♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#تاریخ
Канал
Логотип телеграм канала ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Продвигать
127
подписчиков
415
фото
70
видео
1,87 тыс.
ссылок
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
Forwarded from احمدی 1
🔸#چارشنبه_سوری_سند_۷۰۰۰ساله_فرهنگ_یکتاپرستی_ایران_تالش_است
صفحه ۲

🅰🔸بر میگردد به پاک دامنی #سیاوش :
#سیاوش فرزند کاووس بود ،مادر سیاووش در سن ۷سالگی سیاووش می میرد.کاووس با زن دیگری به نام #سودانه ازدواج میکند سیاووش به سن بلوغ می رسد با توجه به اینکه سیاووش جوان رعنا و زیبایی بود نامادری او سودابه دلبسته او میشود و دور از چشم همسر سیاووش را به خلوتگاه فرا،میخواند سیاووش تن به ذلت و خواری نمی دهد ، نامادر برای تسلیم کردن سیاووش به کاووس شکایت میبرد مبنی براینکه سیاووش به نسبت به من نیت سو دارد
پدر از دست پسر خشمگین میشود فرزند هرچه نسبت به پاکدامی خود و ناپاکی نامادری اسرار میکند از طرف پدر پذیرفته نمیشود
در نتیجه پدر تصمیم میگرد که سیاووش برای اثبات پاکدامنی خود باید در میان شعله های آتش عبور کند، تلی از آتش آماده میکنند و سیاووش سوار بر اسب خود از آتش عبور میکند و سودابه توسط همسر به سزای عمل خود می رسد
فردوسی مینویسد:
سیاوش چنین گفت به شهریارگه
که دوزخ مرا زین سخن گشت خوارا
اگر کوه آتش بود بسپارم
از این ننگ خار که بگذرم
مگر آتش تیز پیدا کند
گنه کرده را زود رسوا کند
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و آب یکسان بود

بعداز اثبات پاکدامنی سیاووش مردم نیز برای به یادگار ماندن پاکدامنی سیاووش پریدن از آتش را به نشانه پاک دامنی جشن گرفتند

.🔸این در حالی بود که نیاکان #تالش علاوه براینکه در این جشن پا را از شکرگذاری فراتر نهاده بودند و به مناسبت ارزانی نعمت #آتش از طرف خداوند در آخرین روز سده که به آن #کلو_چارشنبه یا #چارشنبه_خاتون میگفتند ،و سپیده دم چارشنبه سوری پدر خانواده زودتر از همه از خواب بیدار می شد ،شاخه ای از درخت به را میکند و وارد خانه میشد با آهسته زن این شاخه به، به افراد خانواده برای همه دعای خیر میکرد و سپس به آخور احشام خود می رفت و از خداوند تقاضای ازدیاد احشام خود را از خداوند مینمود و نیز مردم تالش در این روز از آنچه که خود در زندگی روزانه از حبوبات مصرف میکردند و به سایرین به عنوان احسان انفاق میکردند و حتی از تخم همه ماکیان که پرورش داد بودند به سایرین میدادند #چارشنبه_سوری آتش پرستی نبود پرورش و ترغیب خوی آدمی به اندیشه اخلاقی و نماد عدالت و داوری و شکرگذاری از خداوند با ارزانی نعمت هایی که به بشر هدیه داده است

اسفندیاراحمدی.

اگر پسندید نشر کنید
پایان
📚 https://t.center/Ahmadi111
https://www.instagram.com/p/CMe3WOMhs0Z/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from احمدی 1
♨️

🔵🔷با درود...

🔶من #تالش هستم.،

🔶برای من حرف بسازید....
🔶پیش پایم سنگ ببندازید...

🔶چون درسرزمینی زندگی میکنم که صاحب ده #هاهزار سال تاریخ و تمدن است....
🔶#قومم کاسیست اولین رام کنندگان اسب در جهان،ساکنان اولیه ی کاسپینا بودند...
🔶اولین صنعت گران و سازندگان فلز مفرغ در جهان در چهار هزار سال پیش،ساکنان #کادوسها بودند..

🔶موزه های اروپا و آمریکا پر است ازمفرغ های #کادوسها ...

🔶نیاکان من در بخشش و جوانمردی حرف اول را میزدند

🔶درحمله ی اسکندر به ایران،بیشترین مقاومت ها کردیم..

🔶#داتام و #تیرداد، مشتی از خروار است که تو میشناسی..

🔶 #آرتا و# آذرنگ بانوانی سرزمین من بودند که سپاه اداره میکردند
🔶 سرزمین من پر بود ار زنان گم نام چون چون #سپیده (#ملکه تالشان )دختر کدخدا داود ماساای ،همسر ملک شاه سلجوقی ،بانویی که یک کشور را اداره میکرد

🔶در حمله ی چنگیز مغول هرگز تسلیم نشدم

🔶در حمله روس به #گیلان اجنبی را به گلوله بستیم...

🔶به آنها گفته بودیم که #عقاب از اینجا رد بشود پرهایش را باید #باج بدهد....

🔶 چه جفا ها که از حاکم ناجوانمرد دیدم، باز هم روی پای خود ایستادم قجرهای وطن فروش نیمی از سرزمین مرا برای بقای خود هدیه دادند

🔶آری من #تالش هستم...
.
🔶واینک بعلت فقر و بیکاری در وطنم به شهر تو می آیم تاکارگری کنم و بچه هایم گرسنه نمانند

🔶من ساده دل و مهمان نوازم
من اهل #جوانمردی و #وطن پرستی هستم...

🔶به من یاد داده اند
که بگویم سلامتی سه تن

#خدا، #ناموس، #وطن

🔶افتخار میکنم که #تالشم

🔶 دلیل خوبی دارم که
آلمانها زمانی به سرزمین من آمدند از مردان سرزمین من برای اصلاح نژاد خود بردند

🌹آری با سربلندی میگوییم من #تالشم من #تالشم ،چون از گذشته افتخار آمیز نیاکان خود اطلاع دارم و به آن افتخار میکنم

