میم.اُصـانـــلو

#موزون_نویس
Channel
Blogs
Motivation and Quotes
Art and Design
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel میم.اُصـانـــلو
@biseda313Promote
260
subscribers
75
photos
1
video
1
link
نمیگــذاریم اعتقاداتــــــ خاکــــ بگـیرد . . |انتشار تنها با ذکر نام نویسنده، حلال است.| ناشناس جهت پیشنهاد موضوع، نظر، نقد https://t.center/BChatBot?start=sc-101242-tdiHB6b
 




#پیدای_پنهان | #موزون_نویس
#میم_اصانلو | @biseda313

جزء جزء علی، کلّهم آیه‌نما....
چهل‌تکه از آینه‌ے وجود پیمبران؛
بیا امروز را مهاجرت کنیم به قرآن؛
به علی، به نشانی پیداے پنهان

نشانی نخست؛ ابراهیم!
زیباترین دعایش در سوره‌ے شعــرا
«واجعل‌لى‌لسان‌صدق فی‌الاخرین»
«آوازه‌‌‌ےنیکوی ابراهیم‌برای‌آیندگان»
چه کسی است جز علی؟
نشان به ربط‌ترین رابطه‌ها:
به قربانی کردن عزیزترین پسران!

نشانی دوم؛ اسماعیل!
آیه‌ے بـریده بـریده، بدون شرح‌ها؛
ذبح شدن نفس، بدون لام تا کام!

نشانی سیّوم؛ موسی!
زیباترین شکل تداعی ها
یدبیضـــاء را بگذار کنارِ
راز شمشیــر و دســت ها!
 
نشانی چهارم؛ هارون!
تصویر انـدوه او در غیبت موسی
آینه‌ے رنج‌امام در غیاب رسول‌خدا

نشانی پنجم؛ نوح است!
به رغم رویگردانـــی نامــردان
به‌غربت سالیانش درمیانه‌ےمیدان!

نشانی ششم؛ یعقوب!
توجه به ولایت با تمام‌قـوا!
حفظ پسر، محافظت تحتِ
غربت و انواع دسـیسـه‌ها!

که علی، نُّورٌ‌ عَلَیٰ نُور است در قرآن
ظاهـر است و مظهـر؛
مثال نور؛ خودش روشـــن
و روشنی‌بخش وجود پیمبران!

ذکر سرمشق در این مجال‌کوتاه
نشانــی‌ها اما الی ماشــــــاالله ؛
چشمـــان بینــا می‌خواهد،
حجــاب‌ها را از میـــان بردار..
چه دعایـــــی کنمت؟
غدیرت پر از جور دیگر دیدن‌ها...
 



 
 
 




-کـدام الله اکبر؟
کدام الحمدلله؟
این خدا ارزانی از ما بهتران!
دست مریزاد که ویروس کرونا
را تزریـق کرد به رگ های ابوالبشر!
و سرفه هاے درد، این روزها
حکم خدا دارند برای ریه هاے غم!..
کدام نیازم را بۍ نیاز کرده؟
سودی نچربید از حضورش
به سرو روے دنیایم!
خیری ندیده ام از این...
استغاثه ها و فریاد الغوث الغوث!

پاسخ آمد:

-خدا پندار عزیـز؛ اے أنا!
ای که تو را لقد خلقنا فی کبد!
به حساب و کتاب ناقصت
که پیرو خط شتـاب است،
به اندک فسفری که خرج می شود
برای محاسبه ے ظواهـر درد،
به صورت حساب ناسپاسی ات
برای حکمت های سرنگشاده؛
قســم!

حرف و حدیث های ناآگاهت
را خریدارم، یکجا! چند؟
به قیمت دوست داشتنت
در حین بی نیازے و الله صمـد!
به دعای ابوحمزه ی ثمالی؛
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ
وَهُوَ غَنِيٌّ عَنِّی قسم؛
چرتکه انداختن دور از مـرام است!...


[معنی دعا:و خدا را سپاس که با من دوستی ورزید، درحالی‌که از من بی‌نیاز است...]


