🍀 شعرانه 🍀

وقتی گفتم : " دوستت دارم "
می دانستم انقلابی است علیه قبیله
و ناقوس رسوایی آنها را زده بودم...

می‌خواستم برانداز سلطه باشم
تا جنگل ها انبوه برویند
تا آبی دریاها فزونی یابد.

وقتی گفتم : " دوستت دارم "
می دانستم الفبای تازه‌ای
برای شهر بی‌سواد
اختراع می کنم؛
و به مردم شرابی می‌بخشم
که تا کنون نشناخته اند...

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

درخت گفت دلتنگم
کاش
آزادم آفریده بود چون تو

انسان گفت:
اینگونه ناشیانه اگر می‌دوم
ریشه‌هایم را بریده‌اند!

#الیاس_علوی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

دوست دارم گه‌گاه گم شوم
مثل پرنده‌های پاییز

می‌خواهم میهنی تازه بیابم
غیر قابل دسترس
و خدایی
که مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که دشمنم نباشد !

می‌خواهم از پوستم بیرون بزنم
از صدایم
و از زبانم
و مثل عطر مزرعه‌ها
سیال شوم !

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

و آن ماهی که میان دسامبر و ژانویه است
چه نام دارد؟

به چه حق دوازده انگور
از یک خوشه را شمردند؟

چرا به ما ماه‌های بلندتر ندادند
که تمام سال طول بکشد؟

آیا بهار با بوسه‌هایی که نشکفت
هرگز فریبت نداد؟

#پابلو_نرودا
دفتر پرسش‌ها، ترجمه‌ی نازی عظیما
#شعر_ملل
@Sherane_poem

می پرسی کلمه وطن به چه معناست؟

خواهند گفت :
خانه است و درخت توت ،
لانه‌ی مرغ و کندوی زنبور عسل ،
بوی نان و آسمان نخست !

و می پرسی :
چه طور کلمه ای سه حرفی ،
بر تمامی این ها فراخ است و بر ما تنگ !؟


#محمود_درویش
#شعر_ملل
@Sherane_poem

وقتی گفتم : " دوستت دارم "
می دانستم انقلابی است علیه قبیله
و ناقوس رسوایی آن ها را زده بودم
می خواستم برانداز سلطه باشم
تا جنگل ها انبوه برویند
تا آبی دریاها فزونی یابد

وقتی گفتم : " دوستت دارم "
می دانستم الفبای تازه ای
برای شهر بی سواد اختراع می کنم
و به مردم شرابی می بخشم
که تا کنون نشناخته اند.

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

دعینی أحبك کی أتحرر من زمن القبح و الظلمات...

اجازه بده تا تو را دوست بدارم
تا رهایی یابم از اوقات زشت و تاریکی‌ها.‌..

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
#عربیات
@Sherane_poem

«أريدُ يَدَيكِ لِأحمِلَ قلبی»

دستانت را می خواهم
تا دلم را تاب آورم.

#محمود_درویش
#شعر_ملل
#عربیات
@Sherane_poem

از چشمانت
رد شب را بیرون کن
امروز صبح دیگری ست!

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

اما امروز
در محاصره پنجره هایِ پاییز
می خواهم تو را به نام بخوانم
آتش کوچکی روشن کنم،
چیزی بپوشم و تو را
ای پیراهن بافته از گل پرتقال
و شکوفه های شب بو،
صدا کنم...

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
#پاییز
@Sherane_poem

همه از کنارم
گذشتند
به جز تو
كه از "درونم" گذشتی !

#جبران_خليل‌_جبران
#شعر_ملل
@Sherane_poem

همچون پرنده که با شکوه به پرواز در می‌آید؛
بال می‌گشاید و پرواز کنان می‌گذرد؛
می‌چرخد و آرام بر هوا می‌لغزد؛
آدمی را نیز هوای پرواز در سر است؛
تا دور شود؛
راهش را بیابد؛
و در آرامش به حستجو پردازد.

