♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#چرمینه
Channel
Logo of the Telegram channel ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Promote
127
subscribers
415
photos
70
videos
1.87K
links
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
📚رستم تالش.کی بود؟؟


🔸اشتاین متز-جان بارک

🌍مترجم:ذبیح الله منصوری

یکی از عمده ترین و زبده ترین سپاهیان ایران #سپاه #تالش بود که اغلب با #فتر لس یا #سره (زره)لس میجنگیدن و هنگام جنگ نیم تنه بالا را لخت میکردند.

🌗#خلف #بیگ #تالش که بعد لقب #رستم #چرمینه کلاه گرفت یکی از امیران سپاه ایران بود شاه اسماعیل وصیت کرد که اگر خود در جنگ کشته شد فرماندهی ارتش ایران را خلف بیگ #تالش عهده دار گردد.


🔵🔸سرانجام وقتی تعدادی زیادی از سپاهیان ایران کشته شدن شاه اسماعیل به سختی به رستم #تالش اجازه نبرد داد خلف بیگ یا (رستم کلاه چرم)با هیکل رستم گونه خود پا به میدان گذاشت و دل سلطان سلیم عثمانی را به لرزه در آورد.او در آن روز لباسی از #چرم #گوزن پوشیده و بدان سبب به کلاه چرمینه معرف شد.
او با قدی بلند و بدن ورزیده در یک دست فتره لس و دست دیگر تبر گرفت،نوشته اند با فتر لس یک نفر را میکشت و در همان حال با دست دیگر را بلند کرده و با تبر دیگری را....و بدین ترتیب تعداد زیادی از متجاوزان ترک عثمانی را به هلاکت رساند و در نهایت وقتی دیدند هیچ کس قدرت جنگ رو در رو با او را ندارد.


🌏🔸شاه عثمانی دستور داد رستم واقعی ایران را با تیر زدند وقتی پنجاه تیر به بدنش اصابت کرد خون ریزی باعث شد به زانو در آید آن قهرمان روی زانو نشست و باز دو نفر را کشت حتی وقتی روی زمین افتاد باز هم با لس و تبر چند نفر را هلاک کرد،دشمن حتی از مرده او می ترسید و جرات نداشت سر از تنش جدا کنند.

🌏🔷با کشته شدن رستم تالش سپاه ایران شکست را پذیرفت و شاه اسماعیل مجبور به عقب نشینی شد.به دستور سلطان سلیم عثمانی جسد قهرمان بزرگ تالش را با مارش نظامی و با احترام به خاک سپردند.شوکت و عظمت او چنان بود که دشمن را وادار به کرنش کرد.

🔴🔴.نام افرادی که مجسمه او را درشهر تالش برداشتند به خاطر بسپارید


📚 https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from نام درختان و گیاهان
🔮#برگی از تاریخ #تالش باستان 📚#تالش از زبان تیمور لنگ


