زندگی به سبک شهدا

#آن
Channel
Logo of the Telegram channel زندگی به سبک شهدا
@Shohada72_313Promote
643
subscribers
32.4K
photos
32.4K
videos
2.4K
links
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀

#خاطرات_دفاع_مقدس

#یاد_باد
#آن_روزگان
#یاد_باد

#ماه_رمضان
#رزمندگان_اسلام
#دفاع_مقدس

ماه مبارک رمضان باعث می‌شد هر یک از رزمندگان به نوعی خود را بیش از پیش برای میهمانی خدا آماده کنند برای همین چند روز پیش از فرا رسیدن ماه رمضان در سنگرهای انفرادی یا جمعی حال و هوای ماه رمضان حاکم می‌شد. این تغییر شرایط فقط به داخل خطوط مقدم محدود نمی‌شد بلکه در مقرهای تیپ یا لشکرها و حسینیه‌ها برنامه‌های خاصی برگزار می‌شد.
هر چند رزمندگان در دوران دفاع‌مقدس در حکم مجاهد به حساب می‌آمدند و می‌توانستند روزه نگیرند اما اگر بیش از 10 روز می‌توانستند در موقعیتی بمانند نیت می‌کردند و روزه می‌گرفتند از همین رو تعداد بسیاری از همین رزمندگان با دهان روزه به شهادت رسیدند .

#راوی
#جانباز_معزز
عباس طایفه

#یاد_باد
#آن_روزگان
#یاد_باد

شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی و شفای #جانبازان_عزیز
#صلوات

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم

@shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
"رمان 📚 #از_روزی_که_رفتی 🍃🍃 #قسمت2⃣6⃣ #آیه به سختی #چشم باز کرد. به #سختی لب زد: #مهدی...! صدای رها را شنید: _آیه... #آیه جان...! #خوبی_عزیزم...؟ #آیه پلک زد تا #تاری دیدش #کم شود: _بچه...؟ لبخنِد رها زیبا بود: ِ _یه #دختر کوچولوی #جیغ_جیغو…
"رمان📚

#از_روزی_که_رفتی🍃🍃


#قسمت36⃣


یک #هفته از آن روز #گذشته بود...


#دوستان و #همکارانش به دیدنش آمدند و رفتند. #سیدمحمد دلش برای #کسی لرزیده بود.

#سایه را چندباری #دیده بود و #دلش از دستش سُر #خورده بود...!


#آیه را واسطه کرد، وقتی #فخرالسادات
فهمید
#لبخند_زد.

#مهیای_خواستگاری شده بودند؛ شاید #برکت قدمهای #کوچک_زینب بود که خانه #رنگ زندگی گرفت..🌱


#حاج_علی_هم_شاد_بود.
بعد از #مرگ همسرش، این #دلخوشی کوچک برایش خیلی #بزرگ بود؛
انگار این #دختر جان #دوباره به تمام #خانواده‌اش داده است"



#ساعاتی از #اذان_مغرب گذشته بود که #زنگ خانه به #صدا درآمد.

#حاج_علی در را #گشود و از #ارمیا استقبال کرد:

_خوش اومدی #پسرم...!
ارمیا: مزاحم شدم #حاج_آقا،
#شرمنده...!


صدای #فخر السادات بلند شد:

_بالاخره #تصمیم گرفتی بیای..؟


ارمیا: #امروز رفتم قم سرخاک #سید_مهدی ، من #جرات چنین #جسارتی رو
#نداشتم...!


#حاج_علی به داخل #تعارفش کرد.
#صدرا و #رها هم بودند...


همه که نشستند، #فخرالسادات گفت:
_یه #پسر از دست دادم و
#خدا یه پسر دیگه به #من داد تا براش #خواستگاری برم...!


حاج علی: #مبارکه ان‌شاءالله،
#امشب قراره برای #سیدمحمد برید #خواستگاری...؟


#فخرالسادات: نه؛ #قراره برای #ارمیا برم #خواستگاری...!


#حاج_علی: به سلامتی...
خیلی هم #عالی...!
دیگه دیر شده بود،

#حالا_کی_هست...؟


#آیه از اتاق #بیرون آمد و بعد از #سلام و خیر مقدم کنار #رها نشست.


ِ #فخرالسادات: یه #روزی اومدم #خونه‌تون با دسته #گل و #شیرینی برای #پسر_بزرگم.



#حالا اومدم برای #ارمیا، که جای #مهدی رو برام گرفته از #آیه_خواستگاری کنم...!


