میم.اُصـانـــلو

Channel
Logo of the Telegram channel میم.اُصـانـــلو
@biseda313Promote
260
subscribers
75
photos
1
video
1
link
نمیگــذاریم اعتقاداتــــــ خاکــــ بگـیرد . . |انتشار تنها با ذکر نام نویسنده، حلال است.| ناشناس جهت پیشنهاد موضوع، نظر، نقد https://t.center/BChatBot?start=sc-101242-tdiHB6b
 




#مخفیگاه_دل
#میم_اصانلو  | @biseda313

ارادت و تفاسیری که نسبت به خدا دارم، یک چیز ناپیدای ملموس است که در من نفس می‌کشد، حضورش هست همانطور که نیست. لالولای زندگیم بالاخره یکجایی هست، یکجایی در ناکجاآباد ذهنم. هست، هست و هست و همینطور که هست، من مشغول زندگیم، مشغول خودم، دغدغه‌هایم. یکبار خاطرم هست نصف شب بود، جهان بیش از اندازه آرام شده بود و من یک آن احساس کردم چقدر در حال بازیم(!) بعد به چشم خود دیدم که فرسخ‌ها با معنای زمین و زمان، مفهوم حقیقت فاصله گرفته ام... انگار که یک لحظه از خواب بیدار شده باشم و آن ساعت، آن لحظه بیدارترین حالت‌ ممکنم بود. من تنهایی، ترس، بیداری را لمس کردم و فردا صبح دوباره به خواب زندگی برگشتم. دوباره خدا برایم همان شد. همان ارادت‌ها، همان حضور حاشیه‌ای و همراه. خودش در کتابش فرموده انسان فراموشکار... چه موجود عجیبیم. بعدتر دیدم باید در زندگیم هستش کنم، هست‌تر، ملموس‌تر، باورمندتر... بعدتر دیدم باید با او حرف بزنم زیر دوش، هنگام شستن کفش‌ها، یا پیاده‌روی به سمت آموزشگاه، بی‌هیچ قیدی. آن هم نه به شکل تودلی و جریان ذهنی، که اتفاقا کمی بلندتر، جوری که صدایم را بشنوم... یک‌جوری که واقعا «هست» باشد نه امری ذهنی در گوشه گوشه‌های زندگی، یک چیز بیشتر از یک نظم دهنده به هستی یا اعتقاد به نیروی مافوق طبیعی... مثلا، نه، که دقیقاً، یک معشوق با حرف های دوتایی.



 
 
 




#روضه‌ے_بهجت_گوش
#میم_اصانلو | @biseda313


۱...۲...۳...
صداے من را از کربلا می‌شنوید. انسان قرن بیست‌و‌یک، امشب «روضه‌ی بهجتِ گوش» داریم! یک امشب می‌خواهیم دور اشـک و آه را خط بکشیم و حتّی مظلومیت حسین را بگذاریم جیره‌ے آسمان‌ها؛ باشد که بشنویم نوای سازودهلِ حقایـق را!...

حال آرام بگیرید و به طنین دلنواز انسانیت "و" دین‌داریِ حسین گوش بسپارید؛ دقیقا به‌همین شکل و سیاق، پینه زده، واو در واو، متصل بهم عین استخوان جناق!

اینجا کربلاست، صدایـم را دارید، اهل زمینی‌ها؟ گوش راست را سوهـان بکشید و تیز کنید، می‌خواهم از حسینی بگویم که شمشیر نهی از منکر را بر سر حکومت فاسد می‌نشاند حتی به شرط انقـطاع سر از بدن و آویز شدن روی نیزه‌ها! کسی‌که ناموسش را می‌برد به میانه‌ی میدان تا بی‌رگ‌ها با رگِ آزادگی آشنا شوند، با جمله‌ی "لااقل آزاده باش!"

اینجا کربلاست، صدایم را همچنان دارید ایهاالناس؟ اینبار گوش چپ را هشیار کنید تا بشنوید همان حسین را از زاویه‌اے دیگر؛ حسینی که در زلِّ گرما، حـرارت بالازده میان کفِ پا و زمین کربلا، نشانه گرفتنِ نیزه‌ی دشمنان بین زمین و زمان، نیزه‌های خونین زبان و تیروکمان، مقابل پروردگارش کرنش نشان داد و قد قامت الصّلاة!...

اینجا کربلاست، صدایم که قطع نشده، جفت گوش‌ها به گوشند؟درست همانجا بود که قرارداد صلح میان دینداری "و" انسانیت در تاریخ با قطره‌ی خون شد امضاء! یا همانجا که عبدالله بن حنفی خودش را به بالین حسینش را رساند و جمله عجیبی را گفت: «آیا من حق وفا را به جا آوردم؟» عبدالله حق را تمام کرد! هم پا به پای امام مقابل ظلم ایستاد، هم سپر امام شد هنگام نماز. انسانیت و دینـداری یکجا! عبدالله وفـا را تمام کرد!

