نگاه یک مستشرق روس به ایرانیان [در دورهٔ قاجار]
ایرانیان اگر چه غالباً پوست صورتشان زرد و تیره است، اما بهطور کلّی ملّتی زیبارو هستند؛ ولی ضعیف و بیحالاند و چالاک نیستند. [...] برای تکمیل تیپ متداول ایرانیان باید بگویم که تقریباً همهٔ آنها گندمگون هستند؛ [...] ایرانیان ملتی بسیار تنبل، حیلهگر و ترسو هستند و بهطرز تملقآمیزی مؤدب هستند و با چربزبانی خود، شما را خسته میکنند. [...] همیشه برای این امر آماده باشید که فرد ایرانی با سخنان چرب و نرم خود در نهایت شما را فریب دهد. شما هنگام صحبت کردن با یک ایرانی، بیاختیار نسبت به او احساس محبت میکنید و با این کار خودتان به او بهانه میدهید تا شما را فریب دهد. [...] ایرانیان زیاد قول میدهند اما اگر این کار برایشان سودی نداشته باشد، به ندرت به وعدههای خود عمل میکنند. رشوهخواری در تمام ایران و در بین همه از کلان تا خُرد متداول است. [...] فرد ایرانی از صبح زود به دکان یا به بازار میرود، اما بهطور کلی به خاطر تنبلی ذاتی، همیشه در میان آنها انبوهی از افراد بیکار و ولگرد وجود دارد. [...] شخص ایرانی تا زمانی که درجهٔ شغلی پایینی دارد، دوندگی میکند و در تکاپو است برای اینکه خودی نشان دهد و درآمد خود را کمی افزایش دهد؛ اما بهمحض اینکه به موقعیتی کموبیش مناسبی دست پیدا کرد، آنگاه از هرگونه کار پرزحمت و گرفتاری، شانه خالی میکند. [...] به عقیدۀ من، بهطور کلی، ایرانیان مردم خوبی هستند، اما فقدان آموزش و پرورش و همچنین نفوذ و تأثیر بیش از حد زیاد سیّدها (اخلاف پیامبر ص) و ملّاها بر آنها، تمام زندگیشان را نابود میکند.
— میسل روستم، (۱۴۰۱)، ایران در دورهٔ ناصرالدینشاه؛ سفرنامهٔ تحلیلی از سالهای ۱۸۸۸–۱۸۸۲، ترجمهٔ موسی عبدالهی و سارا خردمند، انتشارات مروارید، ص ۵۷ - ۶۸.
از کانال اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی:
@azdanamehhttps://t.center/azdanameh/981⭐️@az_rusi