🔷 اسفندیار احمدی

📚 https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔴#چــــیلـــه #شـــو (یلدا)#مــــــبـــــــارک
🔴چرا باید آدرس خانه پدری خود را از بیگانه بپرسیم⁉️⁉️
آیا نباید خود ، تاریخ خویش،را،بکاویم ، تا هویت خویش را دریابیم..⁉️⁉️
🌸 جشن چله (چیله شو) تنها عیدی است که نه در آن حیوانی کردن زده میشود و نه انسانی در برابر انسان دیگر به خاک می افتد و کرنش میکند
🔴🔶#چیله (#چله )در تالش
🔶متن زیر را حتما برای بچه ها تعریف کنید تا در کنار بر گزاری جشن یلدا (#چله )با اداب ورسوم فرهنگ مان بیشتر اشنا شوند،
🔶در زمانهای دور و بسیار دورتر از زمان زرتشت پیامبر در ایران فعلی مردمی بودند که با دامپروی و کشاورزی زندگی خود را میگذارند'،و با دو گانگی و دشواریهای زندگی در محیط روبرو بودند..
سفیدی و سیاهی ،روشنی و تاریکی ،و خیلی از دوگانگی بودند ،که در باورهای آنها آنچه برای زندگیشان خوب بود جشن میگرفتند،یکی از این جشن ها جشن #چیله یا#چله بود
🔴زمستان به دو بخش : #چله بزرگ(چله کلان ) و چله کوچک (چله خرد ) تقسیم می شده است ،
که چله بزرگ از ( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه) می باشد وچهل روز کامل و چله کوچک از ( یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه  ) 20روز کامل وبه همین دلیل چون 20روز کمتر است چله کوچک نامیده شده است .
غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شد،مردم دور هم جمع می شدند واز این جشن لذت می بردند ودر نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند،
این دوبرادر ( چله بزرگ وچله کوچک ) در هشت روز در کنار همدیگر هستند که آن 8 روز را ( #چارچار) می نامند . به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک گفته می شود .
پس از چار چار نوبت به #اهمن_وبهمن پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند 10 روز اول اسفند را #اهمن و10روز دوم اسفند را #بهمن می گویند واین 20روز ممکن است آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند ، با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند
به# تالشی:
🔴اهمن ،بهمن آرده آکه صد من
روعن بوعه ده من ،ایزمی آکه خرمن
🔶ترجمه:
(اهمن وبهمن ،آرد كن صدمن ،روغن بیار ده من ،هیزم بکن خرمن )
با این روش از خدا تقاضاٰی برکت و افزایش روزی را میکردند
🔴تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده اند ومی ماند 10 روز آخر اسفند ماه که 5روز اول #سیاه_بهار نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها می خوانند :
🔶 سیا بهار شو بوار. روز بکار//
(سیاه بهار شب ببار و روز بکار ) از این شعر هم مشخص می شود در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ، 5روز آخر هم #سرماپیرزن نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که قدیمی های دل پاک براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده ومهره های آن به زمین می ريزد
🔵🔶تالش چله را دو برادر میگفتند ،برادر بزرگتر با رحم و مروت بود ،برادر کوچکتر با آنکه عمر آن کمتر بود بی رحم و سنگ دل بود ،دراین مورد تالش ضرب المثل المثلی دارد که میگویند:
🔴 روکه چیله واته اگه از یاله چیله چیگاکا بمونیم خردنون گاره کا کشیم پیره ژنون لفیجیگاکا
🔶ترجمه :چله کوچک میگفت:اگر من جای چله بزرگ بودم بچه ها را در گهواره و پیرزنان را در رختخواب میکشتم
❤️ نشراین پیام رسالتی است برای همه ،برای احیا این رسم باستانی ،
❤️۱~#نشر:
❤️۲~#آمــــوزش بــه #فــــرزندان
🅰️https://t.center/Ahmadi111
🔴🔴#چــــیلـــه #شـــو (یلدا)#مــــــبـــــــارک

🔴🔴چرا باید آدرس خانه پدری خود را از بیگانه بپرسیم⁉️⁉️
آیا نباید خود ، تاریخ خویش،را،بکاویم ، تا هویت خویش را دریابیم..⁉️⁉️


🌸 جشن چله (چیله شو) تنها عیدی است که نه در آن حیوانی کردن زده میشود و نه انسانی در برابر انسان دیگر به خاک می افتد و کرنش میکند


🔴🔶#چیله (#چله )در تالش

🔶متن زیر را حتما برای بچه ها تعریف کنید تا در کنار بر گزاری جشن یلدا (#چله )با اداب ورسوم فرهنگ مان بیشتر اشنا شوند،
🔶در زمانهای دور و بسیار دورتر از زمان زرتشت پیامبر در ایران فعلی مردمی بودند که با دامپروی و کشاورزی زندگی خود را میگذارند'،و با دو گانگی و دشواریهای زندگی در محیط روبرو بودند..
سفیدی و سیاهی ،روشنی و تاریکی ،و خیلی از دوگانگی بودند ،که در باورهای آنها آنچه برای زندگیشان خوب بود جشن میگرفتند،یکی از این جشن ها جشن #چیله یا#چله بود

🔴زمستان به دو بخش : #چله بزرگ(چله کلان ) و چله کوچک (چله خرد ) تقسیم می شده است ،
که چله بزرگ از ( اول دی ماه تا دهم بهمن ماه) می باشد وچهل روز کامل و چله کوچک از ( یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه  ) 20روز کامل وبه همین دلیل چون 20روز کمتر است چله کوچک نامیده شده است .
غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شد،مردم دور هم جمع می شدند واز این جشن لذت می بردند ودر نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند،
این دوبرادر ( چله بزرگ وچله کوچک ) در هشت روز در کنار همدیگر هستند که آن 8 روز را ( #چارچار) می نامند . به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک گفته می شود .
پس از چار چار نوبت به #اهمن_وبهمن پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند 10 روز اول اسفند را #اهمن و10روز دوم اسفند را #بهمن می گویند واین 20روز ممکن است آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند ، با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند
به# تالشی:
🔴اهمن ،بهمن آرده آکه صد من
روعن بوعه ده من ،ایزمی آکه خرمن
🔶ترجمه:
(اهمن وبهمن ،آرد كن صدمن ،روغن بیار ده من ،هیزم بکن خرمن )

با این روش از خدا تقاضاٰی برکت و افزایش روزی را میکردند

🔴تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده اند ومی ماند 10 روز آخر اسفند ماه که 5روز اول #سیاه_بهار نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها می خوانند :

🔶 سیا بهار شو بوار. روز بکار

(سیاه بهار شب ببار و روز بکار ) از این شعر هم مشخص می شود در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ، 5روز آخر هم #سرماپیرزن نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که قدیمی های دل پاک براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده ومهره های آن به زمین می ريزد

🔵🔶تالش چله را دو برادر میگفتند ،برادر بزرگتر با رحم و مروت بود ،برادر کوچکتر با آنکه عمر آن کمتر بود بی رحم و سنگ دل بود ،دراین مورد تالش ضرب المثل المثلی دارد که میگویند:

🔴 روکه چیله واته اگه از یاله چیله چیگاکا بمونیم خردنون گاره کا کشیم پیره ژنون لفیجیگاکا
🔶ترجمه :چله کوچک میگفت:اگر من جای چله بزرگ بودم بچه ها را در گهواره و پیرزنان را در رختخواب میکشتم

