دمدمه های
#صبح از خواب بیدار شد؛
تا چشمش به سپیدی
#فجر افتاد با تأثر سر بر زانو گذاشت و
#گریست!
علت گریه اش را پرسیدم، گفت:
«نمازم
#قضا شده.»
.
گفتم:
«ولی هنوز تازه
#اذان صبح را گفته اند؛ تا
#طلوع آفتاب خیلی وقت هست.»
.
مجددا صدایش به
#گریه بلند شد و گفت:
«نماز
#شبم قضا شد.»
.
"شهید محمد هاشمی"