🔴🔸.از قبل در مورد #تالشان چیزهای شنید بودم.از اینکه در ممالک جنوب دریای آبسکون (کاسپین )مردانی هستند قوی هیکل ،دارای موهای بلند که موهای انها از زانویشان تجاوز،میکرد ، پوست جانوران میپوشند و بر گوزن های بزرگ سوار میشوند
تا کنون هیچ #دولتی نتوانسته آنها
را مطیع خود کند .به قصد اینکه بتواند .آنها را به
سر زمین خود پیوند دهم .وارد شهر #خشم# تالش شدم
چون نیت من فتح #قزوین بود .
پس از خروج از گیلان به سوی سرزمین
# طالشان (#طلشان)به راه افتادم
تا #مردانی را که می گفتند در کنار دریای
# آبسکون (دریای#خزر فعلی) زندگی می کنند .ببیننم . چون شنیده ها حاکی از این مردمان #شجاع و دلیری در این سرزمین سکونی دارند ،آیا می توانند با من پنجه به پنجه بیندازند؟ . یا نه.؟ 🔶وقتی که وارد #سرزمین #تالشان شدم خود را در کشوری دیدم که با
سایر کشور های سایر کشور های دریای
#آبسکون خیلی فرق داشت .صدای مردان تالش بسیار رسا بود وقتی که در دامنه کوه می ایستادند با مردی که در دامنه کوه دیگری بود با هم صحبت میکردند
📚تیمور در ادامه می نویسد: 📚از پنجه به پنچه با #مردان# تالشی می گوید
وسپس از پرورش میوه #موز در جنگل های تالش به وفور یافت میشد
می نویسد .داعی حاکم وقت #تالش
قبول کرد. که به من کمک و مساعدت کند.
و ادامه می دهند .چون فرصتی نداشتم .توقف
من در #تالش زیاد طول نکشید .زیرا وقت
نداشتم در آن کشور .تو قف کنم .اگر می
ماندم .فصل قشون کشی می گذشت
و می خواستم خودم را به بغداد برسانم
و سرزمینی که هلاکو تصرف کرده بود
تصرف کنم ...... ..... با توجه به اینکه# طالش به طور مستقیم
در راه ماوراء النهرو خوارزم نبود . در #تالش
دو برج کبوتر خانه احداث کردم . تا بوسیله
کبوتران قاصد بتوانم با #داعی حاکم کشور
#تالش ارتباط داش
بلند قامت و تنومند بودند و در آن فصل که من
در آنجا بودم . تقریبا آنها پیش از #ستور لباس
نداشتند .وبه من گفتند در فصل سرما #چرمینه
می پوشند . صدای مردان# تالش آنقدر قوی بود . وقتی که در دامنه کوه می ایستاندند. با
مردی که در دامه کوه دیگری قرار داشت .
صحبت می کرد. در شهر#خشم# تالش امیری
داشتند .به نام #داعی....................... . . 📚#داعی وقتی که شنید من به شهر او نزدیک
می شوم به استقبالم آمد .و قبل از اینکه
وارد
شهر شوم .در مقابل پایم #گاو# ذبح کردند .#خشم
#شهری بود .و# خانه هایی داشت که آن را با
# سفال مفرش کرده بودند. و هنگام صرف غذا برایم
#گوزن# بریان کرده بودند....

🔴توضیح : درخت موزی که تیمور به ان اشاره کرده درخت انگور است که آدام ،سیاح آلمانی وقتی به آستارا سفر کرده بود در مورد انگور به طور روشن توضیح داده و مینوبسد ، در آستارا درختانی وجود دارد که قطر آن به اندازه کمر آدم است در ایران به آن درخت مو میگویند و تالشان به آن درخت موز میگویند
باشید......اسفندیار احمدی

📚https://t.center/Ahmadi111


.
📚رستم چرمینه کلاه.کی بود؟؟


🔸اشتاین متز-جان بارک

🌍مترجم:ذبیح الله منصوری

یکی از عمده ترین و زبده ترین سپاهیان ایران #سپاه #تالش بود که اغلب با #فتر لس یا #سره (زره)لس میجنگیدن و هنگام جنگ نیم تنه بالا را لخت میکردند.

🌗#خلف #بیگ #تالش که بعد لقب #رستم #چرمینه کلاه گرفت یکی از امیران سپاه ایران بود شاه اسماعیل وصیت کرد که اگر خود در جنگ کشته شد فرماندهی ارتش ایران را خلف بیگ #تالش عهده دار گردد.


🔵🔸سرانجام وقتی تعدادی زیادی از سپاهیان ایران کشته شدن شاه اسماعیل به سختی به رستم #تالش اجازه نبرد داد خلف بیگ یا (رستم کلاه چرم)با هیکل رستم گونه خود پا به میدان گذاشت و دل سلطان سلیم عثمانی را به لرزه در آورد.او در آن روز لباسی از #چرم #گوزن پوشیده و بدان سبب به کلاه چرمینه معرف شد.
او با قدی بلند و بدن ورزیده در یک دست فتره لس و دست دیگر تبر گرفت،نوشته اند با فتر لس یک نفر را میکشت و در همان حال با دست دیگر را بلند کرده و با تبر دیگری را....و بدین ترتیب تعداد زیادی از متجاوزان ترک عثمانی را به هلاکت رساند و در نهایت وقتی دیدند هیچ کس قدرت جنگ رو در رو با او را ندارد.


