بی همگان...

#شهیدزنده_امیرحسین_حاجی_نصیری
Канал
Юмор и развлечения
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavaddПродвигать
250
подписчиков
406
фото
231
видео
29
ссылок
درد دل نامه ی خودمانی... دردی که ز تو در دلم آرام گرفت پرداخته کی شود به صد دریا اشک... https://t.center/HarfBeManBOT?start=HBM13567709
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

صدای آهنگ پیام گوشی،سرم رو از روی لب تاب بلند کرد.
فیلم فرستاده بود
بازش کردم.
صداش خوب نمیومد
باد تویِ فیلم غوغا میکرد
گفت:
همینجا،
دست چپ
حاج عباسعلی با ماشین مهمات اومده بود
درگیری که شد،
رفت پشتِ ساختمون رو ‌بپّاد بچه ها دور نخورن.
که دیدیم صداش نمیاد....
.
.
دوربین رو چرخونده بود روی جاده
سیلو معلوم شد
گفت:
این دیوار رو میبینی
ته همین دیوار
پای سیلوها
بچه ها ایستاده بودن
خودم رو رسوندم بهشون
به دیوار تکیه داده بودن که منم بهشون ملحق شدم.
سلام و علیکی کردم و برگشتم پشت به سیلو، وسط آسفالت، رو به امیر و اسماعیل کریمی و حمید و دو سه نفری که اونجا بودن داشتم میگفتم چی کار کنن.
گفت:
یهو از پشت سرم،از ساختمون سیلو
شروع کردن سمت ما تیراندازی کردن.
امیر سیاوشی و اسماعیل کریمی همون اول افتادن،
دو سه نفری هم که کنار دیوار پیش بچه ها بودن از پذیرایی‌شون بی نصیب نموندن.
اما
من که وسط جاده آسفالت بودم چیزیم نشد.
یکی دو ثانیه اول قشنگ کپ کرده بودم
فقط میدیدم یه چی میخوره به جاده و آسفالت رو داره میکنه.
جست زدم اونور جاده و پناه گرفتم.
خواستم برم بالاسر امیر و آرپی‌جیش رو بگیرم و سمت ساختمونِ سیلو شلیک کنم،
اما دیوونه وار داشت از بالای اون ساختمون سمت ما تیراندازی میکرد.
.
.
دوباره دوربین رو چرخوند و ایندفعه به طرف راست جاده و گفت:
حمید اسداللهی اومد پشت این تک ساختمون،
که یه خمپاره خورد کنارشون.
حمید سخت مجروح شد.
نمیشد جابه‌جاش کرد.
از رو سیلوها امون نمیدادن تکون بخوری.
حمید همونجا کنار بچه ها....
.
.
گفت:
همین یه تیکه جا
دری باز شده بود
به وسعت آسمون
یه راه باز شده بود
یکطرفه تا بهشت.
گفت:
همین یه تیکه جا،
خوب ببینی جای پایِ اباعبدالله‌س.
سه روز پیکر بچه ها رو زمین موند.
گفت اینجا
قدمگاه حضرت زهراست.
گفت:
خلاصه اینکه
جات
اینجا،
تو ورودی بهشت
حسابی خالیه....
.
.
#برادر
#رفیق
#اسماعیل
#خانطومان
#خالدیه
#سیلوآهنی
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدعباسعلی_علیزاده
#شهیداسماعیل_کریمی
#شهیدامیرساوشی
#شهیدحمیداسداللهی
#شهیدزنده_امیرحسین_حاجی_نصیری

@bi_to_be_sar_nemishavadd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

ما از سوختن نمی ترسیم،
که پروانه‌های عاشق نوریم.
و هرجا که نور ولایت است،
گرد آن حلقه می زنیم.
پیام ما استقامت است،
و این همان نوری است
که فراتر از زمان و مکان
از خزائن معنوی آیه مبارکه
"فاستقم کما اُمرت و مَن تاب معک"
بر ما تابیده است.
و اینچنین آینده از آن ماست.
العاقبة للمتّقین...
.
.
.

