وبسایت فرهنگی صدانت

#بابک_عباسی
Channel
News and Media
Education
Politics
Art and Design
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel وبسایت فرهنگی صدانت
@SedanetPromote
24.46K
subscribers
778
photos
361
videos
2.37K
links
صدانت؛ صدای اندیشه آدرس وبسایت: www.3danet.ir اینستاگرام صدانت: instagram.com/3danet کانال رسمی صدانت: @Sedanet صدانت تی‌وی: @Sedanettv بایگانی صدانت: @sedanet1 آگاهی از نشست‌های فرهنگی: @News_sedanet
🔆 پرونده‌ی فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره

سلسله جلسات پرونده «فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره» ۱۴ گفتگوی اینستاگرامی به میزبانی #محمدرضا_واعظ و به همت موسسه فرهنگی هنری پیدایش(رویش دیگر) است که در بهار ۱۴۰۱ برگزار شده است.

۱. میزگرد فلسفه تحلیلی و زندگی روزمره؟!،
حاضرین: #حسین_شیخ_رضایی (مدیر گروه مطالعات علم موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)، #ابراهیم_آزادگان (رئیس دانشکده فلسفه علم دانشگاه شریف)، #بابک_عباسی (مدیر گروه فلسفه دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات تهران)، محمدرضا واعظ(پژوهشگر فلسفه، دانشگاه بن آلمان)؛

۲. فلسفه تحلیلی و معنای زندگی از دیدگاه تامس نیگل
مهمان: #جواد_حیدری ، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و مترجم آثار تامس نیگل؛

۳. فلسفه تحلیلی و تفکر انتقادی
مهمان: #علی_حسین_خانی (عضو هیئت علمی گروه مطالعات علم موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و پژوهشگر در پژوهشکده فلسفه تحلیلی، پژوهشگاه دانش‌های بنیادین (آی پی ام)؛

۴. میزگرد «خوب زیستن در فلسفه تحلیلی و فلسفهٔ قاره‌ای»؛
مهمانان: بابک عباسی و #مسعود_زنجانی (مدرس و پژوهشگر فلسفه)؛

۵. فلسفه تحلیلی و زیبایی شناسی؛
مهمان: #کاوه_بهبهانی (مترجم و پژوهشگر فلسفه)؛

۶. فلسفه تحلیلی و علم؛
مهمان: #امیراحسان_کرباسی_زاده (عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان)؛

۷. فلسفه تحلیلی و سیاست(جان رالز، رابرت نوزیک)؛
مهمانان: #علی_معظمی (عضو سابق هیئت علمی دانشگاه آزاد- واحد علوم و تحقیقات تهران)؛

۸. میزگرد فلسفه تحلیلی و محیط زیست؛
مهمانان: حسین شیخ رضایی و امیر احسان کرباسی زاده؛

۹. فلسفه تحلیلی و گردشگری خلاق؛
مهمان: #مژگان_خلیلی (دکتری فلسفه)؛

۱۰. فلسفه تحلیلی و هنر؛
مهمان: #امیر_مازیار (عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران)؛

۱۱. میزگرد فلسفه تحلیلی و "رابطه علم و دین"؛
مهمانان: ابراهیم آزادگان، #حامد_صفایی‌پور (دکتری فلسفه علم)؛

۱۲. فلسفه تحلیلی و ریاضیات؛
مهمانان: #آرزو_اسلامی (عضو هیئت علمی دانشکده فلسفه دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو آمریکا) و #حسین_بیات (دکتری فلسفه علم)؛

۱۳. فلسفه اخلاق تحلیلی و روان‌درمانی
مهمان: #محمود_مقدسی ، دکترای فلسفه و کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی؛

۱۴. فلسفه ذهن تحلیلی و روان درمانگری؛
مهمان: #مهدی_نسرین (روان درمانگر و عضو سابق هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)؛

🌐 دریافت فیلم تمام جلسات

🌾 @Sedanet
🌾 @rooyeshedigar
🌾 @tanhaatarazyekbarg
❄️ فلسفه و زیستن در زمانۀ سخت
فلسفه در زمانۀ سخت چه کمکی می‌تواند بکند؟
✍️ #بابک_عباسی

🔅 پیش از هر چیز، باید در نظر داشت که از چیستی و کارکرد فلسفه تلقی‌های مختلفی وجود دارد و چنین نیست که هر فلسفه‌ای خود را مخاطب این سؤال بداند. در واقع، فقط یک تلقی از فلسفه است که خود را درگیر این سؤال می‌کند، و آن هم «فلسفه به مثابه راه‌ورَسم زندگی» است (philosophy as a way of life). قدمت این تلقی از فلسفه، در کنار فلسفه به منزلۀ شناختِ هستی، به یونان باستان و دورۀ تأسیس فلسفه برمی‌گردد.

