ماجرای کوزیچکین
قسمت چهارم از شش قسمت
طبق مندرجات مقاله راسبریجر، کوزیچکین از اوایل سال ۱۹۸۱/ زمستان ۱۳۵۹، یعنی تا زمان فرارش حدود ۱۸ ماه، برای سرویس اطلاعاتی بریتانیا کار کرد. ولی بنوشته دمیتری آسینوفسکی، لئونید شبارشین، مسئول ایستگاه کا. گ. ب. در ایران در سالهای ۱۹۷۹- ۱۹۸۳، و سایر نیروهای قدیمی و کارکشته کا. گ. ب. تأکید میکنند که کوزیچکین از خیلی قبل با سازمان اطلاعاتی بریتانیا کار میکرد.
Dmitry Asinovskiy, “A Priest does not consider the toppling of the Shah as an option,” The KGB and the revolution in Iran, Iranian Studies, Vol. 55 - Issue 4, October 2022, p. 945.
شبارشین اشاره میکند به ماجرای ولادیمیر گولووانف و خانوادهاش که در اواسط ژوئن ۱۹۸۰، یعنی اواخر خرداد و اوایل تیر ۱۳۵۹، در اثر تعقیب و آزار مضاعف خود و خانوادهاش و زیرورو کردن آپارتمانشان مجبور به خروج از ایران شدند. بنظر شبارشین این عملیات کار ام. آی. سیکس و ساواما بود. او مینویسد: انگلیسیها با همکاری بقایای ساواک توطئه چیدند تا معاونش، «ولادیمیر گ.»، را از سر راه بردارند و مسیر را برای رسیدن کوزیچکین «خائن» به مقام بالاتر و نزدیکتر به شبارشین هموار کنند.
Leonid Shebarshin, The Hand of Moscow: Notes of a Chief of the Soviet Intelligence Service, 1992, 10 pages.
کوزیچکین در خاطراتش ماجرای آزار گولووانف و خانوادهاش و خروج او از ایران را شرح داده است. گولووانف رئیس کوزیچکین بود و با رفتن او کوزیچکین به جایش در جایگاه رئیس شاخه N [مسئول فعالیتهای غیرقانونی] قرار گرفت. ولادیمیر کوزیچکین، کا. گ. ب. در ایران، ترجمه اسماعیل زند و حسین ابوترابیان، تهران: اسماعیل زند، چاپ اول، ۱۳۷۰، صص ۴۷۶- ۴۸۰.
اسناد مربوط به کوزیچکین، هم در آرشیو اطلاعاتی شوروی سابق هم در آرشیو ام. آی. سیکس بریتانیا، تا به امروز طبقهبندیشده است و در دسترس محققین نیست.
Asinovskiy, ibid, p. 945.
معهذا، با توجه به قرائن فوق، بنظر میرسد این نظر درست است که کوزیچکین از مدتها قبل، احتمالاً از سال ۱۳۵۸ یا اوایل ۱۳۵۹، با نیروهای اداره کل هشتم ساواک و از این طریق با ام. آی. سیکس بریتانیا همکاری میکرد.
@abdollahshahbazi