نبرد نهایی نزدیکه
شما برمیگردید، با حضرت مهدی، همراهِ سپاهی از شهدا.
مثل همچین شبی
که همراه فاطمةالزهرا
به کربلا برمیگردید...
.
.
خوش به حالتون که حاضری‌تون رو تو سپاه بقیةالله ارواحنافداه زدید.
به امیدی که ما(من) هم حاضری(م)مون رو بزن(م)یم.

فرمانده!
دعامون کنید.
عمار!
منتظرم باش... #الحاضر

#رفیق
#عمار
#فرمانده
#حاج_قاسم
#برادر
#اسماعیل
#شب_جمعه
#کربلا
#سحر_نزدیک_است
#اینجا_تیپ_سیدالشهداء
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدزنده_امیرحسین_حاجی_نصیری
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله
یعنی خیلی خراب کردم؟
چرا اینطوری نگام میکنید؟
یعنی اینقدر اوضاعم خرابه؟
خب چیه میثم؟ یه چیزی بگو آخه.
ها علی ها؟ چرا اینجوری میخندی؟ چرا یه "زکّی بابا"ی ریز تو خنده ات داری؟ منکه ادعایی نکرده بودم. کردم؟ خب پس به چی‌م میخندی؟
تو چی اسماعیل؟ تو دیگه چرا؟ خب تو که میتونی یه پیام بدی، یه تشر بهم بری، یه فحش آبدار بذاری تو دامنم شاید مخم رگ به رگ بشه. خب تو چرا هیچی نمیگی؟
عمار....عماااار....تو یه چی بگو. تو که تعارف معارف سرت نمیشد. خب تو بگو لااقل. دِ لامصب اینجوری نگام میکنی داغون میشم نه. یه "خاااعک عالم تو سرت"ی تو نگاته که داره آتیشم میزنه. بابا لااقل تو حرف بزن. تو سرم داد بزن. تو نشین یه گوشه اینجور نگام کن. بابا ناسلامتی ما با هم...... ناسلامتی من.. من..... .
من خرِتونم
من نوکرتونم
من خاک پاتونم
من... .
همینجوری نذاریدم برید
همینجوری ولم نکنید
آخه من شنا بلد نیستم...غرق میشم.
آخه چقدر دیگه باید بکشم تا برسم.
بلند تر بگو میثم، از کی خجالت میکشی؟ بگو...بگو: تو آخه چی کشیدی گلابی که اینجوری حرف میزنی...بگو بهم میثم.
.
نه...راست میگی...راست میگید..آخه مگه من چی کشیدم؟ هیچی.
ولی دیگه حتی روم نمیشه تو آینه نگاه کنم...من یه فراری ام.
اما
کجا؟ وایستید ببینم...آهای عمار!
من که میدونم بالاخره میای سراغم. من که میدونم بالاخره دستت رو به طرف دراز میکنی، آخه من به دردت میخورم...بالاخره یه روز.
علی خان، بخند..باشه پسر بخند. ولی بالاخره میگی اون حرفی رو که نگفتی.
من منتظر میشینم...نه...نمیشینم...من منتظر راه میرم، لنگ میزنم، تا جایی، تا روزی، تا ساعتی که منم... راستی میثم حالت چطوره؟
.
.
.
.
ﺑﺴﯽ ﺷﮑﺎﯾﺘﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﻗَﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺴﺖ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ

#نگاه
#رفیق
#عمار
#اسماعیل
#علی
#میثم
#محرم
#اینجا_تیپ_سیدالشهداء
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمیثم_مدواری
#شهیدروح_الله_قربانی
#شهیدزنده_امیرحسین_حاجی_نصیری
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی

@bi_to_be_sar_nemishavadd