❤️ نشراین پیام رسالتی است برای همه ،برای احیا این رسم باستانی ،

❤️۱~#نشر:
❤️۲~#آمــــوزش بــه #فــــرزندان

🔷اسفندیار احمدی

📚 https://t.center/Ahmadi111
.
Forwarded from احمدی 1
ا🔵#برگی از #تاریخ #تالش باستان 🔵🔸حضور کادوسها در جنگ با لیدی 🔵🔹#کادوسها (تالشان باستان)اولین نیروهای مستقل ساکن گیلان و مازندران بودند که با کورش متحد شدند 🔴🔸در جنگ با #لیدی کار کورش مشکل شد چون یونانیها به کمک لیدیابیها آمده بود با پیوستن یونانیها به لیدیها کورش میدانست که پیروزی در این جنگ محال است در نتیجه کورش از کادوسها یاری خواست چون آنها جنگجویانی دلیر و بی باک بودند آنها بهترین اسلحه جنگی در اختیار داشتند برای بدست آوردن پیروزی،کورش جنگجویان کادوسی را در مقابل یونانیها قرارداد با توجه به اینکه شمشیر و نیزه و تیرکمان در مقابل لباسهای زره ای یونانیان اثر نداشت #کادوسها ،#سگ های جنگی خود را که به اندازه یک الاغ،بودند به میدان جنگ بردند تا دشمن را از بالای اسب،به زمین بکشند #کادوسها دارای چماقی بودند هر چند در زره دشمن فرو نمیرفت ولی با این چماق چنان ضربه ای به دشمن میزدند دشمن فلج میشد کادوسها در این جنگ دست های دشمن را مورد هدف قرار میدادند و با اولین ضربه دست دشمن فلج میشد ، سر انجام در این جنگ تمام یونانیها که به کمک لیدی ها آمده بودند کشته شدند و جنگجویان کادوسی در این جنگ نیز برای کورش، ارمغان پیروزی آوردند .
#اسفندیاراحمدی
📚https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
ا
🔸برگی از تاریخ #تالش 🅰🔹 شرکت #کادوسیان در جنگ باستانی #گوگمل 🔵🔹آریستوپول می نویسد:
درزمان داریوش سوم #کادوسها در اطاعت از او برآمدندو در سپاه او خدمت میکردندبه موجب نقشه ای که بعد از جنگ #گوگمل به دست آمده
به موجب نقشه ای که بعد از جدال گوگمل به دست آمده صفوف پارسیان در این جنگ به #کادوسها و شوشی ها تکیه دادند که از نوک سپاه تا وسط کشیده است 📚 در جناج چپ سواره نظام باختری و دهایی و رخجی صف بسته بودند .و نزدیک آنان سواره نظام و پیاده نظام پارسی که باهم مخلوط بودند.صفوف پارسیان به شوشی ها و کادوسیان(تالشان باستان)تکیه داده بودند.از نوک جناح چپ تا وسط کشیده
مسلما این که ،در این جنگ سرنوشت ساز دسته ای از قشون داریوش . دسته ای از جنگ جویان سواره نظام و پیاده نظام را جنگ جویان و سوارکاران مجرب و جنگجویان #کادوس تشکیل می دادند 🔸آریان می نویسد:
#کادوسی ها زیر نظر آتروپات سردار ایرانی می جنگیدند. آنها نیروهای بودند که در عملیات سریع و تهاجمی و ضربتی از آنها استفاده می شد،سواره نظام ممتازی که از دوهزار #کادوسی و سکایی تشکیل شده بود به اردوگاه اسکندر #مقدونی یورش بردند و بار و بنه آنها را تصرف کردند که هدف از این حمله ضربه به دشمن و متلاشی ساختن بار و #بنه دشمن بود که دراین حمله کادوسیها و سکاها پیروز به اردو گاه بر گشتند 🔸دیاکونوف می نویسد:
داریوش سوم پس از آن که تمام سربازانش در جنگ با مقدونی معدوم یا فرار کردند
آخرین امید خویش را به کادوسیان (تالشان،باستان بسته بود .گر چه کادوسان دیکر خاظر به کمک به حکومت فروریخته داریوش نبودند اما
همین چشم داشت نشان میداد که #کادوسها افرادی نیرومند و قابل اعتمادی بودند 🅰🔹#توضیحی در مورد پیوستن #کادوسها به داریوش سوم:
در تاریخ مشاهده میکنیم که بعداز مرگ کورش #کادوسها از دولت مرکزی جدا شدند
دلیل پیوستن کادوسها به داریوش سوم ، برمیگرد به زمانی که اردشیر سوم وقتی که به سلطنت رسید اقدام به کشتن درباریان کرد ، ملکه آتس سا که از داریوش،حامله بود به سرزمین کادوسها میآید و فرزند خود را در سرزمین #کادوسیه بدنیا می اورد و فرزند خود را تحویل #تیرداد و همسرش تحویل میدهد و خود به پاسارگاد بر میگردد ، او به نام بهمن در سرزمین کادوسیه بزرگ میشود،و بعد ها با نام داریوش سوم به سلطنت،میرسد
پایدارباشید.....اسفندیاراحمدی
📚 .https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔶نام های ایرانی


💖جانسو 👈نامی دخترانه تالشی به معنی روشنی دهند جان
💖پارمیس👈نامی دخترانه به معنی بانوی پر مهر و دانا با ریشه پارسی اوستایی
💖پارمیدا👈 نامی دخترانه به معنی بانوی پرمهر و دانا با ریشه پارسی اوستایی
💖نیکا 👈نامی دخترانه به معنی خوب ، خوش , زيبا و ظريف با ریشه پارسی
آرمیس 💖
👈نامی دخترانه به معنی روشن و پاک با ریشه پارسی
مهکامه❤️
🌙🌙🌙
مهکامه نامی نیکو و دخترانه با ریشه پارسی، از "مهکام"+"ه" پسوند نسبت به معنی دارای کام و آرزویی چون ماه روشن
🔸نام های ایرانی

🌺اَرشین
🍀
اَرشین نامی زیبا برای دختران👩 با ریشه پارسی به معنی زیرک و باهوش،کاردان ،اَرشین مرکب از "ارش"به معنای دانا،عاقل،زیرک
. نیکا❤️👩

نیکا نامی زیبا برای دختران با ریشه پارسی به معنای نیک و خوب بودن،زیبا و ظریف،
. .
🔵سروین

اسم دخترانه است به معنای:
۱-شبیه سرو؛مانند سرو🌲
۲-روسری،سربند(در کُردی)🧕
.
📚https://t.center/Ahmadi111
🔸واژه های مشترک کردی،کلهر و تالشی..
تالشی :ویو
کلهری :ویو
فارسی :عروس
ـــــــــــــــــ
تالشی :خسوره
کلهری :خسیوره
فارسی :پدر شوهر
ــــــــــــــــــ
تالشی :خالوزا(خالوزوه
کلهری :خالوزا
فارسی :پسردایی
ـــــــــــــــــــ
تالشی :براژن (بروَرژن)
کلهری :براژن
فارسی :برادرزن
ــــــــــــــــــ
تالشی :عمو ژن
کلهری :مَموژن
فارسی :زن عمو
ـــــــــــــــــــ
تالشی :خالو
کلهری :خالو
فارسی :دایی
ــــــــــــــــــ
تالشی :خالوژن
کلهری :خالوژن
فازسی :زن دایی
ــــــــــــــــــ
تالشی :برا.
کلهری :برا
فارسی :برادر
ــــــــــــــــــ
تالشی :مل
کلهری :مل
فارسی :گردن.
ــــــــــــــــ
تالشی :لِو
وکلهری :لیو
فارسی :لب
ـــــــــــــــــ
تالشی :لچ
کلهری :لچ
فارسی کوشه لب
ـــــــــــــــــ
تالشی :آسن.
کلهری :آسن.
فارسی :آهن.
ـــــــــــــــــــ
تالشی :اسپ
کلهری :اسپ
فارسی :اسب
ــــــــــــــــــ
تالشی :آساو
کلهری :آسیاو
فارسی :آسیاب
ـــــــــــــــــ
تالشی :آسنَر (آسنگر)
کلهری :آسنگر
فارسی :آهنگر
ـــــــــــــــــــ
تالشی : هَو
کلهری : هَو
فارسی : او

