✅ معلم حَسابی
📍آن روز برف سنگینی آمده بود. تا رسيدن به کلاس، باید پیاده میرفتم. هرقدمی که در کوچههای گلی روستا میگذاشتم، تا زانو، توی گِلوبرف فرومیرفتم. با زور، پایم را از گل بیرون میکشیدم و باز دوباره پای بعدی.
🔻وقتی هوا تا این اندازه سرد میشد آموزشوپرورش
معلمها را از رفتن به کلاس معاف میکرد، اما تعطیلی آنها ربطی به نهضت نداشت. با سر و وضع گِلی و یخزده خودم را به کلاس رساندم، اما سوادآموزان، راهِ به آن نزدیکی را نیامده بودند. روز بعد که گفتند چون مدرسهها تعطیل بوده، تصور کردیم نهضت هم تعطیل است، گفتم: «ما فرق داریم. بارون و برف که هیچی، اگه نعوذبالله از آسمون سنگم بارید، کلاس ما تعطیل نمیشه نهضت تعطیلی نداره.»
📚 برشی از کتاب
#معلم_حسابی
⭕️سفارش کتاب با تخفیف 20درصد:
اینستاگرام
#دایرکت_بدهیدinstagram.com/RaheYarPubbasalam.com/raheyarvaketab.ir✅ @Raheyarpub