#آلونک_شعر 🔹 #آخرین_اتوبوس🔹 ترانهسرا:
#حسین_صفا🔹 خواننده و آهنگساز:
#محسن_چاوشیاوج گرفتی و من، قفس شدم از تو
حضرت آزادی، وَبال بالم شد
یه روز دیدمت و تازه شدم از نو
یه روز از تو گذشت، هزار سالم شد
سکوت تو مثِ،یه راز سربسته
بین تولد و مرگ، شناورم میکرد
نفس کشیدن تو، قوطیِ در بسته
از اینکه پروانهم، مکدرم میکرد
دست که میبردی به کولهبار سفر
دخیل میبستم به دستگیرهی در
دخیل میبستم، به جادههای عبوس
دخیل میبستم،به آخرین اتوبوس
اونقدا هم میگن، دلت بزرگ نبود
دلت یه زندونه، یه چاردیواری
تصورم از تو،دودِ هوا شد رفت
تا هی سقوط کنم به زیرسیگاری
صعود میکردم، به قلهی چشمات
سقوط میکردم، مهم نبود برات
دلم میخواس که تو رو،حبس کنم تو صدام
هیشکی به غیر از تو، مهم نبود برام
چشم که مینداختی به آینه و چمدون
پناه میبردم به کوچه و بارون
چشم که میبستی رو بیپناهیِ من
پناه میبردم به ناامید شدن
دست که میبردی به کولهبار سفر
دخیل میبستم به دستگیرهی در
دخیل میبستم به جادههای عبوس
دخیل میبستم به آخرین اتوبوس
#حسین_صفا@aloonaksher👇👇