اسفندیاراحمدی

📚 https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔴🔸بانوی گمنام گیلان

مرحومه دکتر آذر اندامی محقق و باکتری شناس شهیر ایران که به خاطر خدمات انسانی وعلمیش یکی از حفریات سیاره ناهید به نام او نامگذاری شده است. این بانو فرهیخته و خدمتگزار واکسن بیماری وبای التور را در اوایل دهه چهل کشف کرد و بدین طریق وسیله ای شد و جان هزاران نفر را ازمرگ نجات داد.این مفاخر گیلانی متولد سال 1305 درمحله ساغریسازان رشت بود که سرانجام دربیست و هشت مرداد سال شصت وسه به خاطر بیماری آمبولی ریه درگذشت ودر بهشت زهرای تهران به خاک باز پس داده شد. یادش سبز
🔴♦️امیدوارم شورای اسلامی رشت و شهر این شهر همت کنند و مجسمه این بانوی گرانقدر را در میدان شهر بسازند این پیج را منتشر کنید شاید گوشی شنوا وجود داشته باشد
اسفندیاراحمدی
📚https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔶 آشنایی با جشن‌های گیلانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی.

🌏☀️ در اسپندارما (واپسین روز سال)، پس از فروافتادن خورشید آتش افروخته می‌شد و تا پایان نوروزما(نخستین روز سال نو) روشن می‌ماند. به باور کهن، این آتش از سرمای زمستان می‌کاست و نشانه‌ی پایان یافتن اوگ(اوج) گرما و آغاز فرود خورشید بود. مردم زیباترین جامه‌ی خود را می‌پوشیدند و ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی دورتادور آتش می‌چرخیدند و نوازندگان آهنگ‌های پرشوری می‌نواختند. هنگامی که آتش به اوگ می‌رسید، این دو ترانه بومی را می‌خواندند:

گروم گروم گروم بل (نوایی برای پرفروزی آتش)
نوروز ما و نوروز بل (نوروز ماه و شعله آتش نوروزی)
نو سال ببی، سال سو (سال تازه باشد و سال روشنایی)
نو بدی خؤنه واشو (تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و فراوانی)

گروم، گَر گَر، گروم، گر آتشَ جیم (آوای فروزش آتش)
دریم دَم دَم، دریم دم دم، دریم دیم
لیباس تازه دئونین، گردَ گَردی (جامه‌ی تازه به تن کنید و دورهمی)
بئین نوروزبل وَرجه بَنیشیم (بیاید کنار نوروزبل بشینیم)

در این هنگام پوشاک کهنه خود همچون نمد، شولا و چیزهایی را که نمی‌خواستند، در آتش می‌سوزاندند.
در گذشته آتش را ابزار پیام‌رسانی و یکی از سپندهای چهارگانه آفرینش می‌دانستند. آن‌ها در کنار آتش به ستایش اهورامزدا می‌پرداختند و برای سال نو، نیکی و فراوانی می‌خواستند.

🌏☀️ پس از آوازخوانی و شادباش‌گویی، دست به پیشگویی می‌زدند. چشم‌ها را به آتش می‌دوختند که با وزش باد به کدام سو می‌رود. مردم کوهستان باور داشتند که اگر دود آتش نوروزبل به سوی کوهستان‌ها و سردسیر برود، زمستان دشت و گرمسیر خوب خواهد بود و اگر به سوی دشت برود، زمستان سرد و پر برفی در پیش است.

🌍☀️ پیدایش نوروز بل افسانه‌ای هم دارد. می‌گویند این جشن رهایی مردم از آژی‌دهاک(ضحاک) به دست فریدون است. پس از آن که فریدون، آژی‌دهاک را شکست داد و پادشاه ایران شد، او را در کوه دماوند به بند کشید.
ابوریحان بیرونی در "التفهیم" و "آثار الباقیه" نوشته:
"...از این رو آتش می‌افروزند که بیوراسپ[آژی‌دهاک] مردم را ناگزیر کرده بود هر روز دو تن را به آشپزخانه‌اش دهند تا آن‌ها را کشته و از مغز سرشان به دو ماری که روی شانه‌هایش بودند، بخورانند..."
به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، این جشن در میان سغدیان و خوارزمیان با نام "اجغاد"(آتش افروخته) در نیمه‌ی امرداد برگزار می‌شد.
باستان‌شناسان با پیوند این افسانه و پیدایش نوروزبل چندان هم‌رای(موافق) نیستند.

🌍☀️ امروز زرتشتیان در روزهای ۱۲ تا ۱۶ امرداد به گونه‌ای دیگر این جشن را برپا می‌کنند
۰https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔶 آشنایی با جشن‌های گیلانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی
صفحه ۱
🌏☀️ سال نو تپوری و دیلمی از جشن‌های دیرین سرزمین مازندران، #گیلان و #گلستان کنونی تا پای کوه دماوند است. این آیین که چله‌ی تابستان هم به آن می‌گویند و در پیوند با چله‌ی تموز است، پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وامداران و بازماندگان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان می‌دانستند، رواگ(رواج) بیشتری یافت و با نام "نوروز بـَل" شناخته شد. "بَل" دگردیس شده‌ی "وَل" در زبان بومی به مانک آتش است.

🌍☀️ گاهشمار تبری و دیلمی از گاهشمارهای کهن و یزدگردی بودند و داستانی خواندنی دارند که در فرهنگنامه‌ها در دسترس است. "نوروز‌ بل" با نگر به سال‌های بهیزَگ(کبیسه) در یکی از روزهای سیزدهم تا هفدهم امرداد برگزار می‌‌شد. در تبرستان جشن سال نو دوازده روز زودتر در دوم امرداد برگزار می‌شد. آن‌ها سال نو را از خانه‌ی خورشید(امرداد ماه که گرم‌ترین ماه است) آغاز می‌کردند. در میان جشن‌های پرشمار ایرانی، این جشن جزو آیین‌های انگشت‌شماری است که در شماری از شهرها و روستاها همچون سوادکوه، بومیان آن را زنده نگه‌داشته‌اند و جوانان برای بازشناسی و برپایی دوباره‌اش کوشیده‌اند. این جشن در خرداد ۱۳۷۱ در پهرست(فهرست) برماندهای فرهنگی نابسوده(ناملموس) ایرانی پایسته(ثبت) شد.