#موزون_نویس | #شرب_شرم
#میم_اصانلو | @biseda313





 
 





#موزون_نویس
#شعور_هم_سر
#میم_اصانلو | @biseda313


گفتم: [ترانه‌ے چشـمان غزل‌خوانت
جیــغ زدن یک‌رنگ مـابین لبانت
حرکت مچ‌دست و حلـول لاکهایت
رقاصی دختـرکی میان گیسوانت
منحنی لاینحلِ هندسـه اندامت
تلفظ لوندانه‌ے حروف الفبـایت
فراز و فرود اصـوات خنده‌هایت
ظهور چند عطارے در تاروپودهایت
سبک لامذهب راه‌رفتن مدل وارت
کودک‌بازیگوش‌درون و اداواطوارت
بند‌به‌بند این اوصاف طول‌ودرازت
جزئیات زنانه‌ے فاشِ‌ ناپیدایت؛
ازاین‌لحظه، لمحـه، به‌قدر یک نفس
فاش من باشد و ناپیداے اغیارت!]

نم‌نمک لب‌زدے: [زَوَّجْتُكَ نَفْسی
نَفْسی، یعنی‌خودم را، تمام خودم را
اشتراک می‌گذارم تنها با شما...
و احدے به این‌میثـاق راه ندارد! ]

آخرین‌کلماتم به‌همراه انقباض‌رگ:
[الهی شعور همسرانه‌ات پُر برکت
بیا قسم یادکنیم به کلمه‌ے هم‌سر؛
سرمـــــان برود، قولــــــمان... ابداََ!]





 
 





#موزون_نویس|‌ #جبل‌الطارق
#میم_اصانلو | @biseda313
[خطاب با بعض است نه همگی
هدف اصلاح است نه تخریب]


اَلایااَیُّها البَعضـی!
بَعض مسئولین یقه‌شیخی
بَعض آقازادگان پشتِ‌گرمی
بعض شوهران هیتلرمَنِشی
بَعض مهندسان بیوت‌اعیانی
بَعض معلمانِ خط‌کشِ‌فلزے
بَعض دکترانِ عینکی، از بالابه‌پایین
بَعض فرشتگانِ فاخرِ چــادرے
بَعض گردانندگان تسبیح نقره‌اے
بعض روحانیّون مزیّن به طلادوزے
بَعض خَیِّرین توے چشم بالادستی
و تخلیــص میکنم به اَلایــــــا
اَیُّهَاالصاحب شأن و منزلت کاذبی!
خاطرتان مکدّر شده؟ باشد ولیک..
جمع شده‌اند دور یک خـوان
موسی‌الرضا و غلام‌سیه‌چرده‌ای!
بی‌مدداَحدُالنّاس، دوش‌کشیده‌خرما
قَوَّام ترین رجال؛ ولیِّ فاطمه، عَلی!
به یک اشاره، جزء‌جزء شدن جِبـال
و به خاک افتادن موسی به زمین
اَلا یاایهاالمنم‌منم‌ها!
بسازید از " خود" جبل‌الطّارق اما..
نمی‌ترسید از کُـــنْ‌فَیکـــون‌‌ترین؟








 
 





#موزون_نویس | #دست_ها
#میم_اصانلو | @biseda313


خاتون‌جان
مسالةٌ!
سوالی دارم...
سوالی سادہ اما؛
با زاویہ‌اے پیچیدہ!
اجازہ هست کہ چندلحظہ...
بشوم مُصدع‌اوقات؟
راستش
گاهی دوست‌دارم بدانم؛
خاتون‌ها
با کدامین دست
رو می‌زنند به آسمانِ‌خدا؟
با کدامین دست
الهی‌العفو را می‌شمارند
ویا بِڪَ یااللہ‌هایشان را
تا دہ بار؟
با کدامین دست
تسبیحات فاطمه‌‌ی‌زهرا را
از بَرَند؟
و یا اذڪارهفتہ را؟
دست‌راست؟
یا دست‌چپ؟
که اصلا مهم نیست!!...
با کدامین دست؟
دستی که تا مچ
پوشیدہ است
براے رضاے خدا؟
یا دستی که شیطان
مچش را گرفتہ
و هورا می‌کشد
که مچش را گرفتم،
مچش را گرفتم؟
مهم است...
کدامین دست؟
بعضے دست‌ها می‌تواند برود
تا خودِ خدا..
بشود یک مجید دلبندم!
و بعضی دست‌ها می‌تواند بشود
خود یک مانع
براے استجابت دعا!
نگفتی خاتون؛
کدامین دست؟
مهم است...
مهم است...






