بی همگان...

#راهیان_نور
Канал
Логотип телеграм канала بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavaddПродвигать
250
подписчиков
406
фото
231
видео
29
ссылок
درد دل نامه ی خودمانی... دردی که ز تو در دلم آرام گرفت پرداخته کی شود به صد دریا اشک... https://t.center/HarfBeManBOT?start=HBM13567709
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

به هوای اینکه ظهر عاشورا فکه باشیم با محمودرضا و یکی از رفقاش راه افتادیم به سمت جنوب.
بهمن ماه بود و معمولا مناطق خیلی شلوغ نمیشد و بیشتر کاروانهای دانشجویی می اومدن .
ما هم به شیوه ی چتربازی سفر میکردیم.
یعنی خودمون رو با اتوبوس میرسوندیم دوکوهه و شب اول رو اونجا میگذروندیم و روزهای بعد رو چترمون رو روی کاروانهای دانشجویی باز میکردیم. به این صورت که محمود رو میفرستادیم پای اتوبوسها و امار جای خالی رو میگرفت. بعد گردنی کج میکرد و رایزنی میکرد و.... سفر آغاز می شد.
اما از بخت ما اون سال بارندگیهای زیادی تو خوزستان شده بود و آبگرفتگی مناطق زیاد بود، برای همین هم خیلی از مناطق رو اجازه بازدید نمیدادند و همین هم باعث شده بود کاروانهای دانشجویی کمتری اون سال بیان جنوب.
خلاصه
به هر طریقی که بود خودمون رو رسوندیم به شلمچه
هوا ابری بود و فقط یه کاروان اونجا بود.
بعد از اینکه صفایی کردیم و گشتی زدیم تصمیم گرفتیم که برگردیم.
محمود رو فرستادیم بره سراغ مسئول کاروان تا حداقل ما رو تا خرمشهر با خودشون ببرن از اونجا به بعد رو یه فکری بکنیم. آخه ماشینی هم نبود ما رو برگردونه.
محمود رفت و دست پر برگشت!! گفتیم چی شد؟ گفت خدا خیرش بده گفت نه!!! نه!!! یعنی جا نداشت؟
محمود گفت آره دیگه جانداشت. بهش هم گفتم فقط تا خرمشهر ولی راه نداد که ببرتمون.
پنچر شدیم.
وسیله ی دیگه ای هم نبود که ما رو ببره.
پیاده راه افتادیم به سمت خرمشهر.
زمین قشنگ و هوا ابری و عالی بود.
وسط راه تصمیم گرفتیم جهت ثبت در تاریخ عکسی هم به یادگار بندازیم.
داشتم دوربین رو تنظیم میکردم که بارون هم شروع شد.
ماشاءالله بارونهای جنوب هم هر قطره اش به قاعده ی نیم لیتر آب حمل میکرد.
به زمین که میخورد به شعاع بیست متر فقط شعاع ترشح داشت.
تو همون وضعیت عکس رو گرفتیم و دوباره راه افتادیم.

از قدم قدم لحظه هاش داشتیم لذت میبردیم.

به قول شاعر گفتنی: شد زمین مست
آسمان مست
بلبلان
نغمه خوان مست
باغ مست و
باغبان مست....
.
.
حالا منظور اینکه
محمودرضا
با تو مست بودم
سرمست.

از دلتنگیم بی خبر نیستی
بذار از درد خماری هم بهت بگم.
درد دارم رفیق
درررررررررررد.

برم هر جای این دنیا
شبم با بغض دمسازه

آخه هرجا یه چیزی هست
منو یاد تو بندازه... .
زیر باران
شلمچه
بهمن 84
محرم الحرام 1426

#رفیق
#محمود
#شلمچه
#راهیان_نور
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضائی

من کجا
باران کجا
باران کجا و
راهِ بی پایان کجا
آه این دل دل زدن
تا منزل جانان کجا

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم الله
#قربة_الي_الله

اینو اسماعیل نوشت...
حرف دل...
حرفِ دلتنگی...
بگذریم...
فقط اگه میخواد بدونید شیشه ای کجاست باید بگم
شیشه ای دوکوهه ی شام بود...
بسم الله اسماعیل...تو بگو...

"راهيان نور.......حلب.......اسماعيل....... يه عالمه خاک....... يه عالمه شهيد...... يه عالمه رفيق....... ولى........ يه عالمه تنهايى....... يه عالمه بابا......يه عالمه رقيه..... يه عالمه رباب...... يه عالمه سکينه....... يه عالمه ام البنين...... يه عالمه غربت. يه زينبيه اشک...... شيشه اى، شنيدم تنها شدى دلم برات شکست.شيشه اى ،گفتن بايدتخليه بشى وشدى.... آه شيشه اى ،تاحالاشمردى چندتاشهيد شباپيشت خوابيدن ؟خنديدن ؟
مى دونم الان دارى ازتنهايى جون مى دى.
شيشه اى باچراغ هاى خاموشت چه مى کنى؟
شايدم الان که از آدما خبرى نيست. شدى هتل شيشه اى فرشته ها؛ و شايدهم شهدابرگشتن والان اتاقهات پرازشهيدن؟
سلام برسون"

#اسماعیل
#حلب
#راهیان_نور
#دوکوهه_شیشه_ای
#تنهایی
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها


سلام ما برسان ای صبا به یار و بگو
که سعدی از سر عهد تو برنخواست هنوز...
یاعلی

@bi_to_be_sar_nemishavadd