"سبزِ تلخ"
کتابِ "سی فتوّتنامهی دیگر" را ورقمیزدم. جایی از "رسالهی صبّاغی"، از گونههای رنگ و ابداعکنندگانِ آن سخنرفته. ازجمله در عبارتی آمده: "سبزِ تلخ و برگسانی و سبزِ روشن و چناری و قرمزی، استاد عبدالله اقتش پیداکردهاست" (تصحیح و توضیح مهران افشاری، نشر چشمه، چ دوم، ۱۳۹۹، ص ۱۱۲). گرچه مصحّح محترم توضیحی دربارهی واژهها نیاورده اما معنای هرکدام کموبیش روشن است. در فهرست لغات و اصطلاحات در توضیح "برگسانی" و "سبزِ تلخ" تنها در کمانک آمده: (رنگ) (همان، ص ۳۲۳ و ۳۲۹).
"برگسانی" بهظنّ قوی یعنی سبزی که به رنگِ برگِ درختان نزدیک است. اما "سبزِ تلخ" یعنی چه؟ با توجه به یادداشتی که دربارهی "زهر" نوشتم، گویا "سبزِ تلخ" یعنی سبزِ تندِ (تیرهی) نزدیک به رنگِ زهر یا "زهرسانی".
یادآوری: در "فرهنگ بزرگ سخن" معانیِ گوناگونی برای "تلخ" ذکر شده، ازجمله:
"رنگِ تیرهی مانند قهوهای و سرمهای: عروسیها در عزا تلخ میپوشند نه سیاه (دهخدا: لغتنامه).
گر ندارد ماتمِ ایمانِ این دلمُردگان
از چه دارد جامهی خود کعبهی اسلام تلخ؟! (صائب)".
(به سرپرستی دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ۱۳۸۱، ج ۳، ص ۱۸۶۸).
@azgozashtevaaknoon