ترانههای انقلابی
میدانیم که سال ۵۷ ترانههای انقلابی که شاعران
و آهنگسازان عمدتا تودهای ساختند، یکی از عوامل برانگیختن مردم نادان به خودکشی ملی
و شورش ۵۷ بود.
امروز باید از همان حربه
#پنجاه_و_هفتی ها علیه خودشان استفاده کنیم.
شروین را دیدید؟ یک خلاقیت هنری زد
و از اتاق خوابش جهان را تکان داد. ترانه
#برای شروین شاهکار است. اما کمی حزنآمیز است، حماسی نیست. همه ما با آن گریستیم. ولی با گریه به جنگ ضحاک
و سگهای رقیه نمیتوان رفت.
سالهاست که چندین ترانه انقلابی سرودهام که به جز دو یکی دو مورد، هیچیک به مرحله سرود
و آهنگسازی نرسیده است.
گزیدهای از آنها را اینجا میگذارم. هرکس که ذوق موسیقی دارد، به رایگان از روی این ترانهها آهنگ بسازد، با ذکر نام شاعر یا بی ذکر نام، هر جور دوست دارید.
ترانه شیر
و خورشید
خورشید دمید از شیر
فَرّش شده عالمگیر
نک تیر
و کمان برگیر
آرش! بِرَهان این تیر
زایلْ شب دیجور است
این نور علی نور است
خفاش زبون کور است
بر سوتهدلان سور است
ضحاک شده دربند
شد مام وطن خرسند
ایرانِ پر از لبخند
با مهر وطن پیوند
با کوشش
و جانبازی
بر هم زدهای بازی
ایران نوین سازی
#فردای_براندازی
طوفانی
و آرامی
آغازی
و انجامی
از خویش به بیرون آ
در راه بنه گامی
ایران کهن بنگر
از ننگ به تنگ آمد
زنجیر ز هم بگسل
بر ساز کنون نامی
بر ساز کنون نامی
##################
ترانه خبر ببر به خونه
شادی مردمونه
خونه ی دیو ویرونه
خامنه ای بدونه
به زودی سرنگونه
دیو سیاه بدونه
به زودی سرنگونه
***
ضحاک پیر یکدست
دو اژدها رو شونه
مغز جوون می خوره
تشنه گوشت
و خونه
***
درفش کاوه به دست
کاخ ستم لرزونه
گرز فریدون ببین
نو میشه این زمونه
***
سهراب یل نمرده
وطن پر از جوونه
خاک وطن سبزه از
خون سیاوشونه
***
فصل بهارون رسید
پرستو پر کشونه
لاله به خون نشسته
چه سرخ
و عاشقونه
***
بهونه بی بهونه
جهدی بکن مردونه
شوری فکن زنونه
تا درد
و غم نمونه
تا درد
و غم نمونه
***
خبر ببر به خونه
خبر ببر به خونه
سیاهی سرنگونه
تباهی سرنگونه
سیاهی سرنگونه
تباهی سرنگونه
###################
ترانه خورشید برآمد
خورشيد برآمد
ز البرز، ز الوند
آرش به کمان کرد
تیرش به دماوند
کارون بخروشيد،
ارس نعره زنان گفت
از پا منشينيد
که ميهن شده در بند
ميهن شده در بند
خاموش نمانيم
از پا ننشينيم
آتش بفشانيم
گر سيل بيايد
و گر ديو بغرّد
ز خشمش نهراسيم
سهند
و سبلانيم
چون تير کمانه
روَد سوی نشانه
تا برفکند قامت ضحاک زمانه
در خانه نمانيم
چو طوفان بخروشيم
ز هر گوشه اين خاک
چون رعد بکوبيم
بر اين بتکده ظلم
خود را برهانيم
ز کابوس شبانه
خون در دل اترک بین
اروند
و تجن گريان
از درد گذارم من
هر شب به جگر دندان
در گوش جهان خوانم
آواز تو را سوگند
در راه تو مي ميرم
خاکم، کفنم ايران
####################
ترانه دیگه تمومه ماجرا
ريخته مثل برگ خزون
خون از دل پير
و جوون
جادوگر قصۀ ما
سير نشد از اين همه خون
ديو سياه شهر شب
نشسته توی تاریکی
ستارهها کشته ميشن
با دست اون یکی یکی
سرها سرِ دارِ جنون
قلبا همه به زنجيره
"ندا"ی خاموشي ما
با تير جلّاد ميميره
دزدا زدن به قافله
من
و تو توی ظلمتيم
پس کي دوباره ما ميشيم
نگو که توی غربتيم
دستای ما تو دست هم
راهي بشيم خيابونا
از آسمون پيدا ميشه
دوباره رنگينکمونا
طلسم ظلمو بشکنيم
فرياد ما موندنيه
سرود آزادی ما
تو گوش باد خوندنيه
رسیده فصل نو شدن
رفتن از این ماتمسرا
ضحّاک پير لعنتی
ديگه تمومه ماجرا
@ShervanFashandi