چرا «پیشگیری» از ابتلا به بیماریها در ذهنمان اولویت ندارد؟
✍️ دکتر علیاصغر هنرمند
همه میدانیم مصرف قند و نمک برای سلامتمان خوب نیست، نباید دخانیات مصرف کنیم و ورزش مهم است. اما اغلب ما به این توصیهها عمل نمیکنیم!
چرا با وجود داشتن «آگاهی»، در عمل جور دیگری رفتار میکنیم؟
مغز ما هم فریبکار است و هم برخی تنظیماتش برای دنیای فعلی مناسب نیست و متاسفانه سرعت آپدیت سیستمعاملش هم بالا نیست! مغز ما (به طور ناخودآگاه) هنگام بررسی عوامل خطرساز، چند عامل کلیدی از جمله شدت خطر و هزینهی مقابله را بررسی میکند و بر اساس آن تلاش میکند شما را قانع کند.
برای فهمیدن بهتر ماجرا آن را به سه بخش تقسیم میکنیم:
۱- شدت خطر چقدر است؟
شیوع یک بیماری سبب میشود که میزان خطرش را سبک و سنگین کنیم. ابتلا به کووید۱۹ حدود «یک درصد» شانس مرگ داشت. به همین خاطر بسیاری افراد آن را جدی نگرفتند. اما اگر در محل زندگی شما ویروس ایبولا شایع شود که حدود ۵۰ درصد کشندگی دارد، اکثرا آن را جدی میگیرند.
۲- احتمال بروزش چقدر است؟
اگر در ذهنمان احتمال بروز مشکل را پایین در نظر بگیریم، نسبت به آن بیتفاوت خواهیم بود. هر کدام از ما یک دایره اجتماعی خاص داریم. مثلا اگر در خانواده و دوستان شما شخص مبتلا به دیابت وجود نداشته باشد و عوارض وحشتناک این بیماری را ندیده باشید، خطرش را بسیار کمتر از واقعیت ارزیابی میکنید. همین موضوع در مورد دیگر مشکلات هم صدق میکند. عدم مواجهه و ندیدن عوارضشان سبب میشود که بیماری را دستکم بگیریم. اما اگر به یک کلینیک یا بیمارستان مراجعه کنید و با مبتلایان این بیماریها کمی گپ بزنید، احتمالا نظرتان عوض خواهد شد! در مورد کسانی هم که در رانندگی بیاحتیاط هستند، پیشنهاد میکنم سری به اورژانس حوادث رانندگی بزنند تا بعد از آن محتاطتر شوند.
۳- چه زمانی ممکن است با مشکل مواجه شویم؟
اضافه وزن، رژیم غذایی نامناسب و فشار خون بالا همه مشکلاتی هستند که به این زودیها یقهی ما را نمیگیرند و معمولا چندین سال یا حتی چند دهه با عوارضشان فاصله داریم.
متاسفانه مغز انسان در این بخش هم باگ دارد و بیشتر به «زمان حال» فکر میکند و خطراتی که قرار است در آینده رخ دهند را بسیار دستکم میگیرد.
این موضوع را میتوانید حتی در شعر خیام هم پیدا کنید:
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
چه کسانی نگاه بلند مدت دارند؟
با این وجود، برخی افراد حواسشان به آینده است و نگاه بلندمدت دارند. اغلب آنها جزو گروههایی هستند که در زندگیشان دارای ثباتاند و از نظر مالی و شغلی وضعیت مناسبی دارند. داشتن یک خانوادهی حمایت کننده هم جزو عواملی است که سبب میشود افراد به آیندهی سلامتشان فکر کنند.
بنابراین گروهی از افراد هم وجود دارند که بهسلامت خودشان اهمیت میدهند، اما متاسفانه در عمل دارای منابع لازم برای تغییر رفتارشان نیستند.
چرا دارو و درمان را دوست داریم؟
در سمت دیگر داستان، اغلب افراد صبر میکنند تا به یک بیماری دچار شوند و بعد سراغ دارو و درمان میروند، چون این بخش ماجرا مطابق الگوی ذهنیمان است:
خوردن قرص و زدن آمپول این حس را به ما میدهد که یک مشکل «موجود و فعال» را حل کردهایم. به همین خاطر با ذهنیتمان جور در میآید و با علاقه انجامش میدهیم. تازه درخواست سرم هم میکنیم و با این کار حس میکنیم خیلی به خودمان حال دادهایم!
توجه به «درمان» به یک علت دیگر هم برایمان لذتبخش است: وقتی بیماریمان را درمان میکنیم، به این معنی است که در حال رفع مشکلی هستیم که «قطعا در بدنمان وجود دارد». اما «پیشگیری» در ذهنمان کم ارزش است.
در نتیجه مغز ما به این بهانهها فریبمان میدهد و توصیههای سلامتی را بیخیال میشود:
- شیرینی نخورم!؟ حالا مگر چقدر احتمال دارد که در آینده دیابت بگیرم.
- امروز بیخیال ورزش میشوم چون کارم زیاد است.
- ویپ خیلی کمضررتر از سیگار است. تازه مگر قرار است چقدر عمر کنم؟
همه مثل خیام فکر نمیکنند و برای مثال سعدی جزو شاعران آیندهنگر بود و «پیشگیری» را پیشنهاد کرده است. لطفا شما هم مراقب فریبکاریهای ذهن خودتان باشید و پیشگیری را جدی بگیرید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
پینوشت: تقریبا تمام اپیزودهای ما در پادکست آپدیت ام دی هم در مورد پیشگیری است. چیزی که کمبودش بهشدت احساس میشود:
https://www.youtube.com/@updatemdوب سایت:
https://updatemd.comتازههای پزشکی از رفرنسهای معتبر:
@UpdateMD