آری، این روزها را از سر میگذرانی و از عزا درمیآیی، بعد از یک سال یا پنج سال، اما نه مثل قطاری که از تونل درمیآید و تپههای داونز را میشکافد و زیر نور آفتاب، شتابان و تلقتلقکنان، به سوی کانال سرازیر میشود، نه، تو اینگونه از عزا درمیآیی: مثل مرغی دریایی که از دل لکهی نفتی نشسته بر سطح دریا بیرون میآید، تا ابد پَرآلود و تا ابد قیرآلود.