آوازهای بند

#برتولت_برشت
Channel
Music
Art and Design
Politics
Education
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel آوازهای بند
@avazhaye_bandPromote
364
subscribers
580
photos
824
videos
561
links
‎«آوازهای بند » ‎کانالی بیاد و خاطره ی شاعر انقلابی سعید سلطانپور ، در راستای ترویج و اشاعه هنر و ادبیات انقلابی . https://t.me/joinchat/AAAAAEiYUCsajGufwHvIZA
وقتی سوپ ته می کشد
امیدتان نیز بر باد می رود
تردید آغاز می شود.
خیلی زود می فهمیدکه
جنگ، جنگ شما نیست
پشت سرتان دشمن واقعی را می بینید.
تفنگ ها بر می گردند.
شروع می شود:
جدال بر سر سوپ
……

#الفبای_جنگ
#برتولت_برشت
#صنعت_جنگ
کارتونیست کاری از پاول کوچینسکی (Pawel Kuczynski)، نقاش و گرافیست لهستانی
مردم فقیر بیچاره به دلاوری خیلی احتیاج دارند. بی دلاوری کارشان زار است. از همان کله سحر که از خواب بیدار می شوند به دلاوری محتاجند. در بحبوحه جنگ زمین را شخم زدن ، در دوره ای که امیدی به آینده نیست بچه زائیدن ، همه این ها دلاوری زیادی می خواهد. فکرش را بکنید ، ببینید چه دلاوری فراوانی لازم است که در بحبوحه جنگ وقتی آدم ها را مجبور می کنند همدیگر را بدرند ، رو در روی هم ، چشم تو چشم یکدیگر بیاندازند.همینطور مثل این مردم بدبخت ، مطیع و آرام ، وجود پاپ و امپراتور را تحمل کردن دلیل نهایت دلاوری ست. برای اینکه زندگی آنها مرگ اینهاست .
#برتولت_برشت

فیلم: کارخانه ساخت تجهیزات جنگی در کلمبیا در حال ساخت کلاه و جلیقه ضد گلگوله برای ارسال به اوکراین

عکس : فریاد #هلنه_وایگل همسر برتولت برشت در اجرای ننه دلاور و فرزندانش، در این صحنه او صدای گلوله و تیرباران پسرش را می شنود.

#ننه_دلاور_و_فرزندان_او
#جنگ_نعمت_است
#صنعت_جنگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‌‎«من خواسته‌ام، این جمله را، وارد تئاتر کنم: توضیح جهان، مهم نیست! تغییر جهان، مهم است!»
‌‎#برتولت_برشت
——-
سکانس پایانی نمایشنامه «ننه دلاور و فرزندان او » نوشته برتولت برشت
کارگردان دنیس فورنس
فایل پی دی اف این نمایشنامه در‌کانال
https://t.center/avazhaye_band
#آوازهای_بند
#روز_جهانی_تئاتر
#تئاتر_حماسی
#سعید_سلطانپور
#ننه_دلاور_و_فرزندان_او
«وقتی پای صحبت کله گنده ها می نشینی به این فکر می افتی که منظور از جنگ، حفظ خداپرستی، حفظ عفت و عصمت، حفظ خوبی و از این حرفاست؛ اما وقتی خوب فکر می کنی، می بینی که آن ها هم دیوانه تر از من و تو نیستند. برای جیب می جنگند.»
#ننه_دلاور_و_فرزندان_او
#برتولت_برشت
ننه دلاور و فرزندان او.pdf
2.7 MB
ننه دلاور و فرزندان او
نویسنده: #برتولت_برشت
مترجم: مصطفی رحیمی
از آن رو که پرولتاریا با رشادت و ایثار می‌جنگد
او را به جنگ گسیل می‌دارند؛
چرا و برای که می‌جنگد؟
بر او معلوم نیست و نباید بدان بپردازد.‏

لعنت به جنگ شما!‏
تنها به ضیافتش بروید!‏
ما تفنگ‌ها را بر زمین می‌کوبیم،‏
و در جنگ دیگری شرکت می‌کنیم
همان جنگ راستین.‏

پرولتاریا به خط مقدم می‌رود،‏
اما سرداران پشت جبهه می‌مانند.‏
وآن‌گاه که والاحضرتان غذا خوردند
او‌ نیز شاید چیزی یافت.‏

لعنت به جنگ شما!‌‏
تنها به ضیافتش بروید!‏
ما تفنگ‌ها را بر زمین می‌کوبیم،‏
و در جنگ دیگری شرکت می‌کنیم
همان جنگ راستین!‏

پرولتاریا با حقوقی ناچیز،‏
ادوات جنگی می‌سازد
تا سرداران، با کمک آن‌ها
فرزندان بی‌شماری از پرولتاریا را بکشند.‏

لعنت به جنگ شما!‏
تنها به ضیافتش بروید!‏
ما تفنگ‌ها را بر زمین می‌کوبیم،‏
و در جنگ دیگری شرکت می‌کنیم
همان جنگ راستین!‏

هزینه شکست را پرولتاریا می‌پردازد،‏
هزینه پیروزی را هم.‏
و آنان تا واپسین دم،‏
برای جنگ‌های خونین دیگر
برنامه‌ می‌ریزند.‏