همچون پرنده که بر زمین می‌نشیند؛
بال جمع می‌کند؛
دانه برمی‌چیند؛
به تور صیاد و دام خطر می‌افتد؛
آدمی نیز بازمی‌گردد،
ـ آماده ـ
تا خود را به زندگی، و تقدیر خویش سپارد.

#مارگوت_بیکل
#شعر_ملل
‍@Sherane_poem

غمگين مباش
يك روز صبح از خواب برمی خيزی
ستاره ها را ازگيسوانت پايين می ريزی
ماه را درون صندوقچه ی اتاقت می گذاری...

از چشمانت رد شب را بيرون كن
امروز صبح ديگری ست
به لبهايت گلهای سرخ بزن
گردن بندی از مرواريدهای دريا
ناخن هايت را به رنگ دلم رنگ كن

امروز صبح ديگری ست
مطمئن باش من عاشق تو خواهم ماند
تا باز شب بيايد و
كهكشان راه شيری درون وجودت حلول كند!

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

مرگ می‌تواند
چشمانت را خاموش کند
نگاه تو را نه
لبانت را بخشکاند
لبخندت را نه
می‌تواند دستانت را آرام کند
روح وحشی انگشتانت را نه.

چه نقش‌های غریبی می‌کشیدی:
برای پرندگان، آسمان
برای "محمد"، مادر
برای "اسماعیل"، وطن
برای "ظاهره"، یک قلب که چون ساعت کار کند!

هنوز همین جایی
نگران برگ‌ها و ماهی‌ها
در شب پنهان شده‌ای
و روح وحشی انگشتانت در رگ‎‌هایمان می‌دود.

مرگ می‌تواند چشمانت را خاموش کند
نگاه تو را نه.

#الیاس_علوی
#شعر_ملل
@Sherane_poem

در نی زار
پرنده ای اندوهگین می‌خواند
انگار چیزی را به یاد آورده
که بهتر بود فراموش کند.

#کی_نو_تسورایوکی
ترجمه: #عباس_مخبر
#شعر_ملل
@Sherane_poem

به خواهرم گفتم
از میدان ها
محله های بزرگان
و بازارهای شلوغ کابل دوری کن
گفت:
مرگ در اینجا چون گرد در هواست
همه ی دریچه ها را ببندی نیز
سرانجام به اتاقت می آید.

#الیاس_علوی
#شعر_ملل
#افغانستان
@Sherane_poem

روزت را دریاب!
با آن مُدرا کُن!
این روز از آنِ توست؛
بیست و چهار ساعتِ کامل،
به قدر کفایت فرصت هست
تا روزی بزرگ شود.
نگذار هم در پگاه فرو پژمرد.

#مارگریت_بیکل
#شعر_ملل
@Sherane_poem

دشمنانمان می‌توانند ؛
همه‌ی گل‌ها را بچینند
ولی هرگز
نخواهند توانست
بر بهار
چیره شوند...

#پابلو_نرودا
#شعر_ملل
@Sherane_poem

رنج و محنت تو را
چه کسی درک خواهد کرد؟
ای نجات یافته از طوفان‌ها با طوفان
ای پاکیزه‌‌سرشت، در منجلاب تناقض‌ها...

#محمود_درویش
#شعر_ملل
@Sherane_poem

می خواهم دوستت بدارم
تا به جای همه ی جهانیان پوزش بخواهم
از همه ی جنایاتی که مرتکب شده اند
در حق زنان...
از زنانگی ات دفاع می‌کنم
آن سان که جنگل از درختانش دفاع می کند
و موزه ی لوور از مونالیزا
و هلند از وان گوگ
و فلورانس از میکل آنژ
و سالزبورگ از موزارت
و پاریس از چشمهای الزا...

می خواهم دوستت بدارم

#نزار_قبانی
#شعر_ملل
@Sherane_poem