تیر زد به قلبم این عکس. هیچ شهربازیای شهربازی چمران نشد. اونوقتا وقتی شاگرد اول میشدیم مدرسه بهمون کارت بازی اونجا رو میداد. کشتی صبا، رنجر، هزارتوی شیشهای، رودخانهی وحشی، سینما ۲۰۰۰. از سر اتوبانم چرخوفلک و گوریلانگوریش معلوم بود. بابا اونجا برامون پشمک میخرید بعد میگفت بده من برات نگه دارم برو بازی کن، بعد که برمیگشتیم همهرو خودش خورده بود!
هنوزم هروقت از اونجاها رد میشم یاد اون روزای خوب میفتم.