درباره ی ازدواج
آن گاه المیترا بار دیگر سخن گفت:
و ازدواج سرور ما؟ و او بدین کلمات پاسخ گفت:
شما با هم به دنیا آمده اید و برای همیشه با هم باقی خواهید ماند،
شما با هم خواهید بود، آن گاه که بال های سفید مرگ روزهاتان را پراکنده می سازند.
آری شما با هم خواهید بود حتی در اندرون حافظه ی ساکت پروردگار.
اما باشد که در این یگانگی فضاهایی خلوت مانند.
بگذارید بادهای آسمان را در میان شما امکان رقصیدن باشد.
هم دیگر را دوست بدارید اما بپرهیزید از بند و زنجیر ساختن از عشق.
بهتر آن که عشق دریایی پر از حرکت باشد میان ساحل های جان های شما.
هر یک از شما پیاله ی دیگری را پر کند اما، از یک پیاله منوشید.
از نان هم به هم بدهید، اما از یک قرص نان مخورید.
بخوانید و با هم برقصید و دلِ خوش داشته باشید، اما هر یک برای خود تنها مانید.
هم چنان که تارهای عود تنها هستند، در همان اثنا که در هم نوایی با هم به لرزه در می آیند.
دل به یکدیگر بسپارید اما نه به قصد نگهبانی دل¬ها از یکدیگر. زیرا تنها دست هستی است که قادر به نگهداری از دل هاست.
و با هم بر پا ایستید، اما نه بیش از حد به هم نزدیک.
زیرا در معبد، ستون ها در فاصله با هم بر پا می ایستند.
و سرو و بلوط قادر به قد کشیدن در سایه های یکدیگر نیستند.
*رضا صفریان*
از کتاب#
پیامبر #جبران خلیل جبران#
#نشر_آناپنا @anapanapub