#مقاله_دریافتیمستضعفان حمید سعادت (عضو شورای کارگران شرق)
جمهوری اسلامی با پرچم دفاع از مستضعفان، پا به عرصه حکمرانی خود گذاشت.
در تمام چهل و چند سال گذشته، مسئولین بالای این رژیم خود را مدافع مستضعفان اعلام کرده و از داشتن سرمایه شخصی مبری و سربلندی خود و حکومتشان را درمحقر زندگی کردن اما سربلند بودن در مقابل ظالمان و دشمنان خارجی اعلام داشته و در برابر ظلم و ستم چون مولایشان (امام، امامزادههای ۱۴۰۰ سال پیش) ایستادهاند.
این سیاست ریاکارانه و فریب تودههای زحمتکش به اعتبار دروغین همسرنوشت بودن با آنان، تا حدودی برای دوران محدودی توانست در عرصه فرهنگ اجتماعی به اعتبارسنتهای باقیمانده از دوران ماقبل سرمایهداری، بخشی از زحمتکشان جامعه را با خود همراه کند.
دستاندرکاران نظام منحوس جمهوری اسلامی دریافتند تنها اشاعه پروژه قناعت به لحاظ فرهنگی بدون ایجاد وابستگیهای اقتصادی بخشی از کارگران و مزدبگیران خود بخود میسر نخواهد شد.
دوران جنگ هشت ساله، اعضای خانوادههای کارگران و زحمتکشان در لباسهای متفاوت، سرباز و پاسدار و بسیجی بیشترین قربانیان این جنگ بودهاند، عدهای که به خانههایشان بازنگشتند و بخشی دیگر در دستههای مجروحان فیزیکی و روانی ناتوان از درگیر شدن در پروسه کار و فعال بودن در جامعه به اجتماع جنگزده بازگشتند.
با تاسیس بنیاد شهید و پرداختن سهمیه کوچکی از چپاول ثروت جامعه و تخصیص دادن آن به بازماندگان کشتهشدگان، خانواده و فرزندان این (شهیدان) همچنین مجروحین و غیره، آنان را به لحاظ اقتصادی وابسته به سیستم خود کردند.
با ایجاد موسسات دیگری زیر چتر این بنیاد برای به انقیاد درآوردن بخش بیشتر از این جامعه زحمتکش و مزدبگیر به خود همت گماشت.
با دقت کمی به پیششرطهای ثبت نام برای گرفتن خانههای «مسکن مهر» که متقاضیان نمیبایست به هیچ وجهی در هیچگونه نافرمانیهای مدنی، حقوقی در محل کار و زندگی نقش داشته باشند را میتوان شاهد بود. از اینرو تنها کسانی واجد شرایط میباشند که سر به زیر بوده و مدافع سیاستهای حاکم نظام بر زندگی و خود باشند.(هر چند، از آنجا که رشوهخواری و دور زدن قوانین در جامعه رواج داشته و دارد، بسیاری از متقاضیان پیروان سپاه جهل نبوده و ساکنین این مکانهای ناامن و بیکیفیت شدند).
این حجم از وابستگی اقتصادی بخشی از طبقه کارگر، کارگرانی که دوران کودکیشان در سایه به اصطلاح حمایت دولتی بدلیل (شهادت) پدرانشان سپری شده است، گروهی را ایجاد کرد که خود را در برابر سخاوتمندی حاکمیت مدیون دانسته و با دیگر همسرنوشتان حقیقی خود سر ناسازگاری گذاشت. این گروه نه تنها با کارگرانی که برای گرفتن حق و حقوق خود مبارزه میکنند به هیج وجهی همراهی نمیکنند، بلکه مخالفت کرده و همکاریهای متنوعی را جهت سرکوب و دستگیری پیشروان کارگری انجام میدهند.
این گروه اجتماعی کوچک که متاسفانه عضو خانواده بزرگ زحمتکشان جامعه نیز میباشد برای از دست ندادن این میزان ناچیز از درآمدهای دولتی، عملا در محیط کار و محل تلاش میکنند تا به اشکال مختلف در اعتراضات و مبارزات کارگری اخلال ایجاد کرده و به بهانههای مختلف خود را نمایندگان واقعی منافع ما کارگران و زحمتکشان معرفی میدارند.
آن درآمد ناچیز دولتی را حفظ و عملا به مزدوران رژیم تبدیل گشتهاند بدون آنکه وابستگی استخدامی به نیروهای امنیتی داشته باشند. این گرسنگان و بیچیزان که در عرصه عمل و زیست خود با دیگر کارگران همسرنوشتاند ،در سرکوب همکاران و مبارزین کارگری خواسته و ناخواسته نقش ایفا میکنند.
امروزه کمتر کسیست که از دزدیها و رانتخواری مقامات مسئول و خانوادههایشان باخبر نباشد یا از دستگیری و شکنجه و اعدام کارگران معترض و پیشرو بیخبر مانده باشد.
تابلوهای دعوت به قناعت در اتوبانهای شهر و بیرون شهری تنها تمسخر عابرین را بجا میگذارد (پوسترهای رنگارنگ و زیبای نان سنگگ و پنیر و سبزی تازه) دیگر کمتر کسی به وعدههای دروغین و عوامفریبانه مسئولین گوش میدهد و یا به آن باور دارد.
در کنار این جیرهخواران رژیم تا دندان مسلح سرمایهداری حاکم، با یک بررسی و تحقیق سطحی میتوان دریافت که متاسفانه اکثریت سربازان سرکوب در فرم و شکلهای مختلف، پاسدار و بسیجی و نیروی ویژه و ... خود از بخش تحتانی جامعه از میان خانوادههای زحمتکش بیرون آمده و عمدتا در میان ما و محلات ما زندگی میکنند.
من در اینجا به تجزیه و تحلیل این سپاه خبیث و پاسدار نظم سرمایه و بسیجیان سرکوبگر نمیخواهیم بپردازم. عمده هدف ما در برخورد و یافتن راهحلهای مناسب و واقعیست که چگونه ما کارگران پیشرو میبایست در محل کار و زندگی عمل کنیم تا در پرداختن به خواستها و مطالباتمان و در این راستا برای برنامهریزی اعتراضات و اعتصاباتمان، این دسته از کارگران هم سرنوشت باخود را که...
ادامه در پست بعد
👇👇👇@setizmonthly