اما چرا گوش‌هاے ما بی‌وفا شده، هان؟ چرا گوشِ انسان قرن بیست‌و‌یک را گبره گرفته؟ ادعا دارد: نان حلال در می‌آورم، از روزی خود به حیوانات می‌دهم، حق کسی را ضایع نمی‌کنم، به انسان‌ها احترام می‌گذارم بهتر از آن است که پیشانی با مهر سیاه کنم و در چپاول مال مردم، حرف اول را بزنم! خدا کمرشان را بزند با این نمازشان! اصلا هیچ دینی بالاتر از انسانیت نیست.

امشب که «روضه‌ی بهجتِ گوش» را شنیدی، انسان قرن بیست و یک، نمی‌شود بندگی را پینه زد به انسانیت‌، هان؟ نمی‌شود نماز را در ساعتش خواند و دقایقی بعد گره از کار خلق گشاد؟ نمی‌شود اجتماع نیکی‌ها؟ نمی‌شود الگو حسین باشد نه آدم‌هایِ حسین‌نما؟ تصدیق یا تکذیب کردن، بهانه آوردن یا تسلیم شدن، هرچه که هست جوابتان، سراپا گوش باشید برای حسین‌ِتان! روضه‌ے امشب هم خوانده شد، قبولی باشد از آنِ گوش‌هاے شنوا...




 
 
 




مَن هُوَ؟ او کیست؟
بسنده به تراژدی، شیون و شکایت؟
مختـصر تاریخ تولد و شهادت؟
آیا بـهــــر چه آمـد و رفـت؛
سوالی سمج بوده در اتاق افکارت؟

#مغز_اشک | @biseda313




 
 




مَن هُوَ؟ او کیست؟
صرفا یک علامت برای نشانه گذاری!!
مانند آپاستروف اس در زبان انگلیسی!!
یعنی مالکیت حسین بی هیچ خط مشی؟

#مغز_اشک | @biseda313




 
 





مَن هُوَ؟ او کیست؟
بدنی بی سر و لبی عطشان؟
بس مختصر مرثیه گفتیم منتها؛
ما فِی البُطونِ سر بر نیزه ها...؟

#مغز_اشک | @biseda313




 
 




مَن هُوَ؟ او کیست؟
معشوقه ے یک ماهه ے من و شما؟
یک فنجان درد مهمان باش، روز عاشورا...

#مغز_اشک | @biseda313




 
 




عاشق که شد، به فکر ساختن یک قفس افتاد که پرنده‌ی روحش را زندانی کند و جز به خواب‌وخور معشوق، به چیزی نیندیشد. رقصیدن با دوستان در آسمان، از شاخه‌ها جست زدن، دنیا را مکاشفه کردن همه را بگذارد در قفس و جیک از جیکدانش درنیاید. به‌عبارتی‌؛ زنی فرتوت باشد، مزیّن‌شده به حصار و لبخندی گسترش‌یافته با تیغ!

#عاشق_ابله | #موجز_نویس
#میم_اصانلو | @biseda313






 
 


گر به خداےِ موسی معتقدے؛
گوسفندان را که سیراب کردے...
از دختــرکان چه مـی‌خواهی؟
موسی در عوض "هیچ" طلبید!
آرے! يَدُ اللَّه فَـوْقَ أَيْدِيــهِمْ؛
برای رفع‌حاجت، کافی بودو وافـی!

#موسی_وار | #موجز_نویس
#میم_اصانلو | @biseda313





 
 




#پیدای_پنهان | #موزون_نویس
#میم_اصانلو | @biseda313

جزء جزء علی، کلّهم آیه‌نما....
چهل‌تکه از آینه‌ے وجود پیمبران؛
بیا امروز را مهاجرت کنیم به قرآن؛
به علی، به نشانی پیداے پنهان

نشانی نخست؛ ابراهیم!
زیباترین دعایش در سوره‌ے شعــرا
«واجعل‌لى‌لسان‌صدق فی‌الاخرین»
«آوازه‌‌‌ےنیکوی ابراهیم‌برای‌آیندگان»
چه کسی است جز علی؟
نشان به ربط‌ترین رابطه‌ها:
به قربانی کردن عزیزترین پسران!

نشانی دوم؛ اسماعیل!
آیه‌ے بـریده بـریده، بدون شرح‌ها؛
ذبح شدن نفس، بدون لام تا کام!

نشانی سیّوم؛ موسی!
زیباترین شکل تداعی ها
یدبیضـــاء را بگذار کنارِ
راز شمشیــر و دســت ها!
 