🌏🔸شاه عثمانی دستور داد رستم واقعی ایران را با تیر زدند وقتی پنجاه تیر به بدنش اصابت کرد خون ریزی باعث شد به زانو در آید آن قهرمان روی زانو نشست و باز دو نفر را کشت حتی وقتی روی زمین افتاد باز هم با لس و تبر چند نفر را هلاک کرد،دشمن حتی از مرده او می ترسید و جرات نداشت سر از تنش جدا کنند.

🌏🔷با کشته شدن رستم تالش سپاه ایران شکست را پذیرفت و شاه اسماعیل مجبور به عقب نشینی شد.به دستور سلطان سلیم عثمانی جسد قهرمان بزرگ تالش را با مارش نظامی و با احترام به خاک سپردند.شوکت و عظمت او چنان بود که دشمن را وادار به کرنش کرد.

🔴🔴.نام افرادی که مجسمه او را درشهر تالش برداشتند به خاطر بسپارید

📚https://t.center/Ahmadi111



.
🅰🔸#حضور_تالشها_در_جنگ_مرند

🅰🔸سپاه عثمانی با ۵۰،۰۰۰ سرباز و ۵۰ توپ و با فرماندهی فرهات چاووش بود و سپاه ایران به استعداد ۲۳،۰۰۰ پیاده و ۷۵۰۰ سواره و ۷۰ توپ و ۲۰۰۰ #سگ_وحشی_تالشی به همراهی بیوک‌بیگم مادر شاه تهماسب و فرماندهی نظام الدین روملو در قلب آرایش گرفتند که جناح راست را حسن استاجلو و فرماندهی جناح چپ با #سهراب_کلاچرمینه بود. سواره نظام نخبه قزلباش را نیز به شخص دلیری بنام قره‌بیک گرجی سپردند
.
جنگ با شلیک توپخانه از دو طرف آغاز شد. #سهراب کلاچرمینه، فرمانده جناح چپ، حمله را آغاز کرد. تالشی‌ها سگ‌های وحشی خود را رها کرده و به جان عثمانی‌ها انداختند و توانستند در جناح راست عثمانی که ۱۲۰۰۰ نفر بودند، بی‌نظمی به وجود بیاورند
.
🔸در این بین جناح راست ایران که ۷۰۰۰ سرباز داشت مورد حمله ۱۲۰۰۰ سرباز جناح چپ عثمانی به رهبری محمود اذنه قرار گرفت. سربازان استاجلو و تفنگچیان گیلانی مقاومت کردند ولی به تدریج توسط دشمن در تنگنا افتاده بودند که بیوک بیگم، همسر شاه اسماعیل مرحوم به نبردگاه آمده و ایرانیان را به حمله دعوت می‌کند. به یکباره خروش از سربازان برخاست و جناح راست ایران ناگهان حمله کردند.
همزمان با حمله حسن استاجلو، نظام الدین روملو سوارانش را از راه دشت سولی‌چای به پشت جبهه عثمانی فرستاد. سپس او نیز با ۱۰،۰۰۰ سربازش به قلب حمله نمود. سواره نظام ایران به رهبری قره‌بیک گرجی از پشت سر به عثمانیان حمله برده و ینی‌چری ها را تحت فشار گذاشته و آنها را مجتمع ساختند و همزمان توپخانه جدید ایران که تازه از ونیزی‌ها گرفته بودند بر روی سربازان عثمانی چهارپاره ریخته و کشتار هولناکی در انتقام #چالدران آغاز گردید و بناچار سپاه عثمانی عقب نشینی کرده و قلب توسط ایرانیان تصرف شد
.
🅰🔸در جناح راست ایران، در گرماگرم نبرد، محمود اذنه و حسن استاجلو به یکدیگر رسیدند و در نبرد تن به تن، حسن کشته شده و فرمانده عثمانی که می‌خواست سر از تن سپهسالار ایرانی جدا کند، بیوک‌بیگم، همچو ماده شیری شرزه، خود را به او رساند و با شلیک تپانچه‌اش هلاک کرد و نگذاشت که ایرانیان روحیه خود را ببازند
.
🔸پس از مرگ حسن، مهرعلی لاهیجی فرمانده جناح راست ایران شد و درخواست نیروی کمکی نمود. نظام‌الدین نیز قره بیک گرجی را با سوارانش به کمک جناح راست فرستاد و ایرانیان در این جناح نیز به پیروزی رسیدند ولی مهرعلی هم کشته شد
.
در جناح چپ نیز سربازان روملو و #تالشی ها و #سگ‌هایشان به پیروزی رسیدند اما فرمانده این جناح، پهلوان #سهراب #کلاه #چرمینه (فرزند رستم) و جانشینش فرهاد برزو کشته شدند.