 
 






#موزون_نویس | #خاص_ترین_آقا
#میم_اصانلو | @biseda313


خودکـارهاے اکلیلی ام
صف کشیـده اند، صبح زود
از هر رنگ داوطلـب داریم!!
چه خبـر هست امــروز؟!
رنگـهای تیــره داشتند
استرسـی مرموز
رنگـهای شــاد اما
فیگـور و اشـارَت هاے ابرو!...
انتظـــار پایان می رسـد
به اِذن انگشـت هاے من!

ترکیب سبـز، زرد و آبی فیـروزه ای
اشاره میروم، لطفا یک قدم جلو!
هر سه رنگ دسـت هم را مـیگیرند
و می پرند به هوا
رنگـهای دیگر اما هیچ نمی گویند
جز خـوش به سعادتــتان!...

حالا نوبـت من است؛
به گـــوش باشید
رنگهاے منتخـب، رنگهای زیبا!
قصـد دارم در دل کاغـذ
سور و سات جشـــن کنم برپـا،
باید سنگ تمــام گذاشت!
قصد دارم قلــــم کوبان
نوید روزهاے خــوش را بدهم،
همیشگی ترین بهــار!

با آوردنِ نام بهـــار
نگاهم می افتد به سبز باوقــار!
لبخند میزنم بِسـم ا..
سمت راست، آن بالاے بالا
می کشم یک چراغ راهنـما...
که سه چراغ دارد،
دو تا خاموش و یکـی روشن
سبز است این چـراغ!

رنگ زرد ندارد آرام و قـرار
فرمان می دهم مساحت کاغذ را
بـرات شد یک آن به دلـم،
گُل نرگــس باران کن، همین الان!

آبی فیروزه اے همچنان آرام
ایستاده بود یکجا و جانـم به فدا
گفتم کار، کار خودت هست!
برو و بکش یک گُنبــد زیبــا...
کران به کران آسمــان را
نقش ببند در جمکــران!...

نقاشی من به رو به اتمام بود اما...
هنوز یک چیز کم داشت
آخ مـن! مـن! مـن!
من کجاے این نقاشی بودم، کجا؟
رو سیـاه بودم بدجور رو سیـاه...
ناگهان دستـ ها لرزید
و اشکـها از گوشه ے چشم روان!...
قطـره اشکی نقش بست بر کاغذ
این همان منــم نکند؟ هان؟
آغشتــه به آب توبه... پاکِ پاک...

اللهُم عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
را میزنم امضـــــــــاء...
نقاشیـم آماده است
خوش آمـدید بهترینـم، آقــــا!






 
 






#موزون_نویس| #پارت_آخر
#نهج_البلاغه_خاکی
#میم_اصانلو | @biseda313


رشته اے که دارد یک سر دراز
بحث داغ ارث است و میراث!
شایع شدن این مسئله مادام الداغ
در نهج البلاغه است، خطبه ے ۸۰؛
وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ
عَلَی الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَال!
«زنان ارث می برند،نصف مردان!»

پیش از هرگونه سوال، اما و چرا
مقدمه چینی حکم ضرورت دارد
براے تهی مغزان و آشفته اذهان!
آخر عدالت را عین برابرے میدانند
فرقی نمیکند مسابقه هفت کوتوله
با معشوقه ے آنه، بابا لنگ دراز!
هیچ توفیرے نمی کند عروسک را
تحــفه بدهند به دخــتر یا پـــسر
مهم برابرے است، از قدیم الایام!!

اما درباره عدالت به معناے کلمه،
تابحال چیزی رسیده به سمعشان؟
اینکه الحق و الانصاف، مهم است
طبیعت افراد با حقوق متفاوتشان!

