انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی
بخش نهم
جواد طباطبایی
(گزیده) باید با این توهّم چهار پنج دهۀ اخیر تصفیۀ حساب کرد که عصر ملّتها و دولتهای ملّی به پایان رسیده است. در کشورهایی مانند ایران، که پیوسته در صورتهای گوناگون ملّت بودهاند، ملّت نمیمیرد، بلکه با تحولات تاریخی صورت بیرونی خود را دگرگون میکند. سبب اینکه در چنین کشورهایی ملّتها نمیمیرند این است که در میان ملّتهای کهنِ تاریخی نوعی آگاهی – یعنی خودآگاهی ملّی – تکوین پیدا میکند و آنگاه نیز که چنین آگاهی در میان همۀ یک ملّت نفوذ کرد، به قول جوانان، «توپ، تانک، فشفشه» در آن اثر نمیکند. این شعاری نیست که گویا از «کف خیابان» میآید و چون از کف خیابان میآید میتوان آن را «جمع کرد». در دوران جدید، یک ملّت با حقوق انسانی و ملّی خود تعیّن پیدا میکند و نخستین چیزی که یک قدرت سیاسی باید بداند – اگر نخواهد به بهایی گزاف و هزینهای کمرشکن یاد بگیرد، یا تفهیم اتهام شود – این است که، شاید، بتوان در دورههایی به شیوههای گوناگون مردم را فریفت، بویژه با بهره جستن از باورهای مردم و جعل یک «اسلامشناسی» غیر تاریخی، اما نمیتوان برای مدتی طولانی آنان را از حقوق خود محروم کرد. آزادی، داشتن حقوق انسانی و برابری در حقوق، به قول علما، از «مستقلات عقلیه» است...
تاکنون هیچ زوری
– تانکهای شوروی در برلین، بوداپست، پراگ و ...
نتوانسته است
انقلابهای ملّی را از «کف خیابان جمع کند». برعکس، این
انقلابهای ملّی است که «سپوران کف خیابان» را جاور کرده است.
متن کامل در
https://t.center/jtjostarha#ایران #پایداری #انقلاب_ملی #جواد_طباطبایی #بازنویسی_قانون_اساسی #بازآرایی_نظام_سیاسی