لعنت به جنگ شما!‏
تنها به ضیافتش بروید!‏
ما تفنگ‌ها را بر زمین می‌کوبیم،‏
و در جنگ دیگری شرکت می‌کنیم
همان جنگ راستین!‏

پرولتاریا هر لحظه در جنگ است
در جنگ بزرگ طبقاتی.‏
تا پیروزی،‏
که او‌ را برای همیشه حاکم خواهد ساخت،‏
با خون خود هزینه می‌دهد.‏

لعنت به جنگ شما!‏
تنها به ضیافتش بروید!‏
ما تفنگ‌ها را بر زمین می‌کوبیم،‏
و در جنگ دیگری شرکت می‌کنیم
همان جنگ راستین!‏

شعر #برتولت_برشت
ترجمه : #ماریا_عباسیان

https://t.center/avazhaye_band
من خواسته‌ام، این جمله را، وارد تئاتر کنم: توضیح جهان، مهم نیست! تغییر جهان، مهم است!
#برتولت_برشت
‎«همه یا هیچ‌کس»

‎ای برده! کیست که آزادت کند؟
‎آنان که در قعر ژرف‌ترین مغاکند
‎-ای رفیق!-
‎تو را می‌بینند و
‎فریادت می‌شنوند.
‎بردگان، رهایت سازند.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.
‎کس به تنهایی نجات خویش نتواند.
‎تفنگ یا زنجیر؛
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.

‎ای گرسنه! کیست که غذایت دهد؟
‎گر خواهی تکه کنی نانی
‎نزد ما بیا، که گرسنگانیم.
‎بگذار تو را راه بنماییم
‎گرسنگان، غذایت دهند.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.
‎کس به‌تنهایی نجات خویش نتواند.
‎تفنگ یا زنجیر.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.

‎ای زخم‌خورده! کیست که داد تو ستاند؟
‎تو که آماج جورها بودی
‎با ستمدیدگان همراه شو.
‎رفیق! ما با تمام ناتوانی‌ خویش
‎به کین‌خواهی تو برمی‌خیزیم.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.
‎کس به تنهایی نجات خویش نتواند.
‎تفنگ یا زنجیر.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.

‎ای درماندگان! که را زَهره این همه؟
‎آن را که تاب تیره‌روزیش نه،
‎راهی شود با آنان
‎که هم‌اینک به‌ضرورت پیکار می‌کنند؛
‎زان رو که کار امروز، فردا را نشاید.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.
‎کس به‌تنهایی نجات خویش نتواند.
‎تفنگ یا زنجیر.
‎همه یا هیچ‌کس. هیچ یا همه.

#برتولت_برشت
‎برگردان: ماریا عباسیان
ٓوازهای_بند

https://t.center/avazhaye_band
آنان کتاب قانون دارند،
آئین نامه، بازداشتگاه
و زندان.

(از دارالتأدیب هایشان بگذریم!)

آنان
زندانبانان
و قاضیانی دارند
که پول کلان می‌گیرند
و به هر کاری آماده‌اند.

اما برای چه؟
آیا فکر می‌کنند
این‌گونه ممکن است
مغلوب‌مان کنند؟
پیش از زوال شان –که طولی نمی کشد،
پی می‌برند که دیگر
چیزی از این‌همه امکان
به دادشان نمی‌رسد.

آنان روزنامه دارند و چاپخانه
تا با ما بجنگند
و زبان مان را ببندند
(از سیاستمداران شان بگذریم!)

آنان
کشیش دارند و پرفسور
که پول کلان می گیرند
و به هر کاری آماده‌اند.

اما برای چه؟
این‌همه از حقیقت می‌ترسند؟
پیش از زوال شان –که طولی نمی کشد،
پی می‌برند که دیگر
چیزی از این‌همه امکان
به دادشان نمی‌رسد.

آنان توپ و تانک دارند و
مسلسل و نارنجک
(از باتون هایشان بگذریم!)
آنان سرباز دارند و پاسبان
که پول ناچیزی می‌گیرند
و به هر کاری آماده‌اند

اما برای چه؟
آیا دشمن‌شان این‌همه نیرومند است؟
آنان برای نجات خود از سقوط
دنبال حائل‌اند
در فکر باطل‌اند!
روزی که دور نیست،
پی می‌برند به بیهودگییِ هرچه حائل است
آنگاه دیوانه وار نعره می‌زنند: « ایست!»
اما نه پول و نه توپ و تفنگ‌شان
دیگر دوای زوال و سقوط نیست.

#برتولت_برشت، از نمایشنامه‌ی «مادر»

ترجمه: شهاب برهان تهران ۱۳۵۸
ٓوازهای_بند
#برتولت_برشت

https://t.center/avazhaye_band
بیا بیرون رفیق!
خطر کن
با پول خُردی که دیگر پول نیست
با جای خوابی که زیر باران است
و با کارَت که فردا از دستش خواهی داد
پا به خیابان بگذار!
بجنگ !

برای صبر کردن
خیلی دیر شده است.
به یاری ما بیا
تا به خود کمک کرده باشی.
همبستگی کن!

