اینبار من در گهواره شناور بودم. بر پهنای رودی که زندگیام بود و دستان او مرا دوباره حیات بخشید.
حتی نوشتن از وی نیز در زندگیام برکت میآورد، محبت میافزاید و عطوفت را از کورترین چشمههای هستیام جاری میسازد.
این خاصیت قرآن است که قصههای جاودانه و زنده دارد. صبحگاهان فراعنهای، فرمان شرارت خود را طومار میکنند و شامگاهان در هم پیچیده از تخت فرود میآیند. و زنی که با ایمان پنهان، برای تمام گهوارههای از آب گرفته مادر است، پروانه وار آغوش میگشاید.
با قانون «خوب خوبی را کند جذب», من در معیت «فراز بهشت» به لطف پروردگار شامل فضلم و گهوارهام بسوی تجربههای نورانی در حرکت است که پیش از آن آشکار نبوده است.
تصمیم دارم سبد غوطهور را بیشتر نظاره کنم. با نوشتن.