*بیست و ششم شهریور سالروز لغو قرار داد الجزایر قرارداد الجزایر در۱۵ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی میان دو کشور ایران و عراق با وساطت الجزایر برای تعین خط مرزی ایران و عراق در آبهای اروندرود بسته شد. از این رو این قرارداد به دلیل انتشار اعلامیه مشترک دو کشور در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) در الجزیره به پیمان الجزایر معروف شد، هرچند محل امضای تمام مفاد عهدنامه و موافقتنامههای مرتبط در بغداد بودهاست. این قرارداد در اوج اختلافات مرزی میان ایران و عراق بر سر مالکیت آبهای اروندرود با میانجیگری هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر بین عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه ایران و عراق و در حضور عبدالعزیز بوتفلیقه عضو شورای انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر امضا شد. در این عهدنانه مرز دو کشور در اروند رود بر پایه خط تالوگ تعیین شد. همچنین دو کشور موافقت کردند که از «رخنه اخلالگران» در مرزهای دو کشور جلوگیری کنند. پیمان الجزایر در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی و صدام حسین بسته شد. صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ معاهده الجزایر را به طور یکجانبه فسخ کرد و در ۳۱ شهریور دست به حمله گسترده علیه ایران زد. صدام حسین پس از اشغال کویت در سال ۱۹۹۰ میلادی که باعث شکلگیری اجماعی بینالمللی علیه آن شد، با ارسال نامهای به رهبران وقت ایران، قرارداد الجزایر را به عنوان سندی رسمی برای تعیین مرز آبی ایران و عراق در اروندرود پذیرفت. نسخه اصلی این پیمان هماکنون به عنوان یکی از اسناد سازمان ملل متحد در مقر آن نگهداری میشود
*بیست و ششم شهریور سالروز لغو قرار داد الجزایر قرارداد الجزایر در۱۵ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی میان دو کشور ایران و عراق با وساطت الجزایر برای تعین خط مرزی ایران و عراق در آبهای اروندرود بسته شد. از این رو این قرارداد به دلیل انتشار اعلامیه مشترک دو کشور در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) در الجزیره به پیمان الجزایر معروف شد، هرچند محل امضای تمام مفاد عهدنامه و موافقتنامههای مرتبط در بغداد بودهاست. این قرارداد در اوج اختلافات مرزی میان ایران و عراق بر سر مالکیت آبهای اروندرود با میانجیگری هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر بین عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه ایران و عراق و در حضور عبدالعزیز بوتفلیقه عضو شورای انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر امضا شد. در این عهدنانه مرز دو کشور در اروند رود بر پایه خط تالوگ تعیین شد. همچنین دو کشور موافقت کردند که از «رخنه اخلالگران» در مرزهای دو کشور جلوگیری کنند. پیمان الجزایر در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی و صدام حسین بسته شد. صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ معاهده الجزایر را به طور یکجانبه فسخ کرد و در ۳۱ شهریور دست به حمله گسترده علیه ایران زد. صدام حسین پس از اشغال کویت در سال ۱۹۹۰ میلادی که باعث شکلگیری اجماعی بینالمللی علیه آن شد، با ارسال نامهای به رهبران وقت ایران، قرارداد الجزایر را به عنوان سندی رسمی برای تعیین مرز آبی ایران و عراق در اروندرود پذیرفت. نسخه اصلی این پیمان هماکنون به عنوان یکی از اسناد سازمان ملل متحد در مقر آن نگهداری میشود
#دولت#ساسانيان ايران در اواخر دهه قرن سوم ميلادی دچار درد سرسازی يك شاهزاده جاه طلب به نام #تيرداد پسر #خسرو شده بود كه تاييد #امپراتور وقت #روم را برای پادشاهی خود بر #ارمنستان به دست آورده بود. #نرسی_ساسانی#شاه_وقت_ايران برای دستگيری و محاكمه تيرداد به جرم خيانت به وطن، به ارمنستان نيرو فرستاد و تيرداد به #رم فرار كرد و دولت روم را بر ضد وطن خود برانگيخت.
دولت ايران که چنين ديد به دولت روم اعلان جنگ داد. #سنای_روم هم به نوبه خود در جلسه ۲۷ سپتامبر سال ۲۹۵ پيشنهاد #جنگ_با_ايران را تصويب كرد. متعاقب ابلاغ اين مصوبه به دولت، #ديوکلتيانوس ( #ديوکلتيان ) امپراتور وقت روم سپاهی به #فرماندهی#گالريوس داماد خود به جنگ ايران فرستاد.