مثلا طبیعت زن و مرد از روز ازل
تفاوتی فاش دارد و غیرقابل انکار!
مرد داراے قدرت بدنی است
همچنین غلبه حیات عقل معاش،
پس سرپرستی و تامین زندگی
صلاح است باشد بر گردن ایشان!
زن اما حیات عاطفه اش قَدَر است
پس مادرانه تربیت کردن اطفال
با عشق تقدیم می شود به ایشان!

اگر فتیله عدالت را کشیدید بالا
برویم ســراغ اصـــل ماجـــــرا؛
نثارِ مهریه و نفقه از جانب مردان
جز عطایاے واجب است در اسلام!
زنــان امتیاز می گیرند و مردان
نه تنها محرومند، بلکه موظـــفند
این امتیاز را دو دستی کنند اهدا!

حالا که نوبت به ارث می شود
نیاز است عدالت بشود اجـــرا
پس اینبار مردان امتیاز می گیرند
یعنی ارث می برند دو برابر زنان،
موازنه بین حقوق و تکالیف مالی
توجه میشود براے جبران مافات!

القصه گرچه نهج البلاغه همچنان
خاکی مانده مانند غریبِ کربــلا
اما یک روز در صحراے محشر؛
پی میبریم اسلام یک پکیج است
برای تطبیـق حقوق نساء و رجال
ماجرای گیس کشی مذکر، مؤنث
آن روز می رسد به خــــــط پایان






 
 






#موزون_نویس | #چ_را
#میم_اصانلو | @biseda313



چرا؟
چرا تنہا زن
"مرڪز تاڪید" است در دایرہ
و مرد "البته" در حاشیہ؟

چرا؟
چرا تنہا زن
باید حجابش را رعایت کند
بہ هزار و یڪ دلیل و "البته"
مرد هم باید نگاهش را حفظ ڪند
در قحطیہ دلیل؟

چرا؟
چرا تنہا حجاب زن
در هزار و سیصد و اندے پیام
تبلیغ می شود اما نگاہ مرد
در پس حجاب زن، بصورت:
"البته" مرد هم باید....
در آخر همان اندے پیام؟

چرا؟
چرا آیات سے و سےُ یڪ
سورہ مبارڪہ نور،
بہ همین زودے ها شد فراموش؟
آنجاکه خطاب بہ رسولش فرمود:
بہ مردان مومن بگو...
"و" بہ زنان مومن بگو...

گذاشتم سہ نقطہ
الباقے داستان را از قصد!
یعنے ڪہ؛
اصل داستان هست آن "واو"وسط!


چرا؟
چرا دست ڪم می گیرند
یا ڪہ می گیرے غَضِّ بصر را؟
هیهات ڪہ معناے غَضِّ بصر را
نشنیدہ اے حتے تو بہ عمرت...!

و غَضِّ بصر یعنے؛
نگاہ ڪنے اما نڪنے دقّت
یا ڪہ ببینے اما زُل، ابداََ..!


و خواستم چرا، چرا ڪنم
که بگویم: یا ایها الناس!
تا زمانے ڪہ مرد و زن
سهم پنجاہ درصدے خود را
بجاے نیاورند تڪ تڪ،
هر چہ بگویی خواهرم حجابت،
خواهرت نمیڪند رعایت!
هرچہ بگویی"البته"برادرم نگاهت،
برادرت نمیکند آنچنان باور!







 
 






#موزون_نویس | #پارت_دوم
#نهج_البلاغه_خاکی
#میم_اصانلو | @biseda313


به خودت رحمت بده و نه زحمت!
رحمت بکش در حق افکار عزیزت
و برایش بخر دو جلد دایره الغت!
عربی و فارسی،هردو لازم میشود

چشم هایت را بدوز به لغت 'نقص'
و باز کن هر دو جلد دایره الغت
که در فارسی "کمبود" معنا میدهد
ولیکن در عربی "کم بهره گرفتن!"

تصور کن موسسه ای که ۴میلیون
نیاز داشته اما بودجه ۳تومن است
در این صورت ایرانی ها میگویند:
بودجه ناقص! کمبود بودجه، اه!

در عرب صورت مسئله فرق دارد؛
اگر موسسه ۴میلیون بودجه دارد
و ۳ میلیون را فقط هزینه کند،
در این صورت عرب ها میگویند:
بودجه ناقص! منتها یعنی؛
کمتر از بودجه بهره می گیرد!