📚 https://t.center/Ahmadi111

.
🔸برگی از تاریخ #تالش

🅰🔸تالش در عهد #تیموریان

🔴🔹درست در هنگامی که مردم از بربریت مغول راحت شده بودند ،بربریت دیگری گریبان مردم را گرفت که از سوی #امیر-تیمور-گرگانی بود

🅰🔸ماجرا از آنجا شروع شد پس از آنکه تیمور با سپاهی به ایران یورش برد و حمله گسترده ای را شروع کرد؛خوشبختانه تالش با تداهی امیرشان از غارتگری و ویرانی در امان ماند
بعداز آنکه تیمور آذربایجان را تصرف کرد از #ارس گذشت و گرجستان را تصرف کرد ؛
امیران #گیلان و #شیروان به نزد تیمور رفتند و از او فرمانبرداری کردند،این امر موجب شد که تیمور از جنگ با آنها خوداری کند، تیمور ،فرزندش میرانشاه را مامور باج و خراج #گیلان کرد.
. 🔸تیمور در خاطراتش مینویسد :

🔵🔸بعد از خروج از #گیلان به سوی سرزمین #تالشان به راه افتادم تا مردانی که میگفتند ،در کنار #دریای #آبسگون زندگی میکنند ببینم ،وقتی که وارد #تالش شدم خودم را در کشوری دیدم که با سایر کشورهای #آبسگون فرق داشت مردان و زنان بلند قامت و نتومند بودند و در آن فصل که من در آنجا بودم تقریبا پیش از ستور لباس نداشتند و به من گفتند در فصل سرما #چرمینه میپوشند ،صدای مردان #تالش آنقدر قوی بود وقتی که در دامنه کوه می ایستادند با مردی که در دامنه کوه دیگری قرار داشت صحبت میکرد
. و بر گوزن های بزرگ سوار،میشوند و روز و شب در کنار سگ های درنده زندگی میکنند و اندازه سگهای آنها به اندازه یک الاغ است که به آنها ارابه میبندند تا کنون هیچ حکومتی نتوانسته آنها را مطیع کند من خواستم بروم و آن کشور را ببینم ، آیا ممکن است آن کشور را به اقلیم خود منضم کنم یا خیر ؟

🌕🔹شهر#خشم #تالش امیری داشتند به نام داعی ،او وقتی که شنید من به شهر او نزدیک میشوم به استقبالم آمد و قبل از اینکه وارد شهر #خشم شوم در مقابلم گاو دبح کردند، شهر #خشم #تالشان خانه هایی داشت که آن را با سفال مفرض کرده بودند و هنگام صرف غذا برایم #گوزن بریان کرده بودند ، تیمور از پنچه به پنچه با مردان تالش میگوید و نیز از پرورش،میوه موز در جنگلهای تالش
او در ادامه مینویسد :

🌍🔹داعی حاکم #تالش قبول کرد که به من مساعدت و کمک کند ، چون فرصتی نداشتم در تالش ، توقف من کم بود در تالش دو کبوتر خانه احداث کردم تا بوسیله کبوتران قاصد بتوانم با داعی حاکم کشور تالش ارتباط داشته باشم
.🅰🔸سرانجام تیمور فقط،با باج خراج گرفتن از مردمان گیلان و تالش اکتفا کرد و سرزمینهای آنها را به حاکمان محلی آنها واگذار کرد..

