❇️ ناممکنی آموزش دانشگاهی منابع طبیعی
✍️ بیت الله محمودی- عضو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد- ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
🔹در آستانه سال تحصیلی جدید و شروع کلاس های دانشگاهی، احساس خوبی از نزدیک شدن به مهر و تدریس ندارم. این احساس ماحصل تلقی ام از فایده مندی، ناکارآمدی و ناممکنی آموزش در حوزه منابع طبیعی است. فایده مندی که اثری ملموس از کارکرد آن در کمک و حمایت از عناصر طبیعی ندیدم و نمی بینم.
🔹سال ۹۸ در یادداشتی در همین کانال از مسله مندی آموزش منابع طبیعی در خلق بحران های زیست محیطی نوشتم. از نقش آموزش و پژوهش منابع طبیعی بعنوان یکی بسترهای خلق بحران در مدیریت منابع طبیعی کشور یاد کردم. اما امروز تصورم این است که خود آموزش عالی منابع طبیعی وارد بحران شده و این بحران به عمیق ترین لایه های شکل گیری و موجودیت آن رسوخ کرده است. به نظر می رسد ناکارآمدی آموزش دانشگاهی در این حوزه، فرایندهای آموزشی را از دورن سست، گسسته و بی رمق ساخته به نحوی که هم یاددهی برای استادان و هم یادگیری این علوم برای دانشجویان به مرز ناممکنی رسیده است.
🔹تکرار پیوسته تکرار شده های سرفصل های درسی در کلاس های دانشگاهی در کنار عدم مشاهده نتیجه آن در کمک و حمایت از عرصه های منابع طبیعی، به مرور نوعی سرخوردگی و ملال تدریس برای استادان مهیا ساخته است. داستان ملال تدریس زمانی بغرنج تر می شود که استادان بعد از سالها آموزش متوجه می شوند آنجه آموزش می دادند نه تنها جایی کاربردی ندارد بلکه مهمتر از آن در بسیاری از موارد آسیب زا نیز بوده و خلق بحران هم کرده است.
🔹اما نمود واقعی این نارکارآمدی آموزشی و ناممکنی یاددهی-یادگیری، در عدم ایجاد پیوند بین استاد، دانشجو و کلاس درس رخ می دهد. جایی که قریب به اتفاق دانشجویان منابع طبیعی هیچ ارتباط موضوعی و حتی فیزیکی با محیط کلاس و آنچه استاد بیان می دارد برقرار نمی کنند. از این رو یادگیری نیز برای دانشجویان به مرز ناممکنی رسیده است و عملا چیز ماندگاری در محیط کلاس فرا نمی گیرند.
🔹از دیگر نمودهای این ناکارآمدی که بسیار هم مخرب است؛ بی تفاوتی و سردی عمده دانشگاهیان منابع طبیعی نسبت به آنچه در عرصه های منابع طبیعی کشور می گذرد است. آنها حتی معمولا کوچکترین واکنشی نسبت به مسائل منابع طبیعی پیرامون دانشگاه و دانشکده های خود نشان نمی دهند چه برسد به اینکه بخواهند برای کلیت منابع طبیعی کشور دلی بسوزانند. اگر نبود کنش های کنشگران خود جوش و غیر متخصص منابع طبیعی و محیط زیست، حال روز عرصه های طبیعی به مراتب وخیم تر از شرایط فعلی بود.
🔹ساختار آموزشی و فرهنگ رشته ای هم اتفاقا در تحقق هر چه بیشتر این ناممکنی فرایندهای یاددهی و یادگیری تلاش می کند. عدم بازنگری موثر دروس و سرفصل ها، ناهمگونی و عدم ارتباط سیستمی واحدهای درسی، تمرکز سبک تدریس جزوه خوانی، از رده خارج نشدن کهنه جزوه ها، حذف شدن غالب بازدیدهای علمی و ضعف مفرط تجهیزات آزمایشگاهی از جمله مواردی است که در عمل کار یاددهی و یادگیری را نه تنها تسهیل نمی کند؛ بلکه آن را پیچیده و ناممکن هم ساخته است.
🔹در چنین ساختار آموزشی، انفعال و فرسودگی آموزشی استادان به خوبی مشهود است. آنها برای بقای زیست دانشگاهی خود ناچارند به انجام فعالیت های پژوهشی بی اثر برای منابع طبیعی اما امتیاز آور برای دانشگاه روی آورند. البته که این شرایط مختص به دانشکده های منابع طبیعی نیست و در همه دانشکده ها ساری و جاری است و آموزش و تدریس در کنج آئین نامه ها و مقررات پر طمطراق آموزشی رها گشته است.
✅ اگر چه برنامه تحولی برای بازنگری رشته های منابع طبیعی در سطح وزارت علوم برای مدتی طرح بحث بوده است و سرانجامی هم نداشته است؛ اما به نظرم تغییر موثر در وضع موجود را ابتدا باید در سطح پایین و در بازاندیشی کارکرد یاددهی استادان و یادگیری دانشجویان در نسبت با نیازهای شناختی و مدیریت منابع طبیعی، جستجو کرد. این کارکرد نباید برای همه دانشکده ها، گروه های آموزشی و حتی استادان و دانشجویان مشابه فرض شود و رویه های یکسان و اجباری را تحمیل نماید.
@beytollahmahmoudi