#آیه از جا برخاست:

_مادر...! این چه #حرفیه...؟
#هنوز حتی #سال_مهدی هم نشده، #سال هم #بگذره من
#هرگز_ازدواج_نمیکنم...!


حاج علی: #آیه جان بابا... #بشین...!
#آیه سر به زیر #انداخت و #نشست.



#فخرالسادات: چند #شب پیش خواب #مهدی رو دیدم...!
#دست این #پسر رو گذاشت تو #دستم و گفت:


"بیا مادر، #اینم_پسرت..!
#خدا یکی رو #ازت گرفت و #یکی دیگه رو به #جاش_بهت داد.

بعد نگاهشو به تو #دوخت و گفت #مامان
مواظب #امانتم نیستید، #امانتم تو #غربت داره #دق میکنه...!"


#دخترم، تنهایی از #آن_خداست، خودتو #حروم نکن...!


آیه: پس چرا #شما_تنها زندگی میکنید...؟
#فخرالسادات: از من #سنی گذشته بود. به من #نگاه کن...
#تنها_بی_هم_زبون...!


این #ده سال که #همسرم فوت کرده، به #عشق_پسرام و بچه هاشون #زندگی کردم، اما الان میبینم #کسی دور و برم نیست...!

#تنها موندم #گوشه‌ی اون #خونه و هرکسی دنبال
#زندگی_خودشه..


یه روزی #دخترت میره پی #سرنوشتش و تو #تنها میمونی، تو #حامی میخوای، پشت و پناه میخوای...!


آیه: بعد از #مهدی نمیتونم..!
#حاج_علی: اول با #ارمیا صحبت کن، بعد #تصمیم بگیر،
#عجله_نکن...!


آیه: اما... بابا..!
حاج علی: #اما_نداره_دختر...!
این خواسته‌ی #شوهرت بوده، پس #مطمئن باش بهش #بی_احترامی نمیشه....!


آیه: بهم #فرصت بدید، هنوز #شش_ماه هم از #شهادت_مهدی نگذشته...!
ارمیا: تا هر #زمان که بخواید #فرصت دارید، حتی شده #سالها...!


اگه #امروز اومدم به خاطر اینه که #فردا دارم برای #ماموریت میرم #سوریه و معلوم نیست #کی برگردم،
فقط #نمیخواستم اگه برگشتم شما رو از #دست_داده باشم...!

#حقیقت اینه که من اصلا #چنین_جسارتی رو نداشتم...!

حاج #خانم گفتن، رفتم سر خاک #سید_مهدی تا اجازه بگیرم...!


#الانم رفع زحمت میکنم، هر وقت #اراده کنید من در #خدمتم...!
#جسارتم_رو_ببخشید...!



#فخرالسادات با #لبخند_ارمیا را بدرقه کرد. آیه ماند و #حرفهای ارمیا...

#آیه ماند و حرفهای #فخرالسادات...

#آیه ماند و حرف #مردش...
#آیه_ماند_و_بی‌تابی_های_زینبش...



🌷نویسنده: #سنیه_منصوری

#ادامه_دارد....


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
..
حال می خواهید محبت به
#امام_زمان_علیه_السلام پیدا کنید، من یادتان می دهم.

🎤هر مجلس که نشسته اي
#ذکر_امام زمان بکنید، نامی از آن #بزرگوار ببرید،

📚کتاب هایی که مربوط به
#آن_حضرت
است و فارسی است، بخرید و بخوانید، از قبیل منتهی الآمال شیخ عباس قمی یا نجم ثاقب حاجی نوری.

📚از این قبیل کتابها خیلی است. یک مقدار
#معجزات_حضرت و رسیدگی هایی که #حضرت به #شیعیان و #دوستان_خود فرمودند، بخوانید.

💕اینها را که می خوانید، قلباً به
#حضرت علاقه پیدا می کنید.

📿هر مجلسی هم نشسته اي
#ذکر_حضرت کن،#اسم_حضرت_را_ببر، فضائل #حضرت را بگو، #دعا درباره حضرت بکن،

😍اینها تو را کم کم نسبت به
#حضرت مهربان تر می کند، کم کم از زبان بگذر و به عمل بیا،

💸
#یک_مقدار_پول_خرج_کن. این پول،
چیز عجیبی است، جان ما دنبال پول ماست، معطل نشو! هرجا که پول تو رفت، دل تو هم آنجا میرود،

🕌باور نداري! یک قالیچه بخر و به این
#مسجد بیاور، تقدیم #مسجد کن، به محض اینکه قالیچه را آوردي و در #مسجد انداختی، هرشب دلت می خواهد

🛐به این مسجد بیایی و همینجا#نماز بخوانی،

💡 این مطلب حسی است. این ها یک نکته هاي روانی است که وقتی وارد عمل بشوید،خودتان تشخیص می دهید.