🌏☀️ درباره‌ی چرایی آغاز سال نو در نیمه‌ی امرداد گفته می‌شود که در این زمان کشاورزان توان پرداخت خراچ(مالیات) را داشته و می‌توانستند با فروش فرآورده‌ی کشاورزی خود زندگی‌شان را سامان دهند. آیین نوروزبل آیین خراچی بود و در زمانی که #گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و پَندُک(فندق) را به بازار می‌بردند و از گوسپندان خود شیر، دوغ، کشک و... به دست می‌آوردند، زمان آن می‌رسید که خراچ خود را به فرماندار پرداخته و دانگ خود را برداشت کنند. در این زمان برداشت کِشته‌ها به پایان می‌رسید و برای کوچ از کوه به دشت آماده می شدند
ادامه دارد

🔶#پریسا_امام وردی
__
برگرفته از:
۱- گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران
نویسنده: #نصرالله_هومند
۲- فرهنگنامه‌ی مازندنومه

📚 https://t.center/Ahmadi111

.
Forwarded from احمدی 1
توضیح: در مورد تبدیل نام #گیلان به #جیلان ،
نام #جیلان را عرب ها بر #گیلان گذاشتند چون عرب حرف () نداشت به جای حرف از حرف ( ) استفاده می کردند .به #گیلان جیلان می گفتند ،برای اینکه بتواند نام #گیلان را به جیلان تبدیل کنند در تمام منایع خود گیلان به جیلان نوشتند .و متاسفانه عده ای از نویسندگان ایرانی برای اینکه بتواند حرف باطل خود را به کرسی بنشانند برای توجیه حرف باطل خود میگفتند:
چون یکی از پسران نوع به نام #جیلان وارد این سرزمین شد به پاسداشت نام او اینجا را جیلان نام گذاشنتد در حالی که این فرضیه دورغی پیش نیست اگر همت مردم گیلان نبود ،نام این سرزمین به جیلان تغیییر کرده بود .
مثال :نام اصلی #آذربایجان قبل از ورود عرب #آذر بایگان بود. عرب چون حرف گ نداشت آذریگان را به آذربایجان تبدیل کرده که از طرف آذری ها در این مورد هیچ اقدامی نشد ،آفرین باید بگوییم که نیاکان #گیلانی ما که اجازه ندادند نام #گیلان به #جیلان تبدیل شود
توضیح:در منابع عرب تالشان را طلیسیان ذکر نمودند

اسفندیار احمدی ...

📚 https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔴🔸قاجار ننگ تاریخ ایران با عهدنامه‌ ننگین گلستان

در زمان فتحعلی شاه قاجار ميان ايران و روسيه تزاری امضا شد و به موجب آن مناطق دربند، باکو، شيروان، قره‌باغ و قسمتی از تالش به روسيه منظم شد و دولت ايران از کليه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر کرد.

 ۲۴ اکتبر سال ۱۸۱۳ ميلادی در روستای گلستان واقع در کرانه رود سيوا در قره‌باغ.
ميرزا ابوالحسن خان شيرازی به نمايندگی از دولت ايران و ليوتنان ژنرال نيکلايی فئودورويچ رتیش چف Ritishev، فرمانده نيروهای قفقاز به نمايندگی از دولت روسيه معاهده‌ای را امضاء می‌کنند که عهدنامه گلستان نام می‌گيرد.

به موجب اين معاهده، مناطق قره‌باغ، گنجه، شکی، شيروان، قوبه، دربند، باکو، هر جا از ولايات تالش که بالفعل در تصرف روسيه بود، داغستان و گرجستان از ايران جدا می‌شوند و به روسيه تزاری منضم می‌گردند. همچنین دولت ايران از کليه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر می‌کند.

مقرر می‌شود که احدی از دولت‌های ديگر، به جز دولت روس، کشتی‌های جنگی در دريای مازندران(کاسپین) نداشته باشند. در مقابل، روسيه تنها تعهد می‌کند که هرگاه وليعهد ايران محتاج به کمک و امدادی از دولت روسيه باشد مضايقه ننمايد.

متن اين عهدنامه توسط سر گور اوزلی ديپلمات انگليسی مقيم ايران تنظيم شده بود که نفوذ فراوانی در دربار ايران داشت و ميانجی امضای اين عهدنامه هم بود.

📚https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🟣🔸واژه مشترک
اوستایی
و تالشی

🔴فارسی:
🔴تالشی:
🔴اوستایی

🔴فارسی :چاقو
🔴تالشی :کارده
🔴اوستایی :کارته

🔴فارسی :من
🔴تالشی :اَز
🔴اوستایی :اَزم

🔴فارسی :ما
🔴تالشی :اَمه
🔴اوستایی :اَهمه

🔴فارسی :چشمه
🔴تالشی :خونی
🔴اوستایی :خان

🔴فارسی :پل
🔴تالشی :پَرد
🔴اوستایی :پرتو

🔴فارسی :اَبرو
🔴تالشی :بره
🔴اوستایی :بروات

🔴فارسی :قرمز
🔴تالشی :سر
🔴اوستایی :سوخره

🔴فارسی :آب
🔴تالشی :آو
🔴اوستایی :آوه

🔴فارسی :استخوان
🔴تالشی :اَسته
🔴اوستایی :اَست

🔴فارسی :سگ
🔴تالشی :اسپه
🔴اوستایی :سپن

🔴فارسی :جو
🔴تالشی :یو
🔴اوستایی :یو

🔴فارسی :خان
🔴تالشی :بَگ
🔴اوستایی :بگا

🔴فارسی :داماد
🔴تالشی :زما
🔴اوستایی :زماتر

🔴فارسی :مزد
🔴تالشی :مژد
🔴اوستایی :میژده

🔴فارسی :بینی
🔴تالشی :وینی
🔴اوستایی :بینی

🔴فارسی :برف
🔴 تالشی :وَر
🔴اوستایی :وَفر

🔴فارسی :اَسب
🔴تالشی اَسپ
🔴اوستایی :اَسپه


اسفندیاراحمدی

📚https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔴🔸باور های تالشان باستان در مورد باران بهاری

🔸با توجه به اینکه امسال تا کنون سال
کم و آبی است به دلیل کمبود آب اکثر مزارع کشاورزان گیلانی هنوز با بی آبی و کم آبی مواجه شده اند .حتی تعداد زیاد نتوانسته اند شخم اول را بزنند اما آنچه به مردم تالش امیدواری میدهد باریدن باران است . تالشهای باستان بر این باور بودند. که در اول فروردین تا پانزده اردیبهشت حتما باران خواهد بارید و نام این باران را (بابلی )می گفتند
(توضیح: حرف . ب . در. ساکن است)
و به این باران (بابلی یَ کِلاک )می گفتند حال باید منتظر باشیم این پیش بینی تالشان باستان به حقیقت خواهد پیوست
اسفندیاراحمدی
📚https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
⭕️‏با پایین رفتن سطح آب دریای خزر در شهر دربند داغستان، دژ ساسانی دربند از زیر آب بیرون زده و پدیدار شده است