شیر فهم شدن چه کیفی دارد، نه؟
حالا وقت آن است که پایان دهیم
به یک معمای بزرگ و مستمر!

در خطبه ی ۸۰ نهج البلاغه آمده:
زن ها عقلشان ناقص است!
طبق دایره الغت عرب، یعنی؛
کمتراز بودجه عقل بهره میگیرد
فالواقع بودجه ی آن را دارد!

شاید بپرسی چه دلیلی دارد
که زن کمتر از عقلش بهره بگیرد؟
این به طبیعت اولیه باز می گردد!
مادرانه بودن و پرورش نسل بعد
زن را غرق کرده در عاطفه اش!
برای همین در هنگام #سنجش
قوای عاطفه را به عقل میچرباند!

من گاهی که مغزم بدون منطق
بدون دایره الغت، بدون دانش
شروع به نتیجه گیری می کند؛
به ریش نداشته ام می خندم!
توصیه میکنم: هر از چند گاهی
به ریش هایت یک دل سیر بخند!







 
 






#موزون_نویس
#نهج_البلاغه_ی_خاکی | #پارت_اول
#میم_اصانلو | @biseda313


سالهاست بلطف فتنه های علمای وهابی
و خاک گرفتن کتاب نهج البلاغه در
متروک ترین ردیفِ کتابخانه ے مسلمین
خطبه ے ۸۰ نهج البلاغه شد، منفورترین!

برای مثال یک بخش از خطبه این است؛
[مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ...
زنان نسبت به مردان در ایمان ناقصند...]
که بصورت "تقطیع شده" پخش می شود
و ادامه را می سپارند به فراموشی!

یک نفر خدا بیامرزیده هم پیدا نشد
تا قبل از کوبیدن بر طبل قضاوت،
به انگشتان مبارکش زحمت دهد
و ورق بزند خطبه را بصورت تکمیل!

در ادامه ے خطبه توضیح می دهد:
[فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُن
َّعَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِن
َّاما تفاوت ايمان بانوان، بر كنار بودن از
نماز و روزه در ايّام عادت حيض است.]

یعنی؛
كم شدن نصيب زن در روزهاي قاعدگي،
تنها نقص کوتاه مدت در "ایمان عبادی" !

این کلام خودِ #حضرت است
و حتی تفسیر دیگر علما نیست
که بعضی اسمش را بگذارند: ماله کشی!





اصلا یک نفر بیاورد ترازوی قرانی
برای روشن شدنِ حجمِ شبهات آبکی!
آیه ۳۵ احزاب، بهترین وزنه در برابری:
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ
وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ
وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ
وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ
وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ
وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ
وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ
وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِمات....

همه چیز روشن است در این آیه
جـــز یک ســــوال از آنهایی که
بازی خوردند در زمین هاے وهابی:
آیا در برابریِ "ایمان اعتقادی"
می ماند نقطه ے ابهام و تردید؟







 
 






#محض_رضا | #موزون_نویس
#میم_اصانلو | @biseda313


حجاب را بدون منطق تصور کن!
بدون دلیل
بدون برهان
و صُغرے و ڪُبرے!

حجاب را بدون ریاضے تصور کن!
بدون دو دوتا چارتا
بدون استدلال
و استقراء و استنتاج!

حجاب را بدون ادبیات تصور کن!
بدون اما و اگر
بدون چگونه
و چون و چرا!

حجاب را بدون جامعه شناسی تصور کن!
بدون حقوق اجتماعے
بدون چارچوب خانوادگے
و فرهنگ عمومے!

حجاب را بدون عربے تصور کن!
بدون جنس مذڪر
بدون جنس مؤنث
و هُوَ و هِےَ!

حجاب را بدون دینی تصور کن!
بدون نفس امارہ
بدون شیطان رجیم
و بهشت و جهنم!

حجاب را بدون همه این ها تصور کن!
بدون همه این ها
بدون همه این ها
و همه و همه!

