🔻عشق، مبارزه و قهوه!
(یادداشت
#محسن_حسن_نژاد بر
#کافه_ی_خیابان_گوته پروندهپرترهی
#حمیدرضا_شاهآبادی)
▪️«...ادبیات معاصر ایرانی به گونهی خود با چالشهایی مواجه بوده که مقتضای حال کنونی جامعهی ایرانی است. از آشفتگی روزمرهی ادبیات فارسی معاصر به ستوه آمدن طبیعی است، اما این ستوه و این آشفتگی حکایتگر افق کنونی جامعهی ایرانی است. البته این آشفتگی و این ستوه در مواردی نقض میشود و این نقضها، حرکتی را به سمت افقی دیگر در ادبیات و تاریخ تفکر ایرانی نوید میدهند. شاهآبادی مثال نقضی بر این موارد است.
برای چون منی که فکر میکنم ادبیات نمونهی تفکر است، کافهی خیابان گوته، نمونهایست که تفکر به سیاق ادبی در بافت ادبیات ایرانی را نوید میدهد. رمانی که از عشق گفته و به سطحینگری نیفتاده، از مبارزهی سیاسی و ایدیولوژی سخن رانده، با این حال خود در بند نگاههای خام ایدیولوژیک نمانده! اثری که از تاریخ مایه میگیرد و با این حال به مرض رایج تاریخنگاری رسمی ایرانی، یعنی آنگلوفوبیا، راشیا فوبیا و... مبتلا نشده. خوب چنین آثاری باید جدی گرفته شوند!
شاهآبادی تاریخخواندهایست که دغدغهی تاریخ دارد. بوی تاریخ در کلمهبهکلمهی اثرش هویدا است. با این حال، این اثر یک اثر ادبی است و در درهی وقایعنگاری تحریف شده، آنچه که گاهی به غلط رمان تاریخی خوانده میشود نیز نیفتاده است...»
ادامهی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9555☑️ @ShahrestanAdab