🍀 شعرانه 🍀

#شیرکو‌_بیکس
Channel
Logo of the Telegram channel 🍀 شعرانه 🍀
@Sherane_poemPromote
318
subscribers
3.54K
photos
128
videos
5
links
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت .. پرم از سایه برگی در آب چه درونم تنهاست "سهراب" @MF1985sh
درختی سوخت
دودش، شعری گریان برایِ باغ نوشت.
باغ که سوخت
دودش، داستانی بس غمگین برایِ کوه نوشت.
کوه که سوخت
دودش، قصیده‌ای اشک‌آلود برایِ روستا نوشت.
روستا که سوخت
دودش، نمایشنامه‌ای تراژیک برایِ شهر نوشت.

در شهر اما زنی بود
که زیبایی درخت و کوه و‌ روستا و شهر را
یک جا در دل و قامتش داشت.
آنگاه که به خاطر آزادی خودسوزی کرد
دودش، داستانی بی پایان برایِ سرزمین نوشت

#شیرکو‌_بیکس
#زن
@Sherane_poem
پاییز امسال را تنها و تنها
به جمع آوری واژه‌ها
خواهم نشست
و زمستان بلندترین شعر دنیا را
برای عشق تو خواهم نوشت...!

#شیرکو_بیکس
#پاییز
@Sherane_poem
در ژرفای درونم
نی‌لبکی محزون هست
هر سال
پاییز که می‌آید
آن‌را بر لبش می‌نهد
باد در هم می‌پیچد و
چشم تنهایی خیس می‌شود و
انتظارم فرو می‌ریزد و
حیاط شعرم آکنده می‌شود
از برگ درخت!

#شیرکو_بیکس
#پاییز
@Sherane_poem
مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه ای نان و خیالی آسوده
چه می خواهم؟
جز تکه ای آفتاب و
بارانی که آهسته ببارد
جز پنجره ای که
رو به عشق و آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از وطن
که از من دریغش کردند.
آه ای میهن مغموم
وطن از پا افتاده ...

#شیرکو_بیکس
@Sherane_poem
احساس می‌کنم
امروز تنهایم
مثل آخرین روز پاییز
مثل شهرم
پس از دفن آواز جوانی
تنهایم...
همه چیز امروز تنهاست
مثل غریبی مادرم
مانند پیکر پدرم
چون لاشه‌ی قربانی ناشناس
تنهای تنهایم...

#شیرکو_بیکس
ترجمه‌ی #محمد_مهدی_پور
#شعر_ملل
@Sherane_poem
درخت که سوخت ...
دودش شعری گریان برای باغ نوشت
باغ كه سوخت ...
دودش قصه ای بسیار غمگین برای كوه نوشت
كوه كه سوخت...
دودش نوشته ای پر از اشك، برای دهكده نوشت
دهكده كه سوخت...
دودش شعری پر از تراژدی برای شهر نوشت.
در شهر زنی زندگی می کرد
كه زيباييِ درخت، كوه
روستا و شهر را
در درون دل، چشم و قامت خود داشت
هنگام كه آن زن خودش را برای آزادی سوزاند
دودش داستانی بی پايان را
برای تمام سرزمینِ من نوشت

#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
صبح را در آغوش گرفتم 

دست هایم
خیابان نخستین تابش آفتاب شدند
و معبری برای چشمان تو 

دهان کوه را بوسیدم 

لبانم چشم های تو شدند و 
زمزمه هایت از نو درخشیدند

سرم را به روی پای شب گذاشتم و
خواب هایم آیینه‌ی شعر شد و 
زیبایی تو را در آن دیدند...
عشق مرا به تو دیدند.
 
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن:

تو یک روز نیستی
تمامِ سالی.
تو یک شب
یا یک کتاب و یک قطره نیستی
تو یک نقاشی یا تابلویی بر دیوار نیستی.
اگر دقیقه ای نباشی
ساعت ها از کار می افتند
خانه ها برهوت می شوند
کوچه ها اشک می ریزند
پرندگان، سیَه پوش وُ
شعرها هم نیست می شوند.
.
تو فقط باد و باران هشتمِ ماه مارس نیستی
تو ای دل انگیزِ شب های تابستانی
گیسوان شب های پاییزی
تو ای سوز بوران عشق
تو نباشی
چه کسی باشد؟!
زن، زن، زن، زن
تو زندگی هستی..