حالا بہ من بگو؛
حاضرے..
محض <رضا>ے خدا...
محض <رضا>ے خدا...
محض <رضا>ے خدا...
حجاب را انتخاب ڪنے؟






 
 





در بزمِ عشق؛
اگر سینہ سپر ڪنے با یڪ زِرِہ،علے وار..
عاشق شوے و آن را "از راہ خدا"
نہ فیثاغورت بهمراهِ تشریفات، اثبات..!

عجب ندارد؛
خدا،فاطمہ ها را دوبارہ ڪند احیا..
ڪہ سربرگرداند از ابوبڪرُ عمر
و عَنَف با آن همہ فخرُ مُباهات!

آنوقت تو را با عشق اما مَهرِ ڪم..
بگذارد روے سرش و حلوا حلوا!

#موزون_نویس | #بزم_عشق
#میم_اصانلو | @biseda313






 
 






چادر دور تا دور و دهان چاڪ بہ چاڪ..
این بود مراد ما از حجاب،حجاب؟
دست کم روزی دو سه چاری دور..
بگردم دور خودم بخاطر آن دُر..!

وقتش هم برسد ڪلاغ سیاهے ڪہ دارد..
جملہ شد بخاطر ڪار من سانسور!
فحش می دهم قار قار..
توهین تا چہ اندازہ؟
به خودم،مهم نیست..
به آن مظلومہ ے چادر..!

و محیط شدن بہ گردی یڪ صورت..
اما دهان بہ دهان رفتن با نامحرم!
ڪہ غلط میڪند فحش می دهد بہ من..
ضعیف گیر آوردہ!
خب منم خجالتش میدهم..
او هم دارد مثل من، خواهر و مادر!

فحش ها را می گذارم بہ نمایش انظار..
و حیاے قورت داده شدہ را می آورم بالا
اینچنین عڪس مے اندازم
با چادرے خاڪے..
شاد شادم ڪہ خداراشڪر،
مادرم شد از من راضے!


#موزون_نویس
#چند_فحش_آبدار | #پارت_دوم
#میم_اصانلو | @biseda313






 
 






دم..بازدم..
دم..بازدم..

چه کسی باورش می شود؛
اشتراک داریم، من و شما،در هوا !
و نفس ها جریان دارد به این صورت:
شما با من ، من با..واقعا شما!

بالاغیرتا بفرما؛ چه کسی تا به حال..
"حی" بودنت را زیرپوستی..
با قدرت لامسه ، کرده احساس؟
یا که شده؛ آیا کسی میان ندبه ها..
بدون خمیازه،بدون فعل " کجایی؟ "
و تصور نقطه ای کور در ناکجا..(!)

جمله ها را ختم کند..به فعلی ساده!
مثل " هست.. " و ناگهان؛
تجربه کند، لرزیدن! آن هم..
در چله ی تابستان؟


#موزون_نویس | #هست_ترینم
#میم_اصانلو | @biseda313







 
 





یقه ی بسته و دهانِ باز..
این بود مراد ما از حجاب،حجاب؟
تسبیح را بگردانے و استغفار..
وقتش هم برسد گرفتن از پاچه..
فحش هاے خار و مادر براہ..؟

که علوے باش تو اے مرد..
سفارش کردیم دهان به دهان..
وقت عمل رسید..
بهانه ها طبق طبق،تا به هوا هوا..!

و مختصات گرفتیم از گردن..
تا به نوک پا،
زبان اما متر شد شبیه آن مرد،
اسمش چه بود؟
بابا لنگ دراز..!

خب ناموس من نبود بدرک..
چند فحش آبدار،بخورد،قابل ندارد،
نوش جان..!
دختر است دیگر،خفه می شود،
آخ جان..!


این چنین دست میکشے
به ریشِ بے ریشت!
و خود شادے،سرخوشے
شیعه ام شیعم!


#موزون_نویس
#چند_فحش_آبدار | #پارت_اول
#میم_اصانلو | @biseda313






 
 




حکماََ که تسبیح
در دست مذهبی نمایت
چه بی صاحاب است
سین سین زدنت
با دید زدنِ مؤنثِ مجازی
چقدر قناس استـــ ..

#موزون_نویس | #چشم_و_۴
#میم_اصانلو | @biseda313