دیشب وقتی همهی شما خواب بودید، یک عدد خانم باکمالات و وزین استرالیایی-کانادایی به من پیام داد. با زبان انگلیسی کمی معاشرت کردیم. گفت که ایران اومده و تبریز و تهران رو دیده. عکسهای سفرش به ایران رو فرستاد. دلتون نخواد یهچندتا هندسوم و اینا هم به من گفت، از قد و بالا و کار و زندگیم پرسید. گفتم بختت طاهریپور، بختت. با رعایت موازین اسلامی و تعهد به دوستدخترت برو جلو ببینم چیکار میکنی. یکم معاشرت کردیم، بعد در شرایطی که من منتظر بودم رنگ موردعلاقهمو بپرسه و چندتا عکس واضحتر! برام بفرسته یهو گفت: «راستی در شرایط بیثباتی و بحران اقتصادی مملکتتون درآمد شما چگونه است؟» و فلان.
گفتم خداروشکر، تو عکس پنجم ولی خیلی خوب افتادیا. چطور انقدر شما خارجیا پوستاتون خوبه؟ دوباره توجهی نکرد و ادامه داد: «شما باید درآمد حفظ کنید و جریان های متعددی ایجاد کنید تا سرمایهی شما برای شما کار کند» و فلان.
دیدم نه فایده نداره. پرسیدم شغل شما چیست؟ و وقتی گفت: «من مدیر تجارت بینالمللی و همچنین سرمایهگذار در ارزهای دیجیتال هستم که دلیل اصلی این است که با شما چت میکنم تا اطلاعاتی حیاتی در مورد سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال به اشتراک بگذارم» دوزاریم افتاد که طرف منو بخاطر سرمایههام میخواد نه برای خودم! دیگه انگلیسی مینگلیسی رو ول کردم زدم کانال دو خودمون. فارسی براش نوشتم برو این دام بر مرغ دگر نه. بعدشم خانم هرموقع خواستی با پسران جذاب میدلایست صحبت کنی فقط به ساعت کشور خودت نگاه نکن که، به ساعت مام یه نگاهی بکن، الان بوق سگه مردم میخوان استراحت کنن. با یه بختت طاهریپور، بختت دیگه باهاش خدافظی کردم و دیگه هم جواب اون گوگل ترنسلیت مسخرهشو ندادم.