🌀گزیده هایی از اندیشه های
#ماکس_وبر به روایت
#ریمون_آرون جامعه شناس و اندیشمند معاصر در باب تفاوت های علوم فرهنگی و علوم طبیعی:
📝در حوزه علوم فرهنگی و تاریخی که مربوط به واقعیت بشری است ، شناخت تابع نوع مساله ایست که دانشمند در برابر واقعیت طرح می کند. کامل شدن تاریخ یا جامعه شناسی فقط هنگامی میسر است که تاریخ بشر به پایان برسد. علم آثار بشری علمی قطعی نخواهد شد مگر آنگاه که بشریت استعداد آفرنیندگی خویش را از دست بدهد.
📝خصلت های متمایز کننده علوم اجتماعی از علوم طبیعی عبارتند از تفهمی بودن ، تاریخی بودن و ناظر بر فرهنگ بودن. در واقع
وبر معتقد است شکاف ایجاد شده بین علوم طبیعی و اجتماعی از این خصایص ناشی می شوند و بنا بر این نمی توان رویکرد پوزیتیسم که بر گرفته از علوم طبیعی است را در جامعه شناسی به کار برد.
📝علوم تاریخی و جامعه شناسی فقط تعبیرهای
#تفهمی معانی شخصی رفتارها نیستند بلکه علوم علی نیز هستند. جامعه شناسی به فهمیدنی کردن دستگاه باور ها و رفتار جوامع اکتفا نمی کند او همچنین در صدد آن است که چگونگی رویداد ها را بنمایاند و نشان دهد که یک شیوه اعتقادی معین چگونه تعیین کننده شیوه معین عمل است ، چگونه سازمان معینی از سیاسیت بر نحوه سازمان یابی اقتصاد تاثیر می گذارد.
📝تمامی جامعه به طور یک جانبه با یک عنصر خاص خواه آن عنصر اقتصادی باشد یا سیاسی یا دینی تعیین نمی شود.
#وبر نسبت های علی جامعه شناسی را چون نسبت هایی جزئی و محتمل تصور می کند. جزئی بودن این نسبت ها از آن جاست که پاره ای معین از واقعیت پاره ای دیگر از واقعیت را محتمل یا نا محتمل می کند.
📝علم
#فرهنگ عبارت است از فهم همین هستی و برای این کار از مشی خاصی که همان رابطه با ارزش هاست استفاده می کند. زندگانی بشری از یک رشته انتخاب ها که آدمیان از طریق آن ها نظامی از ارزش ها را برپای می کنند ساخته شده است.علم فرهنگ ، بازسازی و تفهم انتخاب های بشری است که جهانی از ارزش ها را از طریق آن ها پی افکنده شده است.
منبع:
#آرون_ریمون ( 1387 ) ، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی
♨️کافه روش تحقیق و نظریه جامعه شناسی
♨️@KhalilMirzaei