الحکایة و التمثیل
(دنیای فانی)
دیدهای آن عنکبوتِ بیقرار
در خیالی میگذارد روزگار
پیش گیرد وهمِ دوراندیش را
خانهای سازد به کُنجی خویش را
بوالعجب دامی بسازد از هوس
تا مگر در دامش افتد یک مگس
چون مگس افتد به دامش سرنگون
برمکد از عِرقِ آن سرگشته خون
بعد از آن خشکش کند بر جایگاه
قوتِ خود سازد ازو تا دیرگاه
ناگهی باشد که آن صاحبسرای
چوب اندر دست، اِستاده به پای
خانهی آن عنکبوت و آن مگس
جمله ناپیدا کُنَد در یک نفس؛
هست دنیا وآن که در وی ساخت قوت
چون مگس در خانهی آن عنکبوت
در گذر زین خاکدانِ پُر غرور
چند پیمایی جهان ای ناصبور!
چشمِ همّت برگشای و ره ببین
پس قدم در ره نِه و درگه ببین
@aarrf#منطق_الطیر#عطاربه تصحیح و تعلیقات "شفیعی کدکنی" چ پانزدهم ۱۳۹۵ ، ص ۳۲۹ ، انتشارات سخن