اين سپاه ۲۶ ژوئيه ۲۹۷ ميلادی در نزديكی #فرات (محلی ميان #جنوب_ترکيه و #شمال_سوريه امروز) از ايران #شكست_خورد و #گالريوس به #انطاکیه فرار كرد و از سوی امپراتور روم توبيخ شد و قول جبران داد. اين سومين نبرد ايران و روم در زمان سلطنت نرسی بود.
گالريوس بعدا با طرح نقشه و با يک نيروی زبده و پس از عبور از کوهها (کوههای جنوب ترکيه و شمال #عراق امروز) خود را به اردوگاه نرسی رسانيد و در يک شبيخون همسر و فرزندان کوچک او ازجمله دخترانش را اسير کرد که نرسی برای پس گرفتنشان مجبور به دادن امتياز و امضای #قرارداد_صلح شد. نرسی پس از دادن اين امتياز از عمل خود احساس پشيمانی کرد، بيمار شد و به نفع پسرش #هرمز از سلطنت کناره گيری نمود. ۶۵ سال بعد #شاپور_دوم#انتقام_شکست نرسی از رومیان را گرفت و زمین های مسترد شده را بازپس گرفت....
*بیست و ششم شهریور سالروز لغو قرار داد الجزایر قرارداد الجزایر در۱۵ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی میان دو کشور ایران و عراق با وساطت الجزایر برای تعین خط مرزی ایران و عراق در آبهای اروندرود بسته شد. از این رو این قرارداد به دلیل انتشار اعلامیه مشترک دو کشور در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) در الجزیره به پیمان الجزایر معروف شد، هرچند محل امضای تمام مفاد عهدنامه و موافقتنامههای مرتبط در بغداد بودهاست. این قرارداد در اوج اختلافات مرزی میان ایران و عراق بر سر مالکیت آبهای اروندرود با میانجیگری هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر بین عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه ایران و عراق و در حضور عبدالعزیز بوتفلیقه عضو شورای انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر امضا شد. در این عهدنانه مرز دو کشور در اروند رود بر پایه خط تالوگ تعیین شد. همچنین دو کشور موافقت کردند که از «رخنه اخلالگران» در مرزهای دو کشور جلوگیری کنند. پیمان الجزایر در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی و صدام حسین بسته شد. صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ معاهده الجزایر را به طور یکجانبه فسخ کرد و در ۳۱ شهریور دست به حمله گسترده علیه ایران زد. صدام حسین پس از اشغال کویت در سال ۱۹۹۰ میلادی که باعث شکلگیری اجماعی بینالمللی علیه آن شد، با ارسال نامهای به رهبران وقت ایران، قرارداد الجزایر را به عنوان سندی رسمی برای تعیین مرز آبی ایران و عراق در اروندرود پذیرفت. نسخه اصلی این پیمان هماکنون به عنوان یکی از اسناد سازمان ملل متحد در مقر آن نگهداری میشود
ب عهدنامه فينکناشتاين خشک نشده بود که با #شکست سخت #روسيه در #جنگ_فريدلاند از #ارتش_ناپلئون ، #تزار_الکساندر_اول تقاضای #متارکه_جنگ کرد و در پی آن #معاهده_محرمانه « #تيلسيت » در ژوئيه ۱۸۰۷ ميان #فرانسه و #روسيه امضاء شد و دو کشور از دو #دشمن سرسخت به #دوست و #متحد تبديل شدند و ايران که با #اغوای#فرانسه خود را برای #مقابله با #روسيه آماده میکرد در سختترين موقع #بحال_خود_رها_شد . #ارتش_تزار که از #جبهه_اروپا آزاد شده بود به #جبهه_قفقاز اعزام شد تا جنگ را با شدت هرچه تمامتر عليه #ايران و #عثمانی ادامه دهد. آگاهی #زمامداران_وقت_ايران از اين رويدادهای بينالمللی، و بازیهای پيچيده #ديپلماتيک ميان #قدرت_های_اروپايی تا چه حد بود؟ حسين آرين: به طور کلی در عالم بیخبری به سر میبردند و اگر اطلاعاتی داشتند، اطلاعاتی بود که از #سفير_انگلستان در ايران میگرفتند يا اينکه #ژنرال_گاردان وقتی به ايران آمد در رابطه با مسائل و رويدادها و تحولات در اروپا اطلاعاتی در اختیار اینها میگذاشت و همينطور #سفير_روسيه . #اطلاعات#ديپلماسی_ايران در آن موقع ضعيف بود و اطلاعات شان اطلاعات مستقيم نبود و از طريق اين افراد بود. تورج اتابکی نيز بر سطح پایين آگاهی زمامداران ايران از بازیهای ديپلماتيک اروپا تاکيد دارد: « #فتحعلی_شاه بيش از آنچه لازم بود و درست بود به پيمان خودش با فرانسه تکيه کرد. ما آن موقع #جنگ_های گوناگونی داشتيم. يعنی #قرن#هفدهم ، #هجدهم سرشار از جنگهای بين #قدرت_های_اروپايی ، يک روز فرانسه و روس متحد میشوند عليه انگليس و يک روز انگليس و روس متحد میشوند عليه فرانسه. بنابراين يک ديپلماسی خيلی هوشيار میداند که هيچکدام از اين #ميثاق_ها ميثاقهای پايايی نيست و به سادگی میتواند کنار گذاشته شود. خود #اروپايی_ها به خاطر اين که اين تجربه را داشتند میدانستند که نبايد بيش از حد روی اين ميثاقها تکيه کرد و به اينها اعتنا کرد و اينها میتوانند گذرا باشند و قابل تکيه نباشند. اما قاجار اين کار را نکرد و شايد به خاطر اين که سطح پايين درکشان از #روابط_بين_الملل بود که هوشياری کمتری نشان دادند در اين پيچيدگی روابط بينالمللی که ما در قرن ۱۹ شاهدش بوديم.» دربار ايران نااميد از #فرانسه برای مقابله با #روسيه ، اين بار به #انگلستان روی آورد. انگلستان هم از فرصت سود جست و بلافاصله پس از #خروج#ژنرال_گاردان از ايران، #سر_هار_فورد_جونز_بريجز#سر_کنسول_سابق_انگلستان در #بغداد را با هدايای گرانبها بعنوان #وزير_مختار به #دربار#فتحعلی_شاه فرستاد و #عهد_نامه ای که به عهدنامه « #مجمل » معروف است ميان دو کشور امضا شد و در پی آن #فتحعلی_شاه برای تکميل اين عهدنامه، #ميرزا_ابوالحسن_خان_شيرازی را به #انگلستان فرستاد. ميرزا ابوالحسن شيرازی همراه با #جيمز_موريه روانه دربار انگلستان میشود. #سفر_نامه ميرزا ابوالحسن شيرازی گويای #ميزان_آگاهی او از #وضعيت_اروپا_ست . اين سفرنامه به کوشش #حسن_مرسل_وند در #تهران چاپ شده است. ميرزا ابوالحسن شيرازی در اين سفرنامه از جمله مینويسد: حقيقت احوال اروپا را از مستر موريه پرسيدم. موريه نام کشورهای اروپا و پايتخت آنها را برای ميرزا ابوالحسن خان شرح میدهد و شمهای از وضعیت کشور #فرانسه و #ناپلئون_بناپارت#امپراتور_فرانسه را برای وی بيان میکند. اينها همه باعث حيرت ميرزا ابوالحسن خان میشود. او که بناپارت را « #پنه_پاتی » مینامد، میگويد: «از اين داستان حيرت بر حيرتم افزود که بیقدریِ دنيای دنی در نزد جناب باری عَزَ اسمُه به مرتبهايست که ممالک مذکوره را به همچنين نانجيبی بازگذاشت و او را برهمه سلاطين فرنگ برتری داده است.» در اين ميان #دوستی بين #ناپلئون و #الکساندر_اول به #پايان رسيد و دوباره روسيه با فرانسه وارد جنگ شد و لذا مايل بود هرچه زودتر به جنگ در #قفقاز خاتمه دهد و نيروهايش را به #جبهه_جنگ با #فرانسه ببرد، لذا به ايران #پيشنهاد_صلح کرد. ايران اين پيشنهاد ها را نپذيرفت. حسين آرين #دلايل#عدم_پذيرش_صلح از جانب ايران را چنين شرح می دهد: «در بعضی از منابع میبينيم که به کرات گفتهاند که #روس_ها خواهان صلح بودند. بله. روسها چندين بار از ايران خواستند که #عهد_نامه_متارکه امضا کنند و صلح کنند. ولی پيش شرط روسها اين بود آن مناطقی را که تحت اختيارشان هست در اختيارشان باشد و در عين حال به ايران اجازه بدهند که قوای روس از خاک ايران عبور کنند و به عثمانی حمله کنند و ايران به هيچ وجه اينها را نمیپذيرفت و میخواست تمام سرزمينهايی را که قبلاً در قلمرو خودش بود به ایران برگردانده شود ولی روسها مايل نبودند. اين است که اين جنگ ادامه پيدا کرد.» در ژوئيه سال ۱۸۱۲ #قرارداد#اتحاد_ی ميان #روسيه و #انگلستان در #مقابل#ناپلئون منعقد میشود و پيرو آن، #افسران_انگليسی که در خدمت #ارتش_ايران بودند #پست_های خود را #ترک_کردند
#دولت#ساسانيان ايران در اواخر دهه قرن سوم ميلادی دچار درد سرسازی يك شاهزاده جاه طلب به نام #تيرداد پسر #خسرو شده بود كه تاييد #امپراتور وقت #روم را برای پادشاهی خود بر #ارمنستان به دست آورده بود. #نرسی_ساسانی#شاه_وقت_ايران برای دستگيری و محاكمه تيرداد به جرم خيانت به وطن، به ارمنستان نيرو فرستاد و تيرداد به #رم فرار كرد و دولت روم را بر ضد وطن خود برانگيخت.