نشانی چهارم؛ هارون!
تصویر انـدوه او در غیبت موسی
آینه‌ے رنج‌امام در غیاب رسول‌خدا

نشانی پنجم؛ نوح است!
به رغم رویگردانـــی نامــردان
به‌غربت سالیانش درمیانه‌ےمیدان!

نشانی ششم؛ یعقوب!
توجه به ولایت با تمام‌قـوا!
حفظ پسر، محافظت تحتِ
غربت و انواع دسـیسـه‌ها!

که علی، نُّورٌ‌ عَلَیٰ نُور است در قرآن
ظاهـر است و مظهـر؛
مثال نور؛ خودش روشـــن
و روشنی‌بخش وجود پیمبران!

ذکر سرمشق در این مجال‌کوتاه
نشانــی‌ها اما الی ماشــــــاالله ؛
چشمـــان بینــا می‌خواهد،
حجــاب‌ها را از میـــان بردار..
چه دعایـــــی کنمت؟
غدیرت پر از جور دیگر دیدن‌ها...
 



 
 
 




خمیازه ے صبحگاهی ختم بخیر نمیشود مگر؛ خدایت نور شود در دهان و حلول کند بر قد و قامت حیات: "بسم الله"..

#حیات_طیبه | #موجز_نویس
#میم_اصانلو | @biseda313




 
 



درگیر الله اکبرش بودم؛ این عظمت انکار نشده، بخش عمده ے شکستگی هاے ممتد قلب را ضماد بود. درگیر معنای اصل "جبر"؛ اصلاح کردن چیزى با غلبه و قدرت... و جای دیگر؛ "بسیار ترمیم کننده و جبران کننده ے دل های شکسته"... درگیر چراییِ مداومت "الله اکبر" در جاے جاے نماز...

درگیرت بودم
اے جبار بودنت، همه جبران!...

#درگیر_باالله | #میم_اصانلو
#مینیمالیست | @biseda313




 
 




-کـدام الله اکبر؟
کدام الحمدلله؟
این خدا ارزانی از ما بهتران!
دست مریزاد که ویروس کرونا
را تزریـق کرد به رگ های ابوالبشر!
و سرفه هاے درد، این روزها
حکم خدا دارند برای ریه هاے غم!..
کدام نیازم را بۍ نیاز کرده؟
سودی نچربید از حضورش
به سرو روے دنیایم!
خیری ندیده ام از این...
استغاثه ها و فریاد الغوث الغوث!

پاسخ آمد:

-خدا پندار عزیـز؛ اے أنا!
ای که تو را لقد خلقنا فی کبد!
به حساب و کتاب ناقصت
که پیرو خط شتـاب است،
به اندک فسفری که خرج می شود
برای محاسبه ے ظواهـر درد،
به صورت حساب ناسپاسی ات
برای حکمت های سرنگشاده؛
قســم!

حرف و حدیث های ناآگاهت
را خریدارم، یکجا! چند؟
به قیمت دوست داشتنت
در حین بی نیازے و الله صمـد!
به دعای ابوحمزه ی ثمالی؛
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ
وَهُوَ غَنِيٌّ عَنِّی قسم؛
چرتکه انداختن دور از مـرام است!...


[معنی دعا:و خدا را سپاس که با من دوستی ورزید، درحالی‌که از من بی‌نیاز است...]


#موزون_نویس | #شرب_شرم
#میم_اصانلو | @biseda313





 
 





#موزون_نویس
#شعور_هم_سر
#میم_اصانلو | @biseda313


گفتم: [ترانه‌ے چشـمان غزل‌خوانت
جیــغ زدن یک‌رنگ مـابین لبانت
حرکت مچ‌دست و حلـول لاکهایت
رقاصی دختـرکی میان گیسوانت
منحنی لاینحلِ هندسـه اندامت
تلفظ لوندانه‌ے حروف الفبـایت
فراز و فرود اصـوات خنده‌هایت
ظهور چند عطارے در تاروپودهایت
سبک لامذهب راه‌رفتن مدل وارت
کودک‌بازیگوش‌درون و اداواطوارت
بند‌به‌بند این اوصاف طول‌ودرازت
جزئیات زنانه‌ے فاشِ‌ ناپیدایت؛
ازاین‌لحظه، لمحـه، به‌قدر یک نفس
فاش من باشد و ناپیداے اغیارت!]

نم‌نمک لب‌زدے: [زَوَّجْتُكَ نَفْسی
نَفْسی، یعنی‌خودم را، تمام خودم را
اشتراک می‌گذارم تنها با شما...
و احدے به این‌میثـاق راه ندارد! ]

آخرین‌کلماتم به‌همراه انقباض‌رگ:
[الهی شعور همسرانه‌ات پُر برکت
بیا قسم یادکنیم به کلمه‌ے هم‌سر؛
سرمـــــان برود، قولــــــمان... ابداََ!]





 
More