#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
ترجمه : #بابک_زمانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
در نامهِ دیروزت
چراغی کوچک برایم فرستاده بودی
منِ تاریک
روشنش که کردم
در آیینه روبرویم
خود را دیدم
که تاریخی هستم تیره و تار
از مردانی که
چراغ را در زن کشتند!

#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه ای نان و خیالی آسوده.
چه می خواهم؟
جز تکه ای آفتاب وُ
بارانی که آهسته ببارد.
جز پنجره ای که رو به عشق و آزادی گشوده شود.
مگر چه خواستم از وطن که از من دریغش کردند؟

آه ای میهنِ مغموم
وطنِ از پا افتاده
بدرود
بدرود

#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
«شعر ویرانه»

واژه‌ را كاشتیم
برای آنكه در دشتها
فردا بروید!
واژه را با باد در‌آمیختیم
تا در آسمان حقیقت پرواز كند!
شعر را ركاب سنگ كردیم
تا در كوهها
تاریخی نو قیام كند!
ام‍ّا دریغا...دریغ!
دشت ها را چنان برگی سوزاندیم
آسمان را قفس كردیم و
كوه ها را ترور...
بدین‌گونه شعر نیز
اینك به ویرانه‌ای سوخته مبدل شده است!

#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
از ترانه های من اگر گُل را بگیرند
یک فصل خواهد مُرد

اگر عشق را بگیرند
دو فصل خواهد مُرد

و اگر نان را
سه فصل خواهد مُرد

اما آزادی را
اگر از ترانه های من،
آزادی را بگیرند
سال، تمام سال خواهد مُرد

#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#شعر_ملل
@Sherane_poem
صبح که
شعرم بیدار می‌شود
می‌بینم بسترم سرشار از
گُلِ عشقِ توست
و عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع می‌کنی و
می‌بینمت

#شیرکو_بیکس

@Sherane_poem
🍀
می دانم
در نهایت من و تنهایی
باهم خواهیم ماند
او سیگارش خاموش خواهد شد و
من نیز برای همیشه
خواهم خوابید
🍀
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراقی
#ادبیات_ملل

@Sherane_poem
در نامه‌ دیروزت
چراغی کوچک برایم فرستاده بودی
من تاریک
روشنش که کردم
در آیینه روبرویم
خود را دیدم
که تاریخی هستم تیره و تار
از مردانی که
چراغ را در زن کشتند!


#شیرکو_بیکس

@Sherane_poem
عشقت یک ساعت
به ساعات شبانه روز اضافه کرد ؛
ساعت بیست و پنج

عشقت یک روز به روزهای هفته افزود
هشت شنبه

عشقت یک ماه به ماه های سال اضافه کرد
ماه سیزدهم

عشقت یک فصل به فصول سال افزود
فصلِ پنجم ...

بدین سان عشقت به من روزگاری بخشیده است
که یک ساعت و
یک روز و
یک ماه و
یک فصل
از زندگی تمام عُشاقِ جهان اضافه تر دارد ...

#شیرکو_بیکس

@Sherane_poem
#پست_ویژه

نیزار بزرگ
ساقه ی یکی نِی را
از خود می راند !
زیرا نِی ، دل به باد بهار داده بود و
عاشق شده بود.

نِی زار،
فرزند خود را نصیحت کرد
هشدارش داد
و گفت دست از عاشقی بدار !
آخر باد بهار
که وطن ندارد و خانه به دوش است ...!

نِی، اما
دل به وزیدنِ اردبیهشت سپرده بود ...
بى هوا گفت:
نسیم مسافر ، یک سوی و
بیشه زار شما ، یک سو ...
مرا سر ندامت از این دانایی نیست !

آن گاه ، بیشه زار بزرگ
دارکوب را فرا خواند و گفت:
عاقبت عاشقی را
به فرزند من بیاموز ...!

و دارکوب
پس از چندی پنج سوراخ بر سینه ی نِی، كَند و تعبيه كرد ...
گفت مجازات محبت ، همين است
تا دریابی
که تحمل " تعلّق " چندان آسان نیست !

و نِی آرام گفت ؛ پذیرفته ام ...

و ناگاه، باد بهاری در نِی،
دمیدن گرفت؛
[هم این چنین شد که]
عشق، به دنیا آمد
 
#شیرکو_بیکس

@Sherane_poem