشمن و آتش بیاری داشتیم
خنده با لبهایمان بیگانه شد، دانی چرا؟؟
چون رفیق نارفیق کهنه کاری داشتیم
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
عاشقان سینه چاک و با وقاری داشتیم
در فراسوی تمام رنجهای ناگزیر
دلخوشیهای بزرگ و بیشماری داشتیم
هر کدام از ما میان کلبه ی احساسمان
دلبری جانانه، یار گلعذاری داشتیم
در مقام عاشقی ها، از نجابت از وفا
دور تا دور نگاه دل حصاری داشتیم
شب که می شد تا سحرگه در هوای وصل یار
نور شمع و قطعه شعری و سه تاری داشتیم
مالک کلّ جهان بودیم در هنگام عشق
گوهری یکدانه و چشم انتظاری داشتیم
دیر فهمیدیم در بازی تلخ روزگار
دوستان دشمن و آتش بیاری داشتیم
خنده با لبهایمان بیگانه شد، دانی چرا؟؟
چون رفیق نارفیق کهنه کاری داشتیم
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
Telegram Center
Channel