دژ دربند دیوار سنگی بسیار بلندی بود که در زمان خسرو انوشیروان ساخته شد. طول آن چهل کیلومتر و از کوهستان تا کرانه‌ی دریای خزر امتداد داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران تازشگر به‌شمار می‌آمد. این دژ اکنون ۳۲ کتیبۀ پهلوی و چندین کتیبه به خط فارسیِ دری دارد. فردوسی بزرگ در شاهنامه به این دژ اشاره میکند:

یکی دیده‌بان آمد از دیده‌گاه//
سخن گفت با او ز ایران سپاه//

که دشت و در و کوه پر لشکرست//
تو خورشید گویی ببند اندرست//

ز دربند دژ تا بیابان گنگ//
سپاهست و پیلان و مردان جنگ//

فرود از در دژ فرو هشت بند//
نگه کرد لشکر ز کوه بلند//
📚https://t.center/Ahmadi111
🔶جشن آب های روان دومین جشن نوروزی که به فراموشی سپرده شده

🔵🔷 جشن #آبانگاه (۱۰ فروردین)، آداب و رسوم

🔹اهمیت جشن برای ایرانیان باستان
🔸جشن یکی از مهمترین عناصر فرهنگی #ایرانیان باستان بوده است به طوری که در بین فرهنگ های متمدن جهان فرهنگ #ایرانی یکی از فرهنگهایی بوده که بیشترین جشن ها را داشته است.

🔸اهداف ایرانیان در گذشته از برگزارى #جشن ها ستایش پروردگار، گردهمایى مردم در کنار هم، #شادی و سرور ، بخشیدن به فقرا و بینوایان و زیردستان بوده است.

🔹#جشن_آبانگاه و تقدس آب برای #ایرانیان_باستان
🔸برای ایرانیان باستان پس از آتش یکی از مهمترین عناصر مقدس طبیعت مقدس آب بوده است که در منابع متعدد تاریخی دربارهٔ احترام و تقدس آن و لزوم پاکیزه نگاه داشتن این عنصر حیات بخش بسیار تاکیده شده است.

🔸آبان به نام آب و فرشته آب است و با توجه به تقدس آب برای ایرانیان به عنوان مظهر پاکیزگی و حیات، هشتیمن ماه سال که دومین ماه پاییز است به دلیل شروع بارش باران به نام ماه آب یا آبان نامگزاری شده است و همچنین دهمین روز هر ماه نیز به نام آبان نامگزاری شده است.

🔸هنوز هم در کشور #ایران که با کم آبی مواجه است احترام به آب کاملا مشهود است. آب در میان مردم مایع حیات و روشنى است و وقتی که بطور ناخواسته بر روی کسی آب ریخته یا پاشیده شود، مردم مى گویند آب روشنایى است.

🔸یا این که وقتی شخصی به سفر می روشد پشت سر مسافر آب پاشیده می شود تا سفری بی خطر داشته باشد و به سلامت رفته و زود بازگردد و این اعتقاد که آب ناخواسته و یا نطلبیده، مراد است همه نشان از احترام و ارزشى است که مردم ایران (چه در گذشته و چه اکنون) نسبت به این مایع حیات بخش قائل هستند.

🔸#هرودوت در مورد تقدس آب برای ایرانیان مى گوید: مردم ایران در آب ادرار نمى کنند، آب دهان نمى اندازند و در آب روان دست نمى شویند.

🔹جشن آبانگاه، دهم فروردین ماه
🔸یکی از جشنهای مهم ایرانی ها در گذشته جشن #آبانگاه است و علت برگزاری این جشن این بود که نخستین آبان روز در سال بوده است. در واقع روز دهم هر ماه را روز آبان (آبان روز) می نامند.

🔸در #اوستا «آبان» فرشته اى است که به عنوان فرزند آب ها معرفى شده است و بیان شده که این اوست که آب ها را پخش مى کند و به خصوص روز دهم از ماه آبان یعنی روز آبان از ماه آبان (روز جشن آبانگان) است.

🔸نخستین آبان روز سال یعنی نخستین آبان روز نخستین ماه سال (فروردین) برابر با دهم فروردین توسط ایرانیان جشن گرفته میشده است و آن را جشن آبانگاه می نامند.

🔸ایرانیان برای هر روز از ماه یک نام ویژه ای داشتند، برای نمونه روز سیزدهم هر ماه را تیرروز می نامیدند و تیرروز ماه تیر را جشن تیرگاه میگرفتند و سیزده بدر نیز اولین تیر روز هر سال بوده که هم اکنون نیز جشن سیزده به در گرفته می شود.

🔹تفاوت جشن آبانگاه و جشن آبانگان
🔸توجه داشته باشید که جشن آبانگاه (دهم فروردین) با جشن آبانگان که در دهم آبان برگزار می شده متفاوت است و نباید با آن اشتباه گرفته شود.

🗓 #رویداد_تاریخی : جشن #آبانگاه (۱۰ فروردین)، آداب و رسوم
📚 ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
Forwarded from ضرب المثل تالشی و معنی واژه
‌ ‌🔶 «حاجی فیروز»؛ از دل اسطوره ها تا خیابان های امروز تهران
دکتر آمنه ابراهیمی، تاریخ پژوه