🔅 خیلی‌ها معتقدند برای سقراط مهم‌ترین پرسش‌ها نه سؤالاتی انتزاعی و متافیزیکی بلکه سؤالاتی از این قبیل بود که خوب زیستن چیست و چگونه باید زیست. این که گفته شده است سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد، معنایش احتمالا چنین چیزی است. یعنی به جای سوال‌هایی متافیزیکی یا سوال از این که در آسمان‌ها و افلاک چه می‌گذرد، سوالش این بود که در زمین چگونه قدم برداریم.

🔅 البته، چون یک ویژگی مهم فلسفه «پرسش از خود» (خودِ فلسفه) است، و نیز از آنجایی که فلسفه در طول تاریخ ادوار متعددی داشته است، در هر دوره پاسخ‌های متفاوتی به این سوال داده‌اند که وظیفۀ فلسفه چیست. مرور این پاسخ‌ها ما را از موضوع بحث‌مان خیلی دور می‌کند اما آنچه گفتنش لازم به نظر می‌رسد این است که در تاریخ فلسفه، تعریف فلسفه به مثابه «وجودشناسی»(چه چیزی هست؛ چه چیزی نیست؟) یا در عصر جدید «معرفت‌شناسی» (چه می‌توانم بدانم؟) غلبه داشت.

🔅 اما از اواسط قرن بیستم به این سو، آن سوال و مشغلۀ قدیمی فلسفه یعنی پرسش از چیستی و چگونگی خوب زیستن توسط فیلسوفانی همچون پی‌یر اَدو (Pierre Hadot) احیا شد. این تلقی از فلسفه به دلالت‌های معنایی «حکمت» نزدیک‌تر است، زیرا در حکمت جنبۀ عملی‌ همان قدر مهم است که جنبۀ نظری و شاید دقیق‌تر آن باشد که بگوییم در حکمت نظر از عمل جدا نیست. اما این خلافِ جریان اصلی تاریخ فلسفه است که همواره نظر را از عمل جدا می‌دانست.

🔅 اما از این مقدمه که بگذریم، یک نکته هم باید به سؤال شما افزود تا هم پرسش و هم پاسخش بهتر درک شود، و آن این که هیچ دوره‌ای از تاریخ بدون سختی نبوده است. انسان‌های هر دوره احساس‌شان این بود که در دورۀ سختی زندگی می‌کنند و این یعنی هر دوره‌ای سختی‌های خودش را داشته است. اساسا برخی معتقدند فلسفه از دشواری‌های فکری و عینی تغذیه می‌کند. فلسفه مولود دوران سختی است.

🔅 یعنی زمانی که چیزهایی که می‌دانستیم (یا فکر می‌کردیم می‌دانیم) دیگر به کارمان نمی‌آید و نیازمند معرفت جدید و راه‌حل‌های تازه‌‌ایم. سقراط هم در روزگار آسان و آسوده‌ای زندگی نمی‌کرد- وگرنه مرگش مرگی عادی می‌بود نه مرگ با جام شوکران.پس این پرسش که با شرایط دشوار زندگی چه کنیم، پرسش جدیدی نیست.

🌐 متن کامل این نوشتار

🌾 @Sedanet | @eudemonia
☘️ مقدمه‌ای فلسفی بر یک مکتب ‌درمانی
✍️ #بابک_عباسی

🔅 حتی اگر اهل فلسفه نباشید احتمالا این جملۀ درخشان سقراط را خوانده‌اید که «زندگیِ بررسی‌نشده ارزش زیستن ندارد» اما شاید کمتر از خود پرسیده باشید که: زندگی را چطور می‌شود بررسی کرد؟

🔅 یکی از مشغله‌های فیلسوفان این است که دل و رودۀ این سؤال و دیگر سؤالهای سخت را بریزند بیرون.( و لابد برای همین است که گاهی دنبال کردن حاصل تأملات فیلسوفان خیلی دلچسب نیست: دل و رودۀ بیرون ریخته‌شده که تماشا ندارد!)

🔅 تصور کنید با دوست‌تان مشغول صحبت دربارۀ بازی فوتبالی هستید که اخیرا هر دو شاهدش بوده‌اید. شما می‌گویید ضربۀ آزادی که فلان بازیکن از پشت محوطۀ جریمه زد، با اینکه گل نشد شوت خیلی زیبایی بود. دوست شما، که به‌تازگی دانشجوی فلسفه شده است، با شنیدن این جمله، ژستی سقراطی می‌گیرد و می‌پرسد: شوت چطور ممکن است زیبا باشد؟ بله، شوت ممکن است تکنیکی و بامهارت، پرقدرت، غیرقابل‌مهار و… باشد اما زیبا چرا؟ حالا اگر هر دو سرتان برای این جور گفتگوها درد کند، قدم بعدی این خواهد بود که بروید سراغ این موضوع که ما به چه چیزهایی و با چه معیارهایی می‌توانیم «زیبا» بگوییم و اصلا زیبایی چیست. (ممکن هم هست که سوالش را بی‌ربط بدانید و جوابی ندهید و بروید سراغ موضوع بعدی: راستی سکه باز هم گران شد؟)

🔅 پشت‌صحنۀ فلسفی و فنی‌تر چنین گفت‌وگویی (نگاتیو فلسفی این گفت‌وگو) این است که فیلسوفان می‌کوشند پیش‌فرض‌های باورها و افکار و قضاوتهای ما را دربیاورند: چه فکرها و باورهای دیگری داریم که ما را به این سمت هدایت می‌کنند که یک شوت را زیبا بدانیم. قدم بعدی هم این است که ببینند آن باورهای مقدم بر این باور، چقدر درست یا چقدر قابل‌قبول‌اند: ما در باورهای اساسی و قضاوت‌هایمان چه چیزهایی را مسلّم گرفته‌ایم و آن چیزهای مسلّم و بدیهی انگاشته‌شده واقعا چقدر درست‌اند؟

🔅 دستکم یکی از معانی بررسی زندگی همین است: پرسیدن سوالهایی که دیگران نمی‌پرسند. پرسیدن سوالهای دشوار اما به‌جا دربارۀ موضوعات مهم، سوالهایی که حتی نمی‌دانیم چطور باید به آنها جواب داد.

🔅 پرسیدن چنین سؤالهایی مستلزم جرأت و شجاعت فکری است. وقتی همه یک نظر و یک عقیده و ادعا را تکرار می‌کنند، شجاعت و علاوه بر آن، خلاقیت زیادی می‌خواهد که کسی سقراط‌وار مسلّمات را زیر سؤال ببرد و زندگی را از منظر دیگری ببیند. اگر به پرسش ابتدایی این یادداشت برگردیم، زندگیِ بررسی‌شده، زندگی همراه با تأمل و تعمق در موضوعات مهم است.

🔅 این چند سطر در حکم مقدمه‌ای بود برای معرفی یک مکتب درمانی جدید که مُبدعانش با طرح پرسشهایی بنیادی دربارۀ خوب زیستن، یک انقلابِ درمانی پدید آورده و کوشیده‌اند با بررسی جنبۀ بسیار مهمی از زندگی ما، کمک کنند زندگی‌ای را برگزینیم که ارزش زیستن دارد...

متن کامل👇
3danet.ir/4nMZ2
🌾 @Sedanet | @eudaemonia
☘️ پاسخ #بابک_عباسی به پرسش صدانت پیرامون افول روشنفکری دینی

🔅صدانت: از اواسط دهه شصت تا اواخر دهه هفتاد را که با قوت گرفتن کیهان فرهنگی آغاز شد و با تعطیلی کیان خاتمه یافت، معمولا دوران اوج و بالندگی روشن فکری دینی می دانند. تیراژ مجله کیان بالغ بر ۲۰ هزار جلد بود و تخمین ها حکایت از این داشت که هر شماره اش را حدود یکصد هزار نفر می خوانند. در کنار کیان روزنامه ها و مجلات دیگری هم چاپ می شدند و هر مقاله ای در جامعه شوری می افکند و باب بحث و گفتگوی تازه ای را می گشود. با این حال، از اوایل دهه هشتاد گویی نقش روشنفکری دینی در جامعه آرام آرام کمرنگ شد و مطالب مطروحه از سوی این طیف، دیگر چراغی بر نمی افروخت و شوری بر نمی انگیخت. از سوی دیگر به نظر می رسد روشنفکران دینی، دیگر بالندگی و فروزندگی دو دهه قبل را نداشتند؛ برخی از روشنفکری دینی عبور کردند، برخی آن را دارای ناسازگاری درونی دانستند و برخی دیگر افتان و خیزان در این عرصه باقی ماندند. ما، در گروه فرهنگی صدانت، گمان می کنیم مجموعه ای از علل و دلایل دست در دست هم داده اند تا روشنفکری دینی این گونه به محاق برود. حال با پیشنهاد برخی از بزرگواران، اقتراحیه ای تدارک دیده ایم تا از شما صاحبنظر گرامی بخواهیم در قالب یادداشتی مختصر برای ما بنویسید که روشنفکری دینی چه بود؟ چه شد؟ چرا این گونه شد؟ و چه آینده ای برای آن متصور است؟

✔️ بابک عباسی: همان‌طور که می‌دانید در سالهای اخیر دربارۀ روشنفکری دینی و مسائل پیرامونی آن کم بحث نشده است. به همین دلیل و برای پرهیز از تکرار، می‌کوشم در جواب سؤال شما منظری را طرح کنم که کمتر مورد توجه بوده است؛ منظری که شاید کمک کند روشنفکری دینی را از زاویۀ دیگری ببینیم.

🔅برای فهم هر پدیده‌ای، از جمله روشنفکری دینی، از مدل‌ها یا الگوهای متعددی می‌توان بهره برد. پیشنهاد من این است که روشنفکری دینی را از جهت تعهدش به دین و عقلانیت ذیل کلام و با در نظر گرفتن تعهدش به روشنفکری و عقل جدید، ذیل کلام جدید بفهمیم...

متن کامل پاسخ ایشان👇
3danet.ir/hgSii
🌾 @Sedanet
🍂 زیستن در مقام فرد
👤#بابک_عباسی

🔅این که از یک پژوهشگر و معلم فلسفه سؤال کنند کدام فیلسوف در حیات فکری او مهم و تأثیرگذار بوده است، در نظر اول ممکن است سؤالی شخصی به نظر برسد که ارتباط چندانی هم به بزرگداشت روز فلسفه ندارد. اما چنین پرسشی از این جهت ممکن است بزرگداشت فلسفه باشد که خرده‌روایت‌هایی به دست می‌دهد از اینکه فیلسوفان در عمل چه می‌کنند و چگونه بر زندگی آدمیان تأثیر می‌گذارند. این سؤال حتی از این حیث هم می‌تواند سؤالی فلسفی باشد که در حال و هوای این شعارِ سقراط است که «زندگیِ‌ بررسی‌نشده ارزش زیستن ندارد».

🔅هر دانش‌جوی فلسفه‌ای ممکن است به سراغ فیلسوفان بسیاری رفته باشد و از دیدار هر یک، ردّی در حیات فکری و معنوی‌اش به جا مانده باشد، فیلسوفانی که نوشته‌هایشان تهذیب‌کنندۀ فکر است و پالایشگر روح، متفکرانی که گاه کمابیش همان زندگی فکری و معنوی را که ما در حال گذراندن آن‌ هستیم، زیسته‌اند اما بهتر از ما توانسته‌اند از پس آن برآیند و تکه‌هایش را به هم و به تصویری بزرگتر و رهایی‌بخش ربط بدهند. این‌ها را گفتم که بگویم انتخاب از میان قهرمانان فکری‌ام کار آسانی نیست. مثلا برایم آسان نیست که در جواب، از ویلیام جیمز و ویتگنشتاین و لویناس یاد نکنم. اما از اینها که بگذریم، برای من یکی از تاثیرگذارترین‌ها، که تأثیرش هنوز تمام نشده است، کسی است که حتی بر سر اینکه آیا باید او را فیلسوف دانست یا نه اختلاف هست، یعنی سورِن کرکگور.

🔅فلسفه بر مدار کلیت و ضرورت می‌چرخد اما کرکگور از کلیت و ضرورت به معنای مصطلح فلسفی بیزار بود. برای همین در همان اوان جوانی نوشته بود که «مهم‌ترین کارْ یافتن حقیقتی است که برای من حقیقت باشد…آخر چه فایده‌ای دارد حقیقتی به اصطلاح عینی را کشف کنم یا در نظام‌های ساختۀ فیلسوفان کندوکاو کنم … و جهانی بسازم که قرار نیست خودم در آن سکنی گزینم بلکه فقط باید آن را بالا بگیرم که دیگران نظاره کنند؟»(ترجمۀ صالح نجفی) با وجود این، همین کسی که شاید به طنز خود را از استعداد فلسفه بی‌بهره می‌دانست، انقلابی تمام عیار در فلسفۀ «خود»(philosophy of self) پدید آورد که بعدها فیلسوفان قدَری مانند هایدگر و ویتگنشتاین بصیرت‌های او را پروردند و بسط دادند؛ نظریه‌ای که بر اساس آن، جوهری با عنوان «خود» نداریم، «خود»ِ ما تصمیم‌ها و انتخاب‌ها و اَعمال ماست: ما همان کردارمان هستیم...

متن کامل👇
3danet.ir/raQye
🌾 @sedanet | @eudaemonia