✳️ اصلاحطلبان و
سیاستِ
امید به ماشینِ
قراضه!
✳️🖋سجاد فتاحی - جامعهشناس
t.center/SIAGS✅ تصور کنید
ماشین قراضهای دارید که هر روز یک گوشهاش ایرادی پیدا میکند، روزی موتور آن دچار مشکل میشود، روزی سامانه ترمزش ایراد مییابد، روزی سامانه سوخترسانیاش دچار مشکل میشود، و ...، هر روز وقت و منابع مالی شما صرف این میشود که ایراد پدید آمده در
ماشین را برطرف کنید؛ حال من
به عنوان یک دوست هر روز
به شما بگویم از اینکه این
ماشین روزی ماشینی مناسب خواهد شد ناامید نشوید و امیدوار باشید، چه حسی
به من پیدا میکنید؟ اگر سخنان و صحبتهای من برای شما اعتباری داشته باشد رفته رفته من اعتبار و سرمایه اجتماعی خود را در پیش شما از دست خواهم داد؛ چرا که در این
ماشین پدید آمدن ایراد یک اصل است در بخش قابل توجهی از مدت سال؛ و نه یک استثناء که تنها روزهای خاصی وقت و انرژی شما را بگیرد. من با «
سیاستِ
امید به ماشینِ
قراضه» هر روز تنها و تنها بخش بیشتری از منابع شما را تلف میکنم؛ تا کی باشد که یا منابع شما برای تعمیر
ماشین تمام شود یا با ناامیدی از توصیههای من
به راهبردهای دیگری بیاندیشید.
✅ دوستی دارم، دلنگرانِ ایران، یک روز میپرسد در فلان نقطه کشور میزان تمایل
به واگرایی مردمان آن دیار افزایش یافته است و چه باید کرد؟؛ روزی دیگر اقدامات مخرب برخی کشورهای همسایه در فلان استان کشور را بر میشمارد و میپرسد برای آن چه باید کنیم؟؛ و روزی دیگر پرسشهای دیگری را میپرسد که همگی با مسائل روزمره جامعه ایران در ارتباط است. روزی درگیر این مساله است و روزی درگیر آن مساله و چون هر روز مساله جدیدی پدید میآید که نسبت
به مساله قبلی از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است اصولا مجال و فرصت تامل دقیق بر روی یک مساله و تمرکز تلاش برای حل آن را نمییابد. امروز
به او گفتم نگاه کن! سدی است که هزاران نقطه آن سوراخ شده است، تو هم
به جای اینکه
به این فکر کنی که چرا هر روز حفره جدیدی در این سد ایجاد میشود و علت پیدایش حفرهها را بیابی، انگشتان خود را در این سوراخ و آن سوراخ میکنی؛ بدیهی است که این کوشش اگرچه شایسته تقدیر است اما ره
به جایی نخواهد برد؛ اگر تمام تلاشت را بر این معطوف کنی که علت ایجاد حفرههای مختلف در سد را بیابی و در حد تواناییت توان ملی را برای برطرف کردن آن علت بسیج کنی، شاید خدمت بیشتری
به ایران و آینده ایرانیان کرده باشی.
✅ برای جامعه و کشوری که درگیری آن با بحران، از یک استثناء تبدیل
به یک قاعده شده است و بحرانِ فردا از نظر بزرگی و اثرِ مخرب
به بحران دیروز تسخر میزند، بیگمان راهبردِ بهبودهای کوچک پاسخ نخواهد داد؛ راهبرد بهبودهای کوچک برای جامعهای است که حداقلی از ثبات و پایداری را تجربه میکند؛ ترسم از آن است که تمرکز بر این بهبودهای کوچک که شاید ترجمانِ ناامیدی از رقم زدنِ بهبودهایی بزرگ باشد، ما را از تلاش برای تحققِ بهبودهایِ بزرگی که ضرورتی انکارناپذیر برای افزایش تابآوریِ ایران است بازدارد...
✅ داستانِ اصلاحطلبی در ایران در شکل رسمیِ کنونیاش
به نظرم داستان جمعی از مردم ایران است که سوار بر
ماشین قراضهای شدهاند و اصلاحطلبان مرتب
به آنها
امید میدهند که نه، میتوان با این
ماشین به مقصد رسید. از گروهی از آنان که منفعتشان با این
ماشینِ
قراضه پیوند خورده است که بگذریم، دلنگرانِ سرمایه اجتماعی بخشی از آنان هستم که سرمایههایی ارزشمند برای آینده ایران هستند و با «
سیاستِ
امید به ماشین قراضه» چوب حراج بر این سرمایه میزنند.
✅ اشتباهِ راهبردیِ بخشی از اصلاحطلبانِ ایراندوست که برخی از آنها حاضرند تمامی داشتههای خود را وقف ایران و ایرانیان کنند آن است که تمامی آینده ایران را
به سرنوشت سامانهی حکمرانیِ پر ایرادی پیوند زدهاند که از انجام اصلاحاتِ اساسی در آن ناتوان و ناامید شدهاند و از اینرو
به ایجاد بهبودهایی کوچک در آن رضایت دادهاند، بهبودهایی که همه میدانیم اگرچه
به کار دلخوشکنک امروز و تشویق بدنه اجتماعی باقی مانده اصلاحطلبی
به امیدواری
به فردا میآید اما
به کار فردا و پسفردای دشوار ایران نخواهد آمد. پیوند زدن سرنوشت ایران
به این سامانهی حکمرانی و ایمان
به این ایده باعث شده است که آنها راهبردهای دیگر را نبینند،
به ایرانیانی که تنها در راهبرد با آنها اختلاف دارند با پرخاشگری و نفرت نگریسته، انگ وابستگی، انفعال و ناامیدی
به آنها زده و از چیزهایی حمایت کنند که عمری منتقد آن بودهاند. نتیجه محتوم این راهبرد اگر در آن تجدیدنظر نکنند آن است که شوربختانه در این میدان سرمایه اجتماعی خود را بیش از پیش از دست خواهند دهند.
✅ «
سیاستِ
امید به ماشینِ
قراضه» نه تنها
به ایرانِ پایدار منتهی نخواهد شد بلکه در هر شرایطی سرمایه زداست.
#سیاست_امید_به_ماشین_قراضه#پایداری_ایران⚠️ این مطلب را اگر می پسندید
به اشتراک بگذارید.
@SIAGS