🍃🌸در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز، کسی که تنها یک روز در سال ظاهر می‌شود و آدمیان را از آمدن فصلی دیگر با خبر می‌کند، در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر می‌رسد این نظرات با وجود تفاوت‌ها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آن هستند.
🍃🌸در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر میرسد این نظرات علیرغم تفاوت ها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آنند. برخی حاجی فیروز را همان عمو نوروز، ننه نوروز و یا بابا نوروز دانسته اند.
🍃🌸ریشه یابی برآمدن شخصیت حاجی فیروز ما را به روزگاران اساطیری هم میرساند. روزگاری که سیاوش خونش بر زمین ریخته شد و از خون او گیاهی رویید که پرسیاووشان نام گرفت. از دریچه چشم «مهرداد بهار» مراسم سوگ سیاوش، نمودی از سرنوشت ایزدی نباتی/ شهید شونده است. چهره سیاه حاجی فیروز نیز نمود بازگشت او از جهان مردگان و لباس سرخش نماد همان خون سیاوش است که بار دیگر به حیات قدم می نهد و شادی و زایش را با خود می آورد. از منظر وی نام سیاوش نیز معادل مرد سیاه یا مردی با چهره سیاه است. و این گونه است که بهرام بیضایی در «سیاووش خوانی» به روشنی از مرگ سیاوش به مثابه از بین رفتن عناصر اولیه هستی و نابودی جهان سخن گفته است. او از زبان سیاوش می گوید: « در خوابم گذشت که آب آتش گرفته است. و باد آتش گرفته است و آتش آتش گرفته است در خوابم گذشت که در رگهایم خون آتش گرفته است.»
🍃🌸از سوی دیگر در پی رمزگشایی از تن این پیکره نمادین سرخ، «کتایون مزداپور» لوحی آکدی در خاک میانرودان را مورد مطالعه قرار داده است، این لوحه کهن به ما می گوید که ایشتر (الهه تموز/ایزد کشاورزی) شاه دوموزی را برای ازدواج انتخاب می کند. او سپس یکباره خود به زیر زمین می رود. با رفتن او به زیر زمین زایش و رویش در زمین متوقف می شود و در پی آن دوموزی برای آوردن همسرش از زیر زمین با لبان و جامه سرخ و در حالی که دایره زنگی و نی لبک می نوازد به زیرزمین می رود و بدین سان است که سرگذشت آنها به طرزی نمادین شخصیتی چون «حاجی پیروز» را به عنوان نماینده ای از دنیایی قدسی و پیکی بهاری، امید بخش و شادی آور پدید آورده است.
🍃🌸در منابعی دیگر خاستگاه حاجی فیروز به دوران ساسانیان بازمی گردد. کسی که در این زمان سیاه نیست و رخساری زیبا دارد و به عنوان «پیروز» و «خجسته» شناخته می شود و پیام آور نوروز برای شاه است و از جانب خدا آمده است. اینکه چرا او به رنگ سیاه درآمده و در دل فرهنگ مردم جای گرفته نیز قصه ای دیگر در پی دارد. در دل آثاری دیگر حاجی فیروز را راهنمایی می بینم که مردم را در آخرین روزهای زمستان (پنج روز آخر) به جانب دیدار ارواح عزیزانشان هدایت می کند.
از جهتی دیگر و در راستای نوید بخشی حاجی فیروز که افزون بر رسیدن فصل تازه بهار و آمدن نوروز، سر زدن خورشید را نیز دربر می گیرد برخی پدیداری او را در دل فرهنگ مهر یا میترا جسته اند. «سودابه فضایلی» که در مقاله ای با عنوان «فیروز مقدس» این موضوع را بررسی کرده؛ بر این نظر است که ایزد مهر یا میتره واسطه ای است میان آفریدگار و آفریدگانش و از عهد و پیمان و ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه محافطت می کند. فضایلی کوچروی کیش مهر را در اروپا و از جمله در یونان و رم دنبال کرده و بر این نظر است که حاجی فیروز از مقامات مهری است که با بابانوئل نیز که یکی از مهریانِ بلند مرتبه به نام «پدر» است برابری می کند. از سوی دیگر ریشه یابی کلمه حاجی نیز ما را به واژه ای یونانی می رساند که به معنای مقدس است. فیروز نیز به معنی فاتح و پیروز است و این در حالی است که در آیین مهر کلمه نبرد نیز به همین معناست. از این روز حاجی فیروز معادل فردی مقدس و پیروز قرار می گیرد.
🍃🌸سرخ پوشی حاجی فیروز نیز که گویا به معنای رنگ سرخ در آیین مهر می رسد نماد خون و مظهر خورشید است.
دانسته های دیگر ما حاکی از این است که حاجی فیروزها در اوایل دوره قاجار بیشتر از بین سیاهان آفریقایی اند که به عنوان خدمتکار خانه وارد بدنه جامعه و فرهنگ ما شده بودند. کسانی که با آرایش و صورتک به رقص و لودگی در کوچه ها و معابر می پرداختند و از بهار می خواندند و مردم آن ها را بسیار دوست می داشتند و به عنوان شادباش به آنها پولی می بخشیدند.....
🌐 بر گرفته از :روزنامه ایران ۲۸ اسفند ۱۳۹۶

📚 https://t.center/Ahmadi111

.
🔶مفاهیم نمادی-آئیــنی رفتارهای فرهنگی نوروز


آدمـی نیسـت که عاشـق نشـود فصل بـهار
هرگیـاهی که به نـوروز نجنبـد حَطَب است (سعدی)

گردش دور کیهانی و تغییر فصل و تحویل و تحول در قاموس طبیعت برای جامعۀ کشاورز بسیار اهمیت داشت. در سرزمین هایی مانند ایران که دارای تنوع اقلیمی و آب و هوایی بودند گردش هر دور کیهانی و گذار طبیعت از کهنه به نو را یک نوروز و جشن می گرفتند و آن را با مجموعه ای از رفتارهای آئینی می نمایاندند. ایرانیان کشاورز معمولاً چند نوروز یا سال نوی کشاورزی داشتند که آغاز فروردین در آستانۀ فصل بهار، نوروزی از نوروزها در سرزمین گستردۀ ایران بوده است.

همۀ مردم سرزمین هایی که در حوزۀ فرهنگ نوروزی یا به اصطلاح « جهان ایرانی» زندگی می کنند، نوروز را در آغاز بهار همراه با گذار طبیعت ازساحتی به ساحتی دیگر و به یک دور کیهانی تازه جشن می گیرند. در این جشن، باززایی طبیعت در بهار را مردم با واکنش هایی رمزگونه و نمادین، در کنش هایی فرهنگی- آئینی باز می نمایانند.

کنش های فرهنگی- آئینی نوروز در سه مرحلۀ زمانی مشخص همراه با دگرگونی در روند عادی زندگی اجتماعی مردم نمود می یابند. این سه مرحله به ترتیب دورۀ « جدایی» یا «گسستن» ، دورۀ « جدا گزینی» یا « گذار»  و سرانجام مرحلۀ «پیوستگی» یا « همبستگی» است.

نخستین مرحله، دورۀ جدایی و وداع مردم با سال کهنه و استقبال از آمدن سال نو و آمادگی برای گام نهادن به یک دور زمانی تازه در روزهای پایانی سال است. نو گشتن سال و تکرار نوبتی آفرینش را دسته های پیام آور بهار و پیک های نوروزی با ترانه خوانی و دست افشانی و بازی و نمایش های آتش به مردم مژده می دهند و آنها را به استقبال نوروز برمی انگیزانند. پیشواز از نوروز با خیزش جمعی مردم و پرداختن به پلشت زدایی و پاک سازی فضای زیست و راندن و نابود کردن دیوان واهریمنانی که به باور عامّه در سیاهی ها و آلودگی های سال کهنه در محیط زندگی لانه کرده اند، همراه است. این کنش ها در مجموعه ای رفتارهای فرهنگی جمعی تبلور و نمود می یابند. سفید و نقاشی کردن در ودیوار خانه، «خانه تکانی» یا غبار روبی از خانه و اسباب خانه، بیرون افکندن و کنار نهادن و نو کردن ظروف شکسته و جامه های ژنده، شستن و تطهیر اسباب واشیای زندگی، آتش زدن خار و بوته و افروختن آتش در شب سوری، گَند زدایی از محیط زیست، معطر کردن فضای خانه، رویاندن سبزه، یادآوری درگذشتگان با رفتن به گورستان ها و مانند آنها از جملۀ کنش های مربوط به آئین های مرحلۀ نخست، یعنی دورۀ جدایی از سال کهنه هستند.

