قرنطینه صورتی -۸
«سوراخی که لایه اوزون دارد ، سوراخی که قرار است چند سال دیگر یکراست بزند توی حال جامعه بشری، در مقابل سوراخی که
کرونا در ریه ی آدمها ایجاد می کند منفذ هم حساب نمی شود » این را خانم دکتر گ که فلوشیپ در حوزه ی پیدا کردن اخبار حال بگیری می باشد به گروه ارسال کرده .
خانم دکتر خبر بد را اگر در قمر پنجم سیاره ی مشتری باشد و یا اگر معتبرترین منبع تایید کننده ی آن کانال پری و دخترخاله هایش باشد باز پیدای ش می کند و میاورد می کوبدش توی سر همه آدمهایی که مثل من با خودشان قرار گذاشته اند که صبح را با یک انرژی مثبت و متفاوت شروع کنند .
گوشی را می گذارم کنار و برای شونصد و هفتاد وپنجمین بار در بیست و چهار ساعت اخیر دستهایم را با آب داغ وصابون نرم میشورم.
برمی گردم توی اتاق صورتی و پنجره را باز می کنم و با چند تنفس عمیق مقادیر معتنابهی اکسیژن را به اعماق عقده های قاعده ای مغزم می رسانم و دوباره ذهنم را می برم سمت چیزهای مثبت و به این فکر می کنم که زندگی هنوز جریان دارد و قرار است ما
کرونا را شکست بدهیم !
به امید شنیدن یک خبر خوب باز می روم توی تلگرام و یک گروه که پزشکی نیست و یک جایی است شبیه محله ی سابق ما و هر کسی توی ش هر کاری دلش می خواهد می کند ، را نگاه می کنم .
کانال «دکتر ماییم نه آن ریش پروفسوری های توی تلویزیون » به نقل از استاد فتحعلی زاده اورده است :
کرونا باروری تان را کم می کند اگر .....به عنبرنسا و مشتقات آن کم محلی کنید .. !
اینکه استاد چگونه و با کدام کشف و شهود به این نتیجه رسیده اند مشخص نیست .
استاد لیسانس همه چیز دانی از ساختمان شماره دو دانشگاه ازاد واحد میمک دارد ، روز گذشته هم از ایشان نقل شده بود ؛ که یک پیرمرد نود و چند ساله ی چشم بادامی از ظهر روز قبل و بدنبال ابتلا به
کرونا دچار یک مقدار کم توانی شده و بعد هم با مصرف معجون دست ساز استاد دچار رضایت نسبی خاطر شده اند - هم اینجا لازم است یک چیزی به چینی که معنای همان مااا شااا لله ی خودمان را داشته باشد بدهم به استاد برای خودشان و آن پیرمرد نود و چند ساله فوراورد کنند.
راستش را بخواهید از اینکه در این وانفسای
کرونا یک ادمهایی هنوز پیدا می شوند که نگران امور مربوط به تزاید نسل فرزندان آدم هستند و برای ش ترکیبی از پهن تجزیه شده اسب و فضولات صبحگاهی کبوتر با ادرار شترماده سفارش می دهند حس خوشایندی دارم.
لباسهایم را مطابق الکوریتم تنم می کنم و راه میافتم می روم سمت ماشین ، در را که باز می کنم جای ضبط و چند چیز دیگر آن جلو خالی است ، یکجوری که از پشت فرمان می شود امعا و احشای موتور و فعل و انفعالات فی مابین شان را دید.
سرم را می چرخانم میبرم پشت فرمان را نگاه میکنم ، سوراخ سوییج سر جایش است، این یعنی هنوز چیزهایی وجود دارد که آدم اول صبح بخواهد خوشش بیاید. بالاخره بعد از فاجعه سوراخ اوزون و خبر سوراخ
کرونا ،حس خوب اینکه سوراخ سوییچ سرجایش است بعضی جاهای وجودم راخنک میکند .. . مجدد و برای بار چندم تعدادی نفس عمیق می کشم ، الکل را برمی دارم وبه تمام جاهایی که احتمال می دهم دست سارق محترم خورده باشد پاف پاف می زنم و به چیزهای مثبت فکر می کنم ،.. .
و سوییچ را می چرخانم و با یک عالمه انرژی که حالا دیگر مثبت و منفی شان با هم قاطی شده است راه میافتم ...
علی طاهری نیا - متخصص پزشکی اورژانس
#علی_طاهری_نیا#آشفته_نویسی#قرنطینه #کروناhttps://t.center/alitaheriniya