دولت ايران که چنين ديد به دولت روم اعلان جنگ داد. #سنای_روم هم به نوبه خود در جلسه ۲۷ سپتامبر سال ۲۹۵ پيشنهاد #جنگ_با_ايران را تصويب كرد. متعاقب ابلاغ اين مصوبه به دولت، #ديوکلتيانوس ( #ديوکلتيان ) امپراتور وقت روم سپاهی به #فرماندهی#گالريوس داماد خود به جنگ ايران فرستاد.
اين سپاه ۲۶ ژوئيه ۲۹۷ ميلادی در نزديكی #فرات (محلی ميان #جنوب_ترکيه و #شمال_سوريه امروز) از ايران #شكست_خورد و #گالريوس به #انطاکیه فرار كرد و از سوی امپراتور روم توبيخ شد و قول جبران داد. اين سومين نبرد ايران و روم در زمان سلطنت نرسی بود.
گالريوس بعدا با طرح نقشه و با يک نيروی زبده و پس از عبور از کوهها (کوههای جنوب ترکيه و شمال #عراق امروز) خود را به اردوگاه نرسی رسانيد و در يک شبيخون همسر و فرزندان کوچک او ازجمله دخترانش را اسير کرد که نرسی برای پس گرفتنشان مجبور به دادن امتياز و امضای #قرارداد_صلح شد. نرسی پس از دادن اين امتياز از عمل خود احساس پشيمانی کرد، بيمار شد و به نفع پسرش #هرمز از سلطنت کناره گيری نمود. ۶۵ سال بعد #شاپور_دوم#انتقام_شکست نرسی از رومیان را گرفت و زمین های مسترد شده را بازپس گرفت....
چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۶ بلافاصله #قرارداد_هیرمند و کار #سیستان را عرض کردم فرمودند: آخر اگر ما به #افغانها سخت گیری بکنیم در دامن #روسها می افتند عرض کردم این یک مسئله جداگانه است و اینها به هرحال در دامن روسها افتاده اند زیرا عمرِ داوود، آفتاب لب بام است. پس چرا ما سند را مبادله کنیم و یک سند محکمی به دست کمونیست بعدی افغان بدهیم؟ بهتر است قرارداد مبادله نشود. فرمودند: به هرحال ما باید از همین آبی که داریم استفاده خوب بکنیم!!! عرض کردم: خشکی #دریاچه_هامون یک بدبختی بزرگ منطقه است، زیرا گاودارای سیستان از بین می رود. معلوم می شود استدلالات غلط دولت را قبول فرموده اند من هم دیگر اصرار نکردم.
