به نام میهنشان، نام نامی منشان
رعیتم همگی یوغ من به گردنشان
ملازمان به دعا گویی و ثنا گوییم
سپاه من همه سرگرم بستر و زنشان
سپاه من پسران وقت جنگ نشناسند
که با درایت خود کرده ام تهمتنشان
چنان به لاغری افتاده است رعیت من
که دانه دانه کشیدم چو نخ به سوزنشان
زنان مزرعه را داس فقر و قحطی نان
به آسیاب کشاندهست گندم تنشان
چنان به امت فرهاد مرگ شیرین است
که هست راویشان فکر گور کندنشان
رعیتم همه چندی است آرزو دارند
بتازد از همه سو لشکری به میهنشان
بدا به کشور و شاهی که مردمش هر شب
دعا کنند بیفتد به دست دشمنشان.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#علی_اصغر_داوری_ترشیزی از کتاب
#معشوقهی_سیاه