اسفندیاراحمدی

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔮#برگی از تاریخ #تالش باستان

📚#تالش در زمان #تیموریان

📚 وقتی تیمور وارد ایران
شد .از قبل در مورد #تالشان چیزهای شنید بود.
مبنی بر اینکه تا کنون هیچ #دولتی نتوانسته آنها
را مطیع خود کند .به قصد این بتواند .آنها را به
سر زمین خود پیوند دهد .وارد# شهر #خشم# تالش
شد . چون نیت او فتح #قزوین بود .در مدت
کوتاهی که در #تالش بود .#تالشان را این چنین
توصیف کرده ،که قسمتی را در صفحه 34 در تاریخ #کلی#تالش موجود است
. در ادامه تیمور می نویسد:.........


📚پس از خروج از $گیلان به سوی سرزمین
# طالشان (#طلشان)به راه افتادم
تا #مردانی را که می گفتند در کنار دریای
# آبسکون (دریای#خزر فعلی) زندگی می کنند .ببیننم . چون شنیده ها حاکی از این مردمان #شجاع و دلیری در این سرزمین سکونی دارند ،آیا می توانند
با من پنجه به پنجه بیندازند؟ . یا نه.؟

🔶وقتی که وارد #سرزمین #تالشان شدم
خود را در کشوری دیدم که با
سایر کشور های سایر کشور های دریای
#آبسکون خیلی فرق داشت .#مردان و# زنان تالش
بلند قامت و تنومند بودند و در آن فصل که من
در آنجا بودم . تقریبا آنها پیش از #ستور لباس
نداشتند .وبه من گفتند در فصل سرما #چرمینه
می پوشند . صدای مردان# تالش آنقدر قوی بود
. وقتی که در دامنه کوه می ایستاندند. با
مردی که در دامه کوه دیگری قرار داشت .
صحبت می کرد. در شهر#خشم# تالش امیری
داشتند .به نام #داعی....................... . .


📚#داعی وقتی که شنید من به شهر او نزدیک
می شوم به استقبالم آمد .و قبل از اینکه
وارد
شهر شوم .در مقابل پایم #گاو# ذبح کردند .#خشم
#شهری بود .و# خانه هایی داشت که آن را با
# سفال مفرش کرده بودند. و هنگام صرف غذا
#گوزن# بریان کرده بودند.........................


📚تیمور در ادامه می نویسد:


📚از پنجه به پنچه با #مردان# تالشی می گوید
وسپس از پرورش میوه #موز در جنگل های
# تالش.
می گوید...و می نویسد .داعی حاکم وقت #تالش
قبول کرد. که به من کمک و مسادعت کند.
و ادامه می دهند .چون فرصتی نداشتم .توقف
من در #تالش زیاد طول نکشید .زیرا وقت
نداشتم در آن کشور .تو قف کنم .اگر می
ماندم .فصل قشون کشی می گذشت
و می خواستم خودم را به بغداد برسانم
و سرزمینی که هلاکو تصرف کرده بود
تصرف کنم ...... .....

با توجه به اینکه# طالش به طور مستقیم
در راه ماوراء النهرو خوارزم نبود . در #تالش
دو برج کبوتر خانه احداث کردم . تا بوسیله
کبوتران قاصد بتوانم با #داعی حاکم کشور
#تالش ارتباط داشته باشم ..................

