قرنطینه صورتی -۴
“هر چقد داخل شدن آداب دارد و ترتیب خودش را می خواهد در رفتن از قرنطینه و هر چیز دیگری فقط سرعت میخواهد “ نمی دانم این جمله را اولین بار چه کسی و به چه مناسبتی گفته ولی یک تطابق عجیبی با این اوضاع و احوال قرنطینه ای این روزهای من دارد.
لباسهایم را بدون ست کردن هیچ چیز با هیچ چیز می پوشم و در یک کسر کوتاه از دقیقه خودم را از قرنطینه صورتی می رسانم داخل ۲۰۶ تصادفی و ذوزنقه ای شکلم که این روزها بدجوری دلم برای همه ی صداهای اضافه ای که از نقاط دور و نزدیک ش در می آید تنگ شده .. دستم را یکجور خاصی می کشم به فرمان و دنده و قسمتهای دیگر و بعد بی آنکه قبلا به این موضوع فکر کرده باشم یهویی صدای ش میکنم آذرخش !! و پایم را میگذارم روی پدال گاز آذرخش و راه میفتم .
یک جایی نزدیک بیمارستان ، درست در مجاورت یک دور برگردان بی خاصیت ، اقای پلیسی که مهربان است و دو برابر
علی پروین هم پهنا دارد از فاصله چند متری و با یک نگاه نافذ و جدی متوجهم می کند که برگه معاینه فنی این آذرخش ت را می خواهم کنترل کنم ،
اینکه بخواهم برایش جا بیاندازم که من خودم یک پا فنی همه را معاینه میکنم وقت میگیرد و لذا با چند سرفه ی ساختگی که هیچ ربطی به تحرکات مجاری تنفسی ام ندارند از همان فاصله چند متری مجوز عبور را میگیرم و چند دقیقه بعد داخل یک لباس فضایی یک دست بالای سر اولین بیمار دوران قرنطینه ایستاده ام .
آقای جوانی ست که آن طور که از شواهد و قراین بر میاید و آخ آخ ش نشان میدهد توی این اوضاع کرونایی یک بلایی سر مچ پای خودش آورده است .
میگویم : چی شده ؟
از لابلای محاسن و مشارب چند ردیفه اش صدایی میاید بیرون که می گوید : از دیوار افتادم.
میگویم : دیوار کجا ؟
بی حوصله جواب می دهد : یه دیوار توو محلمونه میخاستم ببینم اونورش چیه ؟
چرا اصول قرنطینه را رعایت نمی کنند اینها ، باید حال ش را بگیرم !
میگویم : اون دیوار از کی اونجاست ؟
می گوید : از وقتی اومدیم این محل.
ادامه می دهم : عجب ! کی اومدید این محل؟
با خنده جواب می دهد : قبل از اینکه سبیل مون در بیاید.
فکر کرده ! عمرا کوتاه بیایم : کی سبیلت در اومده؟
یه چشمک به رفیق ش می زند و میگوید : بعد از اینکه اومدیم این محل !
من را بین سبیل و دیوار و محلشان دست به دست می کند .
دارد اعصابم به هم می ریزد .باید بزنم توی دهن ش ، ولی نه ! آدم باید واقع بین باشد و بی گدار به آب نزند . با یک ارزیابی مختصر از ابعاد جاهای مختلف ش دستم می آید که سمت خشونت فیزیکی نرفتن هم به نفع من است و هم به نفع همه این چیزهایی که توی اورژانس هستند و در دسته ی اجسام شکستنی طبقه بندی می شوند.
و لذا یکجوری که از پشت ماسک معلوم نباشد دندانهای بالا روی لب پایین فشار می دهم و دنبال جمله ای میگردم که بتوانم باهاش تا فیها خالدون یک “ناشهروند قرنطینه گریز” را بسوزانم . که پیدا نمی کنم.
با یک حالت التماس گونه ای می گویم: مرد حساب چرا قرنطینه را رعایت نمیکنید
یک خش میاندازد توی صدای ش و می گوید: آقای دکتر این حرفها مال زمان جنگ جها.. نمیگذارم حرفش را کامل کند و بی خیال تاریخ و جغرافیا و جامعه شناسی می روم سراغ معاینه بیمار که در پزشکی بهش میگویند فیزیکال اکزم ...
علی طاهری نیا - متخصص پزشکی اورژانس
#علی-
طاهرینیا#آشفته-نویسی
#قرنطینه-صورتی
https://t.center/alitaheriniya