بیا بیرون رفیق
در برابر اسلحه‌ها
از دستمزدت دفاع کن!
اگر پی ببری که چیزی برای باختن نداری
پلیس‌ها اسلحه کم خواهند آورد!
پا به خیابان بگذار!
بجنگ !

برای صبر کردن
خیلی دیر شده است!
به یاری ما بیا
تا به خود کمک کرده باشی.
همبستگی کن!

#برتولت_برشت
ٓوازهای_بند
#ضرورت_جبهه_انقلابی
#سوسیالیسم
#کار_مسکن_آزادی
#نان_کار_آزادی #هفت_تپه ٓبان_ادامه_دارد
به ياد آوريد که ما بيش از کفشهامان کشور عوض کرديم
.و ميدانهای جنگ طبقاتی را با يأس پشت سر گذاشتيم
.آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود...
#برتولت_برشت
#آیندگان
#هیچ_کس_غیر_قانونی_نیست
#پناهجویان
#کودکان
”اینان“ دلالان هنر ”و“ روشنفکران متظاهر ”و همدست و هم‌داستان با حاکمان ستمگر هستند. هنر را نمی‌توان در خدمت گروهی قرارداد، که از آن به نفع خود تغذیه می‌کنند. در جایی که“ حقیقت ”مورد هجوم سرکوبگران قرار می‌گیرد. هنــرمند باید برای نوشتن شجاعت به خرج دهد هنرش را، مثل یک سلاح کارآمد، علـــیه بیداد و جهل به‌کار گیرد... نباید در مقابل قدرتمندان سر خم کرد و به ضعیـــفان خیانت ورزید... نوشتن حقیقت کار سختی است و انسان در مــورد خودش نیز، باید حقیقت را بگوید“
#برتولت_برشت
#هنربندان
#کار_مسکن_آزادی
#سرنگون_باد_جمهوری_اسلامی
Jameashenasiye Adabiyat.pdf
11.7 MB
درآمدی بر جامعه شناسی ادبیات
نویسندگان : #آدورنو، ایو تادیه، #باختین، #برتولت_برشت، بوتور، زیما، کوهلر، #گرامشی، #گلدمن، #لوکاچ، #هگل و دیگران
گزیده و ترجمه : #محم_جعفر_پوینده
و چون انسان انسان است
نیازمند است، به غذا،
چاره چیست
وعده ی پوچ سیرش نمی کند
وعده غذا نمی شود
پس چپ دو سه
رفیق چپ دو سه
به پیوند به پایگاهت رفیق
به صفوف متحد كارگران،
چون تو خود نیز كارگری
و چون انسان انسان است
نیازمند است،
همچنین به پوشاك
وعده ی پوچ نمی پوشاندش
حتی با بوق وکرنا
پس چپ دو سه
رفیق چپ دو سه
به پیوند به پایگاهت رفیق
به صفوف متحد كارگران
چون تو خود نیز كارگری
و چون انسان انسان است...

#برتولت_برشت
#در_ستایش_دیالکتیک
لشکر بیداد اکنون با صلابت پیش می راند
ظالمان بَهر هزاران سال دیگر نقشه می ریزند
زور، می گوید: آنچه هست این گونه خواهد ماند
هر صدائی جز صدای حاکمان خاموش!
بر سر بازارها می غرّد استثمار:
تازه کردم صید خود آغاز
لیک بسیاری به خیل بردگان، نومید، می گویند:
آنچه می خواهیم ما هرگز نمی آید.

هان و هان تا زندگی باقی است واژۀ هرگز نباید گفت
آنچه محکم بود دیگر نیست
آنچه هست اکنون، این چنین دیگر نخواهد ماند.
حاکمان آنگه که حرف خویش بس کردند
حرف محکومان شود آغاز.
پس، که را یارای آن باشد که بر زبان آرد؟ درخواست‌ها
دیرپائی ستمکاران، متکی بر کیست؟
بی گمان بر ما.

محو استیلای جباران، متکی بر کیست؟
همچنان برما.
ای فرو افتاده، برپا خیز!
ای سپر انداخته، بستیز!
کیست بتواند ببندد راه بر آن کس که از وضع خود آگاه است؟
پس، تودۀ مغلوب امروزین، فاتح فردا ست
وان زمان، ، بی گمان خواهد شد. درخواست‌ها

#برتولت_برشت
#سعید_سلطانپور
#آوازهای_بند
#صدای_میرا
#کار_مسکن_آزادی
"ضرورت تبلیغات"

احتمال دارد در سرزمین‌مان
خیلی چیزها آن‌طور که باید پیش نرود.
اما احدی نمی‌تواند در این تردید کند که
تبلیغات عالی‌ست
حتا گرسنگان هم اعتراف می‌کنند
که سخنرانی‌های وزیر بهداشت و تغذیه حرف ندارد.

#برتولت_برشت
نظر به اینکه
تنها زبان توپ را آشنا هستید
و به زبان دیگری تکلم نمیکنید
ناچار خواهیم بود
لوله های توپ را
به طرف شما برگردانیم
#برتولت_برشت
More