📚حال با توجه به آمدن تیمور به# تالش و
پذیرایی امیر #شهر #خشم از تیمور و ایجاد
کبوتر خانه نشان از استیلای تیمور و دلیل
اطاعت از تیمور نیست .همانطوری که می بینید
گاهی تابیعت امرای گیلان از حکومت مرکزی
شامل# تالشان نمی گردد.چون همه کسانی
که تا اینجا قصد حکومت مرگزی کشور را
داشته اند .یا با #تالش جنگیده اند یا رضایت
آنها را جلب کرده اند .حتی تیمور لنگ.

🔶#توضیح در مورد درخت #موز که تیمور لنگ به آن اشاره کرده است ،
🔶 #موز همان درخت انگور فعلی است که آدام سیاح آلمانی در مورد این درخت توضیح داده است او مینویسد:
قطر این درخت به اندازه کمر یک انسان است و در ایران به آن #تاک و #مو نیز میگویند

پایدار باشید......اسفندیار احمدی


📚 https://telegram.me/Ahmadi111
📚رستم تالش.کی بود؟؟


🔸اشتاین متز-جان بارک

🌍مترجم:ذبیح الله منصوری

یکی از عمده ترین و زبده ترین سپاهیان ایران #سپاه #تالش بود که اغلب با #فتر لس یا #سره (زره)لس میجنگیدن و هنگام جنگ نیم تنه بالا را لخت میکردند.

🌗#خلف #بیگ #تالش که بعد لقب #رستم #چرمینه کلاه گرفت یکی از امیران سپاه ایران بود شاه اسماعیل وصیت کرد که اگر خود در جنگ کشته شد فرماندهی ارتش ایران را خلف بیگ #تالش عهده دار گردد.


🔵🔸سرانجام وقتی تعدادی زیادی از سپاهیان ایران کشته شدن شاه اسماعیل به سختی به رستم #تالش اجازه نبرد داد خلف بیگ یا (رستم کلاه چرم)با هیکل رستم گونه خود پا به میدان گذاشت و دل سلطان سلیم عثمانی را به لرزه در آورد.او در آن روز لباسی از #چرم #گوزن پوشیده و بدان سبب به کلاه چرمینه معرف شد.
او با قدی بلند و بدن ورزیده در یک دست فتره لس و دست دیگر تبر گرفت،نوشته اند با فتر لس یک نفر را میکشت و در همان حال با دست دیگر را بلند کرده و با تبر دیگری را....و بدین ترتیب تعداد زیادی از متجاوزان ترک عثمانی را به هلاکت رساند و در نهایت وقتی دیدند هیچ کس قدرت جنگ رو در رو با او را ندارد.


🌏🔸شاه عثمانی دستور داد رستم واقعی ایران را با تیر زدند وقتی پنجاه تیر به بدنش اصابت کرد خون ریزی باعث شد به زانو در آید آن قهرمان روی زانو نشست و باز دو نفر را کشت حتی وقتی روی زمین افتاد باز هم با لس و تبر چند نفر را هلاک کرد،دشمن حتی از مرده او می ترسید و جرات نداشت سر از تنش جدا کنند.

🌏🔷با کشته شدن رستم تالش سپاه ایران شکست را پذیرفت و شاه اسماعیل مجبور به عقب نشینی شد.به دستور سلطان سلیم عثمانی جسد قهرمان بزرگ تالش را با مارش نظامی و با احترام به خاک سپردند.شوکت و عظمت او چنان بود که دشمن را وادار به کرنش کرد.

🔴🔴.نام افرادی که مجسمه او را درشهر تالش برداشتند به خاطر بسپارید


📚 https://t.center/Ahmadi111
🔮#برگی از تاریخ #تالش باستان

📚#تالش در زمان #تیموریان

📚 وقتی تیمور وارد ایران
شد .از قبل در مورد #تالشان چیزهای شنید بود.
مبنی بر اینکه تا کنون هیچ #دولتی نتوانسته آنها
را مطیع خود کند .به قصد این بتواند .آنها را به
سر زمین خود پیوند دهد .وارد# شهر #خشم# تالش
شد . چون نیت او فتح #قزوین بود .در مدت
کوتاهی که در #تالش بود .#تالشان را این چنین
توصیف کرده ،که قسمتی را در صفحه 34 در تاریخ #کلی#تالش موجود است
. در ادامه تیمور می نویسد:.........