به جان شما،
#به_خود_صاحب_الزمان، به مرگ خودم، من اینها را امتحان کردم.

🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼

🕋 (( اَللهم اِني اَسئلك بحق روح مولانا اميرالمؤمنين علي ابن ابي طالب صلواتك عليه الذي لم يشرك بك طرفة عين الابدا  اَن تُعَجِّل فرج ولیک القائم المهدی برحمتک یا ارحم الراحمین ))


اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
نوجوانانی که
همچـــــــــون کــــــوه
می ایستنـــــــــد....

#آن_بیست_و_ســـــــه_نفـــــــــــــــر

@shohada72_313
#آن_مـــــــــرد_آمــــــد . . .

آن مَرد استخوان هایش آمد...
آن مَرد از خان طومان سوریه آمد...

بازگشت پیڪر پاڪ و مطهر شهید مدافع حرم علیرضا بریری پس از سه سال...

@shohada72_313
🍃❤️🍃

فكه را #قتلگاه مي‌گويند؛ قتلگاه #شهيدان خودش يك سرزمين پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوري و #نيروهايي كه درمحاصره دشمن داخل شيار بين دو تپه پناه گرفته، شيار #پرازمين والمر، آتش دشمن متمركز بر شيار سه روز مقاومت، بدون آب و #غذا و سرانجام قتل‌عام.

درمحور لشگر ۱۷ #علي‌بن‌ابي طالب، #بچه‌ها در ساعت ده شب با دشمن درگير مي‌شوند و خط دشمن شكسته مي‌شود. #جنگ شديدي درمي‌گيرد. شهيد زين‌الدين دستور مي‌دهد بچه‌هاي مهندسي سريعا #اقدام به زدن خاكريز كنند اما حجم شديد آتش دشمن #مانع مي‌شود و سرآغاز حماسه مظلومانه‌اي در فكه شكل مي‌گيرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب #خبر مي‌رسد #مهمات بچه‌ها درحال تمام شدن است و تعداد زيادي از بچه‌ها زخمي و شهيد شده‌اند، با توجه به #حجم شديد آتش دشمن و وضعيت خاص منطقه (رملي بودن) #امكان ارسال مهمات به سختي ممكن است. عراقي‌ها بچه‌ها را از سه طرف محاصره #مي‌كنند، اما #فرزندان عاشورايي خميني تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت مي‌كنند، وقتي دستورداده مي‌شود #بچه‌ها كمي به عقب برگردند صدايي از آن طرف #بي‌سيم براي هميشه جاودانه مي‌ماند، فرمانده گردان مي‌گويد: اطراف من بچه‌هايم روي #خاك افتاده‌اند، من اينها را چطور #تنها بگذارم.

نمي‌دانم چقدر ازگردان حنظله مي‌دانيد؟! سيصد نفردر #يكي از #كانال‌ها محاصره شدند و اكثرا با آتش مستقيم دشمن يا #تشنگي مفرط به شهادت رسيدند. در آن موقعيت، #عراقي‌ها مدام با بلندگو از نيروها مي‌خواستند كه #تسليم شوند و بچه‌ها در جواب، با آخرين #رمق خود فرياد تكبير سر مي‌دادند.

#آن شب آنان فرياد سر دادند اما سر تسليم فرود #نياوردند.گرچه فكه از لحاظ نظامي پيروزي آن‌چناني به خود نديد، اما #قصه مقاومت رزمنده‌ها در شرايط بسيار سخت جنگي و تشنگي مفرط، كربلايي ديگر را #براي اين كشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمين #فكه همين تشنگي است.

در يادداشت‌هاي #باقي‌مانده از يكي از شهيدان گردان حنظله آمده است:

((امروز روز #پنجم است كه در محاصره هستيم. آب را جيره‌بندي كرده‌ايم. نان را جيره‌بندي كرده‌ايم. #عطش همه را هلاك كرده، همه را جز شهدا كه حالا كنار هم در انتهاي #كانال خوابيده‌اند. ديگر #شهدا تشنه نيستند. فداي لب تشنه‌ات #پسر فاطمه سلام الله عليها....))

#ادامه_دارد

@shohada72_313