یه چیزایی هست که نمیدونی.
کارم داشتی میدونی کجا پیدام کنی!
@samantaheripour
پولی که بابت تبلیغ پرداخت میکنید، مستقیماً برای چهار خانوادهی نیازمند هزینه خواهد شد.
چرا فکر میکنن با اون شوخیهای چرکشون وقتی به سوژهشون میگن دوربین مخفیه توقع دارن طرف محترمانه برخورد کنه؟ والا من اگه باشم بیای غذامو از جلوم برداری بخوری، جملهی«دوربین مخفی بود، لطفا به دوربینمون دست تکون بده» آخرین جملهی زندگیت خواهد بود. آقا دوربینمخفی تو فرهنگ ما جواب نمیده، ادا خارجیا رو درنیارید.
رفتیم یه کافهای مثل خونه بود. قشنگ کتری روی اجاق بود، کابینتا و فلان، ظرف و ظروف. خودت پامیشدی از خودت پذیرایی میکردی. میز بغلی هم ممکن بود بگه داداش قربون دستت این استکان منم یه آب بزن. کافه نعلبکی. سمت انقلاب. ۶ از ۱۰
تیر زد به قلبم این عکس. هیچ شهربازیای شهربازی چمران نشد. اونوقتا وقتی شاگرد اول میشدیم مدرسه بهمون کارت بازی اونجا رو میداد. کشتی صبا، رنجر، هزارتوی شیشهای، رودخانهی وحشی، سینما ۲۰۰۰. از سر اتوبانم چرخوفلک و گوریلانگوریش معلوم بود. بابا اونجا برامون پشمک میخرید بعد میگفت بده من برات نگه دارم برو بازی کن، بعد که برمیگشتیم همهرو خودش خورده بود! هنوزم هروقت از اونجاها رد میشم یاد اون روزای خوب میفتم.
این یارو نواب ابراهیمی یهجوری رو ویدیوهای آشپزیش حرف میزنه انگار میگه خاک تو سرت اگه بلد نباشی اینو درست کنی به این آسونی. ویدیو تموم میشه میری نمیتونی سیبزمینی رو اونجوری رنده کنی حتی.
مرجان ساتراپی یه انیمیشن بامزه دربارهی ایران هم ساخته به اسم پرسپولیس، که سال ۲۰۰۷ جایزهی ویژهی جشنوارهی کن رو گرفت و همون سال هم نامزد اسکار بهترین انیمیشن شد. حتماً ببینید.
آقا ولی روز پدرهها، روز مرد رو جدیداً بهش اضافه کردن. همین روز پدر هم زمان ما نبود، فقط یه روز مادر بود(نه روز زن) و یه روز معلم. دیدن روز مادر تنهاست، یه آستین براش بالا زدن! همهی این روزها و مناسبتهای جدید رو شورای عالی انقلاب فرهنگی زمان احمدینژاد اضافه کرد به تقویم.
از جمله خطرهای دیگهی فضای ریلزی و فستفودی، زیر گرفته شدن عزیزان دهه چهلی و پنجاهی و بعضاً دیده شده دههشصتی، توسط اخبار جعلی و ویدیوهای فیک هوش مصنوعیه. هرچقدر هم التماس کنی فایده نداره میگن بیا ایناها خودت ببین. از تماس تلفنی ترامپ با مجتبی خامنهای رو برای هم میفرستن تا بازداشت بایدن در نیروگاه هستهای نطنز. تازه هیتلر هم خودکشی نکرده و در روستایی نزدیک زنجان رویت شده! ما هم که میدونید دیگه هممون رباتهای هوشمندی هستیم که فرازمینیها دارن از راه دور ادارهمون میکنن.
بیحوصلگی برای تماشای فیلمهای جدیتر و مهمتر تبدیل به خطر بزرگی شده واقعاً. فیلمی که سیسال پیش با فضاسازی و ریتم درست، تماشاگر رو میخکوب و دگرگون میکرد، با تماشاگر الآن کاری میکنه که انگار روی تعدادی میخ نشسته! همهچیز باید در ظرف زمانی تماشای یک ریلز به سرانجام برسه.
دیشب وقتی همهی شما خواب بودید، یک عدد خانم باکمالات و وزین استرالیایی-کانادایی به من پیام داد. با زبان انگلیسی کمی معاشرت کردیم. گفت که ایران اومده و تبریز و تهران رو دیده. عکسهای سفرش به ایران رو فرستاد. دلتون نخواد یهچندتا هندسوم و اینا هم به من گفت، از قد و بالا و کار و زندگیم پرسید. گفتم بختت طاهریپور، بختت. با رعایت موازین اسلامی و تعهد به دوستدخترت برو جلو ببینم چیکار میکنی. یکم معاشرت کردیم، بعد در شرایطی که من منتظر بودم رنگ موردعلاقهمو بپرسه و چندتا عکس واضحتر! برام بفرسته یهو گفت: «راستی در شرایط بیثباتی و بحران اقتصادی مملکتتون درآمد شما چگونه است؟» و فلان. گفتم خداروشکر، تو عکس پنجم ولی خیلی خوب افتادیا. چطور انقدر شما خارجیا پوستاتون خوبه؟ دوباره توجهی نکرد و ادامه داد: «شما باید درآمد حفظ کنید و جریان های متعددی ایجاد کنید تا سرمایهی شما برای شما کار کند» و فلان. دیدم نه فایده نداره. پرسیدم شغل شما چیست؟ و وقتی گفت: «من مدیر تجارت بینالمللی و همچنین سرمایهگذار در ارزهای دیجیتال هستم که دلیل اصلی این است که با شما چت میکنم تا اطلاعاتی حیاتی در مورد سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال به اشتراک بگذارم» دوزاریم افتاد که طرف منو بخاطر سرمایههام میخواد نه برای خودم! دیگه انگلیسی مینگلیسی رو ول کردم زدم کانال دو خودمون. فارسی براش نوشتم برو این دام بر مرغ دگر نه. بعدشم خانم هرموقع خواستی با پسران جذاب میدلایست صحبت کنی فقط به ساعت کشور خودت نگاه نکن که، به ساعت مام یه نگاهی بکن، الان بوق سگه مردم میخوان استراحت کنن. با یه بختت طاهریپور، بختت دیگه باهاش خدافظی کردم و دیگه هم جواب اون گوگل ترنسلیت مسخرهشو ندادم.