📚پس از خروج از $گیلان به سوی سرزمین
# طالشان (#طلشان)به راه افتادم
تا #مردانی را که می گفتند در کنار دریای
# آبسکون (دریای#خزر فعلی) زندگی می کنند .ببیننم . چون شنیده ها حاکی از این مردمان #شجاع و دلیری در این سرزمین سکونی دارند ،آیا می توانند
با من پنجه به پنجه بیندازند؟ . یا نه.؟

🔶وقتی که وارد #سرزمین #تالشان شدم
خود را در کشوری دیدم که با
سایر کشور های سایر کشور های دریای
#آبسکون خیلی فرق داشت .#مردان و# زنان تالش
بلند قامت و تنومند بودند و در آن فصل که من
در آنجا بودم . تقریبا آنها پیش از #ستور لباس
نداشتند .وبه من گفتند در فصل سرما #چرمینه
می پوشند . صدای مردان# تالش آنقدر قوی بود
. وقتی که در دامنه کوه می ایستاندند. با
مردی که در دامه کوه دیگری قرار داشت .
صحبت می کرد. در شهر#خشم# تالش امیری
داشتند .به نام #داعی....................... . .


📚#داعی وقتی که شنید من به شهر او نزدیک
می شوم به استقبالم آمد .و قبل از اینکه
وارد
شهر شوم .در مقابل پایم #گاو# ذبح کردند .#خشم
#شهری بود .و# خانه هایی داشت که آن را با
# سفال مفرش کرده بودند. و هنگام صرف غذا
#گوزن# بریان کرده بودند.........................


📚تیمور در ادامه می نویسد:


📚از پنجه به پنچه با #مردان# تالشی می گوید
وسپس از پرورش میوه #موز در جنگل های
# تالش.
می گوید...و می نویسد .داعی حاکم وقت #تالش
قبول کرد. که به من کمک و مسادعت کند.
و ادامه می دهند .چون فرصتی نداشتم .توقف
من در #تالش زیاد طول نکشید .زیرا وقت
نداشتم در آن کشور .تو قف کنم .اگر می
ماندم .فصل قشون کشی می گذشت
و می خواستم خودم را به بغداد برسانم
و سرزمینی که هلاکو تصرف کرده بود
تصرف کنم ...... .....

با توجه به اینکه# طالش به طور مستقیم
در راه ماوراء النهرو خوارزم نبود . در #تالش
دو برج کبوتر خانه احداث کردم . تا بوسیله
کبوتران قاصد بتوانم با #داعی حاکم کشور
#تالش ارتباط داشته باشم ..................

📚حال با توجه به آمدن تیمور به# تالش و
پذیرایی امیر #شهر #خشم از تیمور و ایجاد
کبوتر خانه نشان از استیلای تیمور و دلیل
اطاعت از تیمور نیست .همانطوری که می بینید
گاهی تابیعت امرای گیلان از حکومت مرکزی
شامل# تالشان نمی گردد.چون همه کسانی
که تا اینجا قصد حکومت مرگزی کشور را
داشته اند .یا با #تالش جنگیده اند یا رضایت
آنها را جلب کرده اند .حتی تیمور لنگ.

🔶#توضیح در مورد درخت #موز که تیمور لنگ به آن اشاره کرده است ،
🔶 #موز همان درخت انگور فعلی است که آدام سیاح آلمانی در مورد این درخت توضیح داده است او مینویسد قطر این درخت به اندازه کمر یک انسان و در ایران به آن #تاک نیز میگویند

پایدار باشید......اسفندیار احمدی


📚 https://telegram.me/Ahmadi111