حسودیم میشه به اکبر..........که دنبال تو اومد حسودیم میشه به علی..........که به تو رسید حسودیم میشه به مسيب..........که با خودت بردیش حسودیم میشه به محمد..........که حتی تو همون روز اومد پیشتون
من آدم حسودی هستم محمودرضا
حسودیم میشه به سیدابراهیم..........از بس که شبیه تو بود حسودیم میشه به عمار..........اونقدر که تو رو دوست داشت حسودیم میشه به هادی..........که تو الگوش بودی حسودیم میشه به میثم..........که بعد اون همه سال دوری تو رو اونور پیدا کرد
من آدم حسودیم محمود
حسودیم میشه به دورهمیاتون حسودیم میشه به زیارت شب جمعههاتون حسودیم میشه بودی چادر خاکیِ مادرتون حسودیم میشه به باز دور حاج قاسم جمع شدناتون
من آدم حسودیم خیلی حسود خیلی خیلی حسود یه آدمِ حسودِ خیلی تنها محمودرضا و حسود هرگز نیاسود...
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الا بر آن که دارد با دلبری وصالی بعد از حبیب بر من نگذشت جز خیالش وز پیکر ضعیفم نگذاشت جز خیالی سال وصال با او یک روز بود گویی و اکنون در انتظارش روزی به قدر سالی ایام را به ماهی یک شب هلال باشد وان ماه دلستان را هر ابرویی هلالی صوفی نظر نبازد جز با چنین حریفی سعدی غزل نگوید جز بر چنین غزالی