View in Telegram
📄 یادداشت درباره ارثیه‌ای شوم 👤 اشکان زارع مژگان؛ هر دم می‌خواهد دستی به سوی ارث رسیده، همان‌ دکان دونبش پدرش بکند، ضایع می‌شود. سرقفلی‌هم که برادر بالا کشیده. توکا و مانا هم یک شرکت ورشکسته از پدر حقیقی‌شان رسیده، اینقدر  آن مرحوم دوزخ مکان از ملت بالا کشیده و دروغ گفته که چیزی جز صدای آب نصیب این دو برادر نگشته؛ می‌ماند پدر ویترینی‌شان. آن مرحوم‌ دوزخ نشان هم‌ چنان برای شوروی خوش رقصی کرده که تشتش ازبوم افتاده و اشعار ولنگارش هم مشتری ندارد مگر بازمانده حزب توده باشد یا کسی که پدر توده‌ای است. گلشیفته هم که بنچاق شرافت ماترک رسیده را پدر شکم‌بنده اش تاخت زده با مشتی دینار و عنعنات ایدئولوژیک. می‌ماند فردی به نام علیز که او را همین بس که پدر توده‌ایست. نمی‌دانم این جماعت چرا انتظار دارند که ملت ایران برای ارث پیش‌خور شده ایشان تره خرد کنند. اصلا چه کسی گفته جا در پای پدری معلوم‌الحال نهادن کار خوبی است. در ایران روشنفکران، می‌خواستند‌ آخوند شوند، آن موقع این خلعت از رونق افتاده بود؛ بازار چپ هم سکه بود. چه بهتر از شغل تهی از شرف روشنفکری. آمدند در حزب اسم نوشتند، بعد رفتند دفتر سیاه کردند، کتاب نوشتند اعضای حزب هم تبلیغ کردند و خریدند. شدند نویسنده بعد هم کانون زدند برای مجالس لاس و‌ یحتمل تریاک‌کشی. امروز نه آن حزب وجود دارد؛ نه آن کشور شوراها و‌ نه ملت ایران آن ملت پیشا شکوهمند است. این بچه روشنفکران پدر توده‌ای هم چون می‌دانند پدرانشان می‌خواستند آخوند شوند و کارشان آن زمان نگرفت الان به رسم برخی از بچه آخوندها  می‌خواهند فرزند خلف باشند و در کسوت پدر در آیند. امروز میراث پدرشان همان دکان سه نبش روشنفکری ورشکسته است؛ مشتری ندارد. به زمین و زمان و مکان و ملت و کشور ایران فحش می‌دهند. گاهی مژگان خشم دارد؛ گاهی مانا دشنام می‌دهد؛ ساعتی توکا همه را فحش کش می‌کند؛ گاهی هم گلشیفته صدای آب جاری می‌کند به پرچم و تاریخ ایران؛ صدایی شبیه به آنچه از قبر ساعدی شنیده می‌شد. پ ن: راجع به مهدیه گلرو کیبرد یاری نوشتن‌ نداشت. او تلخیص این خلاصه نوشته است. پاینده ایران منبع: کانال نویسنده https://t.center/iranpazhohi ◽️@utfinance◽️
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily