نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ
به زور کیانی رهانید دست
جهانسوز مار از جهانجوی جست
بر آمد به سنگ گران سنگ خرد
همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ...
#منوچهر #ارغوانی:
#ســده یکی از جشن های ملی میهنی
#ایرانیان است که هرسال به روز مهر از ماه بهمن برابر با دهم بهمن و با آتش افروزی به هنگام غروب آفتاب برگزار میشود.
در شیوه گاهشماری نیاکان ما دو فصل تابستان و زمستان وجود داشته است که زمستان از ماه آبان آغاز میشده است براین پایه جـشـن سـده نیز یک سد روز پس از آن برگزار میشده است.
ویژگی آتش افروزی در جشن
#سده برای این است که سده مهار شدن و در اختیار درآوردن این عنصر سود بخش را یاد آوری میکند.
بیگمان مردم در آن زمان آتش را میشناختند و به دلیل ایجاد آتش سوزیها شاید از آن بیم داشتند اما چگونگی فراهم کردن و به کارگرفتن آتش را نیاموخته بودند.
با گزارشی که در
#شـاهـنـامـه برای
#هـوشـنـگ شـاه آمده ایرانیان آتش را در یک برخورد طبیعی به چیرگی خود درآوردند. روزی هوشنگ شاه با همراهانش برای شکار به کوه و دشت رفته بودند که ناگهان ماری دراز و سیاه از دور پدیدار شد:
یکـــی روز شــاهِ جـهـان ســوی کــوه
گـذر کـرد بــا چـنــد کــس هـمــگـروه
پــدیـــد آمـــد از دور چــیــــزی دراز
سـیـه رنـگ و تـیـره تــن و تـیــز تـاز
دو چـشـم از بـر سـر چـو دو چـشـمـه خـون
ز دودِ دهــانــش جـهـــان تــیــره گـــون
#هوشنگ شاه سنگی از زمین برمیگیرد و به سوی مار پرتاب میکند. تا که آن را بکشد. هرآینه مار میگریزد و سنگ به سنگ دیگری برخورد میکند که جرقه ای از دل سنگ پدیدار میشود و به بوته های پیرامون سنگ میرسد، با این اخگر، بوته خشک آتش میگیرد و رازِ آتش افروزی نخستین بار برای ایرانیان آشکار میگردد:
نـگـه کـرد هــوشـنـگ بـا هــوش و سـنـگ
گـرفـتـش یـکـی سـنـگ و شـد تـیـز چـنـگ
بـــه زور کــیــــانــی رهــانــیــــد دســت
جـهـــانـسـوز مـار از جـهـانـجـوی رَسـت
بـــرآمــد بــه سـنـگ گــران سـنـگ خـرد
هـمـان و هـمـیـن سـنــگ بـشـکـسـت خـرد
فـروغـی پـدیـد آمــد از هـر دو سـنـگ
دل سـنـگ گـشـت از فــروغ آذرنــگ
با فروزان شدن آتش و نوری که از بوته ها پدیدار میشود هوشنگ و همراهان به شگفت آمده و شادمان میشوند آنگاه خداوند را نیایش و آن روز را جشن میگیرند که این سنت همچنان به نام جشن سده برجا مانده است.
نـشـد مــار کـــشـتـه و لـیــکن ز راز
از آن گـوهـر سـنـگ آتـش آمـد فــراز
هـر آنـکـس که بـر سـنـگ آهـن زدی
از او روشـنـــایـی پــدیــد آمـــدی
جـهــانــدار پـیــش جـهــان آفـــریــن
نـیـایـش هـمـی کــرد و خـوانـد آفـریـن
که او را فـروغـی چـنـیـن هـدیـــه داد
هـمـیـن آتــش آنـگــاه قـبـلــه نـهـــاد
بـگـفـتــا فـروغـی اسـت ایـن ایــــزدی
پــرسـتـیـــد بــایــــد اگـــر بـخــردی
شـب آمـد بـر افـروخـت آتـش چـو کـوه
هـمـان شــاه در گــردِ او بــا گـــروه
یـکـی جـشـن کـرد آن شـب و بـاده خـورد
ســـده نــامِ آن جـشــن فــرخـنــده کــرد
ز هـوشـنـگ مـانـد ایـن ســـده یـادگــار
بـســی بــاد چــون او دگـر شـهــریــار
کـز آبــاد کـردن جـهــان شــاد کـرد
جـهـانی بــه نـیـکی از او یــاد کـرد
این پیدایش ارزشمند ایرانیان مرزی بود میان توحش و تمدن زیرا انسان پس از کشف
#آتش، از روشنایی و گرمای آن بهره گرفت، شبهای تیره را به روشنی دگرگون کرد و از غارنشینی کوچ کرده به شهرنشینی رسید.
با نوآوری تازه در پیدایش آتش، انسان سفال سازی را آغاز کرد و به آرامی به شناخت فلزات رسید، چرخ تمدن با شتابی چشمگیر به چرخش درآمد. با مهار شدن آتش ایرانیان دریافتند که آتش برخی از ویژگی های موجود زنده دیگر را در خود دارد.
اگر به آن پیوسته خوراک نرسد یا اکسیژن به آن نرسد آتشی وجود نخواهد داشت. باد و بارن نیز سبب خاموش شدن آتش میگردد بنابراین از همان زمان پرستارانی برای آتش برگزیده شدند.
چوب و هیزم برای آتش میآوردند. برای آتش خانه هایی با معماری ساده و درخور آن ساختند که تاکنون نیز یادگارهای آن در ایران وجود دارد. پرستارانی برای نگهداری روشنایی آتش، چوب خوشبو برآن میگذارند و آتشکده ها همچنان برای زرتشتیان یکی از پایگاه های نیایش است
خیام، اندیشمند و چکامه سرای نیشابوری در کتاب نوروزنامه خود آورده است: "هرسال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نیک دوران در ایران و توران به جای میآوردند، پس از آن تا به امروز، زمان این جشن به دست فراموشی سپرده شد و تنها زرتشتیان که نگهبان ِ سنن باستانی بوده و هستند این جشن باستانی را بر پا میداشتند".