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۵۶ چند دقیقه ای شرفیاب بودم و مرخص شدم دماغ کار هم نداشتم دیشب تا صبح بیدار بودم چون وقت خواب چشمم به خبر #مبادله_اسناد_هیرمند بین وزیر خارجه و سفیر افغانستان افتاد آن چنان نارحت شدم که با قرص خواب هم خواب سنگین چند ساعته بر چشمم نیامد به محض آن که اندکی به هوش می آمدم این کابوس مرا در خود فرو می برد مدتی راه رفتم مدتی فکر کردم چندین دفعه استعفا از خدمت نوشتم باز پاره کردم فکر می کردم کار گذشته را استعفای من دوا نمی کند جز آن که باری بر دوش شاهنشاه عزیز بیفزایم و ناراحتش کنم نتیجه دیگری به دست نمی آمد . تیر از شصت گذشته است دیگر. هزار بار به #نعیم_خان درود فرستادم و به دولت لعنت. مردی که مثل شیر آمد و تهدید کرد که اگر میخواهید کمک به ما را در گرو آب هیرمند نگاه دارید ما کمک نمیخواهیم. ولی این بدبختها آن قدر از #چپ_گرای#افغانستان ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند و بلاخره دیشب ضربه آخر را زدند کسی چه میداند شاید هم از اربابهای نامرئی دستور ارتکاب این خیانت به کشور را داشتند. به هر حال به شاهنشاه و کشور خیانت بزرگی شد که دیگر جبران پذیر نیست به حدی بد حال بودم که به دفتر کار خودم هم نرفتم یکسر به سراغ یار و شراب شتافتم مدتی شراب خوردم و گریه کردم و او ندانست چرا فقط چون مرا منقلب یافته بود او هم بالطبع گریه می کرد البته آثار این خیانت ده تا پانزده سال دیگر ظاهر می شود که من مرده ام ولی مثل این است که یک قطعه گوشت بدن مرا پیش چشمم بریده اند.
چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۵۶ به اروپا آمدم و مشغول پرسه زدن شدم حال مزاجی کمی بهبود یافت ولی روحاً کسل و ناراحت و نگران بودم کسالت از جهت کار سیستان و نگرانی از جهت کار عمومی کشور باید بگویم که هر وقت در آب مدیترانه غوطه می زنم به یاد روزهایی می افتم که فرماندار کل سیستان و بلوچستان بودم در روز های گرم اردیبهشت و خرداد سیستان عصرها در هیرمند که با آبی هزار متر مکعب جاری بود شنا می کردم افسوس و هزار افسوس که دیگر پس از ده پانزده سال که انشاالله من مرده ام این منظره را نخواهم دید!! این بستر خشک و سیصد هزار جمعیت آواره خواهند شد جای تعجب است گرچه اگر غیر از این بود تعجب داشت با رئیس و اعضای دولت با هرکدام حرف زدم سیستان را با مسائل مالی می سنجند و می گویند حداکثر سیستان به کشور چهل ملیون تومان در سال که بیشتر نمی دهد عایدی یک ساعت نفت است!!!! تفو بر تو ای چرخ گردون تفو که کشور ایران به دست چنین عناصر پلیدی افتاده است باری بگذرم و گذشته را بازگو نکنم دیگر فایده بر آن مترتب نیست.
منبع: یاداداشت های اسدالله علم، وزیر دربار آریامهری، جلد ششم برگرفته از صفحه دوست عزیز، آقای مهرداد ایرانی
*بیست و ششم شهریور سالروز لغو قرار داد الجزایر قرارداد الجزایر در۱۵ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی میان دو کشور ایران و عراق با وساطت الجزایر برای تعین خط مرزی ایران و عراق در آبهای اروندرود بسته شد. از این رو این قرارداد به دلیل انتشار اعلامیه مشترک دو کشور در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) در الجزیره به پیمان الجزایر معروف شد، هرچند محل امضای تمام مفاد عهدنامه و موافقتنامههای مرتبط در بغداد بودهاست. این قرارداد در اوج اختلافات مرزی میان ایران و عراق بر سر مالکیت آبهای اروندرود با میانجیگری هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر بین عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه ایران و عراق و در حضور عبدالعزیز بوتفلیقه عضو شورای انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر امضا شد. در این عهدنانه مرز دو کشور در اروند رود بر پایه خط تالوگ تعیین شد. همچنین دو کشور موافقت کردند که از «رخنه اخلالگران» در مرزهای دو کشور جلوگیری کنند. پیمان الجزایر در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی و صدام حسین بسته شد. صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ معاهده الجزایر را به طور یکجانبه فسخ کرد و در ۳۱ شهریور دست به حمله گسترده علیه ایران زد. صدام حسین پس از اشغال کویت در سال ۱۹۹۰ میلادی که باعث شکلگیری اجماعی بینالمللی علیه آن شد، با ارسال نامهای به رهبران وقت ایران، قرارداد الجزایر را به عنوان سندی رسمی برای تعیین مرز آبی ایران و عراق در اروندرود پذیرفت. نسخه اصلی این پیمان هماکنون به عنوان یکی از اسناد سازمان ملل متحد در مقر آن نگهداری میشود