دومین مرحله یا دورۀ جدا گزینی، دورۀ 12 روزۀ آغازسال نو در فروردین است که از زمان تحویل سال آغاز می شود. دراین مرحله که دورۀ انتقالی یا دورۀ آستانۀ میان سال کهنه و سال نو است، مردم کار و فعالیت در محیط بیرون از خانه را تعطیل می کنند و اوقات آنان بیشتر در خانه و جمع خانواده و دیدار با خویشان و آشنایان می گذرد. گستردن خوان نوروزی یا سفرۀ هفت سین، آب بازی و آب پاشی به یکدیگر، رفتن به خانه های خویشاوندان و بستگان و دید و بازدید یکدیگر، دادن و گرفتن نوروزانه یا عیدی ، و بازی های نمایشی میدانی مانند کشتی پهلوانی، جنگ ورزا، اسب دوانی و بازی های دیگر مانند تخم مرغ بازی، از چشمگیرترین کنش های آئینی این دورۀ انتقالی هستند.

سرانجام مرحلۀ پایانی مناسک گذار و روز پایان دادن به دورۀ آستانه ای دوازده روزه و آمادگی برای باز پیوستن به مردم در جامعه و شروع فعالیت های اجتماعی می رسد. مرحلۀ پایانی آئین های نوروزی در روز سیزدۀ نوروز، یا « سیزده به در» با مناسک نمادین خاص در بیرون از خانه و در دشت و صحرا تحقق می یابد. روز سیزده، روز اُرژی، یا روزی است که نظم و قرارهای نهادینه شدۀ اجتماعی و الگوهای رفتاری معمول وعادی مردم درهم می ریزد و آشوب و آشفتگی همراه با عیش و شادی و شادخواری فضای زندگی را می آکند. بازنمای برجستۀ این روز ، بازگشت و باز پیوستنِ انسان به طبیعت و به جوهرۀ طبیعی خود است. مردم در این روز خانه ها را رها می کنند و به طور دسته جمعی به در و دشت و صحرا می روند و تمام روز را در باغ و بوستان و در کنار سبزه و آب روان و چشمه سارها می گذرانند. ازمهم ترین شاخصه های رفتارهای نمادین در این روز، درآب افکندن سبزه های رویاندۀ نوروزی، گره زدن سبزه به دست دختران دمِ بخت و زنان کاربسته و مشکل دار، خوردن آش رشته و باقلا پلوی پخته شده دراجاق های صحرایی، رقص و پای کوبی و نوشکامی و سرگرم شدن با بازی ها و نمایش هایی مانند تاب خوردن دختران و زنان و بازی های برد و باختی هستند.

ارسالی از علی پلو کیاشی

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
👆👆👆👆👆👆👆👆
🔶قسمت دوم و پایانی

🔶#چهارشنبه_سوری_در_شاهنامه

سور به معناى میهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پریدن؟ براساس سروده هاى پیروز پارسى، حکیم فردوسى، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد.
پادشاه همسر دیگر را برمى گزیند، سودابه که زنى زیبا و هوسباز بود عاشق سیاوش مى شود
یکى روز کاووس کى با پسر
نشسته که سودابه آمد ز در
زناگاه روى سیاوش بدید
پر اندیشه گشت و دلش بردمید
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در اندیشه بود تا به گونه اى سیاوش را به کاخ خویش بکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه حضور سیاوش کرده و او را فرا خواند:
که باید که رنجه کنى پاى خویش
نمائى مرا سرو بالاى خویش
بیاراسته خویش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرویان هزار
آنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به او گفت:
هر آنکس که از دور بیند ترا
شود بیهش و برگزیند ترا
زمن هر چه خواهى همه کام تو
بر آرم نپیچم سراز دام تو
من اینک به پیش تو افتاده ام
تن و جان و شیرین ترا داده ام
سودابه پس از این که از مهر و عشق خود به سیاوش مى گوید و همزمان به او نزدیک مى شود. ناگاه او را در آغوش کشیده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و یک بوسه داد
همانا که از شرم ناورد یاد
رخان سیاوش چو خون شد ز شرم
بیاراست مژگان به خوناب گرم
چنین گفت با دل که از کار دیو
مرا دور داراد کیوان خدیو
نه من با پدر بى وفائى کنم
نه با اهرمن آشنائى کنم
سیاوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت
سر بانوانى و هم مهترى
من ایدون گمانم که تو مادرى
سیاوش خشمناک از جاى برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را کرد. سودابه که از برملا شدن واقعه بیم داشت داد و فریاد کرد و درست بسان افسانه یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه کرد و چنانچه در نمایشنامه افسانه، افسانه ها نوشتیم، اکثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد که رنگ روى سامى گرفته است و نیز در آئین اوستا نوشته ایم که کتاب اوستا یک کتابخانه کتاب بوده است که تاریخ شاهان ایران یکى از
۱۲۰ جلد کتاب، کتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگینامه پیروز پارسى، یعنى حکیم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام
بارى سیاوش به سودابه مى گوید که پدر را آگاه خواهد کرد
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آویخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پیش تو
بگفتم نهانى بد اندیش تو
مرا خیره خواهى که رسوا کنى؟
به پیش خردمند رعنا کنى
بزد دست و جامه بدرید پاک
به ناخن دو رخ را همى کرد چاک
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زایوان برآمد بکوى
در پى جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور کند
سیاوش گفت اگر من گناهکار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاکدامن باشم از آتش عبور خواهم کرد
سراسر همه دشت بریان شدند
سیاوش بیامد به پیش پدر
یکى خود و زرین نهاده به سر
سخن گفتنش با پسر نرم بود
سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار
سرى پرز شرم و تباهى مراست
سیاوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى که اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و باد یکسان بود
سواران لشکر برانگیختند
همه دشت پیشش درم ریختند
سیاوش به تندرستى و چاپکى و چالاکى به همراه اسب سیاهش از آتش عبور کرد و تندرست بیرون آمد
یکى شادمانى شد اندر جهان
میان کهان و میان مهان
سیاوش به پیش جهاندار پاک
بیامد بمالید رخ را به خاک
که از نفت آن کوه آتش پرست
همه کامه دشمنان کرد پست
بدو گفت شاه اى دلیر جهان
که پاکیزه تخمى و روشن روان
چنانى که از مادر پارسا
بزاید شود بر جهان پادشا
سیاوخش را تنگ در برگرفت
زکردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه کام ها با سیاوش براند
سه روز اندر آن سور مى در کشید
نبد بر در گنج بند و کلید!
این اتفاق و آزمایش عبور از آتش در بهرام سید (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکى او با پریدن از روى آتش جشن مى گیرند
گرفته شده از شاهنامه فردوسی

📚 https://t.center/Ahmadi111

.
Ещё