⚪️واقعه کربلا و انسان رو به اکمال - بخش ششم و پایانی
✒️محمد آقاسی
🔹️ انسان زمانه واقعه کربلا بیش از پیش ضعیف نگه داشته شده بود و نه فقط جسمها و کالبدها که روح جامعه، در اسارت بوده و به سمت استضعاف برده شده بود.
🔹️ در واقع حضرت حسین علیهالسلام نه فقط یک انسان ذبح شده در آن زمان که نماد انسانیت مذبوح، هستند. آنچه گفته شد نیز نشانههای اجتماعی آن زمانه بود. همانگونه که دین اسلام انسان را خطاب قرار داده، حضرت نیز برای احیای انسانیت و برای انسانها قیام نمودند. در طول تاریخ کسان زیادی بودند که در تحلیل واقعه کربلا، تصاحب قدرت، ثروت، امر به معروف و نهی از منکر، میل به شهادت و مسائلی دیگر را به عنوان غایت قیام ذکر کردهاند. اما توجه به فرازها و سخنان حضرتش، وضع تحلیل را تغییر میدهد. چنانچه در خطبه مشهور منی، خطاب به پروردگار متعال و نه همه یا گروهی از مردم میفرماید: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْكَامِكَ»
🔹️همانگونه که ملاحظه میشود حضرت به صراحت حرکت برای انباشت ثروت و یا رسیدن به سلطنت را نفی میکنند. حضرت حسین علیهالسلام به دنبال برافراشتن انسان و انسانیت، در قله صلح و امنیت بودند. همانگونه که در این فراز فرمودهاند که امن و امان برای مظلومان عباد پروردگار متعال هستند.
🔹️ از دیگرسو، در فراز زیارت ایشان در اربعین آمده است: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ، وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ»
🔹️انسان زمانه کربلا و هر انسانی که در ملاکها و قیدهای آن زمان گرفتار باشد، در گرداب جهلات و گردنه پرحیرت ضلالت است. خروجی واقعه کربلا برای انسانیت، حرکت در مسیر اکمال است. اما این تعبیر اکمال برآمده از سوره مائه قرآن کریم است چنانچه میخوانیم: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ دِیناً»
🔹️اکمال و اتمام، ترادف معنایی با یکدیگر دارند. مطابق تراجم زبان عربی، کمال هر چیزی تحقق یافتن غایت آن است. «تام» به معنای آن است که یک فرد یا یک چیز به حدی برسد که دیگر احتیاج به چیزی خارج از خود نداشته باشد، بر خلاف ناقص که محتاج به چیزی خارج از ذات خویش است تا او را تمام کند. لذاست که انسان پس از دیدن جان دادن حضرت حسین علیهالسلام، خواسته و ناخواسته در مسیر اکمال قرار گرفته است و با اتمام فاصله فراوان دارد. مسیر اکمال هموار شده و انسانیت میتواند به اتمام برسد. انسانها و جوامع انسانی، با پای گذاردن در این مسیر میتوانند به اتمام دست یابند. البته ضروری نیست همه صبر کنند چرا که در بطن واقعه کربلا، آنان که رفتند، تمام نشدند، اتمام یافتند. اطعام میشوند تا روز قیامت و اکرام مینمایند.
📎 بخش اول 📎 بخش دوم 📎 بخش سوم 📎 بخش چهارم 📎 بخش پنجم
🔸️ نویسنده در این کتاب صوتی سعی کرده دیدگاهها و نگرشهای مختلفی دربارهی حرکت امام حسین علیهالسلام و دیگر پیامبران و امامان معصوم ارائه دهد و با بهرهگیری از یک دیدگاه جامع، به بررسی روایات معصومین و سیره آن بزرگواران بپردازد.
🔸️در این اثر امام حسین علیهالسلام فقط به عنوان یک رهبر شریف و غیور به تصویر کشیده نمیشود، بلکه به صورت امام معصومی که ارادهای جز خواست خداوند متعادل ندارد، دیده میشود؛ خداوندی که تمام فرستادگانش را مأمور حرکتی هدفمند کرده است.
🔸️دیدگاههای این کتاب سعی در نفی یا نقد دیدگاههای دیگر ندارد و برخلاف سایر دیدگاهها به حرکت حضرت به صورت مجزا نمیپردازد و بیارتباط با حرکت سایر انبیا و ائمه به آن نمینگرد. بلکه به نوعی از یک نگرش کلگرا و عمقنگر برخوردار است که نتیجه سیر در فضا و محتوای کلی حرکت انبیا، کتاب و سنت معصومان است.
🔸️تحلیل و بررسی امامان و پیامبران از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است که هر نویسندهای قادر به این کار نیست.
🔸️کتاب #عاشورا_و_رهایی آخرین و تازهترین اثر عماد افروغ، است که نگاهی تحلیلی به واقعه عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام دارد. توفیق داشتم در ایام اربعین 1402 و چند ماه پس فوت این استاد، کتاب را به صورت صوتی روایت کنم که توسط انتشاران نیستان هنر نیز منتشر شد.
🔸️استاد افروغ در مقدمه کتاب عاشورا را والاترین مرتبه اخلاق و هنرورزی معرفی کرده و تاکید کرده است هنرورزی امام حسین علیهالسلام در اخلاق کریمانه و محسنانه و عمل عزیزانه و ایثار جان و نشان گرفته از بالاترین حد فعلیت نفس یعنی فعل شدن و رسیدن به مقامی سرشار از جود و وجود است.
🔸️افروغ در این کتاب، عاشور را یک اثر هنری متعالی از نظر چیستی و هستیشناسی دانسته و آن را یک حقیقت وجودی زیبا با لایههای رمزآلود توصیف کرده است.
🔸️افروغ هدف از نوشتن این کتاب را فهم عاشورا و ویژگیهای آن و نیز آشنایی با زمینههای بروز و در کنار آن مقایسه زمینه و زمانه فعلی ما دانسته است.
🔘اما نشانههایی دیگر از گسترش جهل عمومی توسط خلفا و دستگاه حاکم پس از آنان وجود دارد. در دورهای معاویه به فکر افتاد مردم شام را آزمایش کند تا از مراتب اطاعت و فرمانبرداری آنان آگاه شود. عمروبن عاص برای آزمایش، راهی را ارائه کرد و به معاویه گفت: «دستور بده که مردم باید کدو را مانند بره ذبح کنند و پس از تزکیه آن را بخورند؛ اگر فرمانت را اجراء نمودند آنها یار و پشتیبان تو هستند و گرنه نه.» او چنین کرد و مردم هم بدون کوچک ترین اعتراض اجراء نمودند و این امر به نام بدعت امویه در سراسر شام معمول گردید. طولی نکشید که خبر آن بدعت به گوش مردم عراق رسید و کسانی این مطلب را در کوفه از علی علیهالسلام مورد پرسش قرار دادند و حضرت بر غیراسلامی بودن این روش تاکید کردند. ( ابنشهرآشوب/ مناقب)
🔘البته این به معنای مطلق انگاری ناآگاهی در آن عصر نیست، اما نشانهای جدی است که حاکمان و سردمداران، به عمد از آگاهی بخشی جلوگیری میکردند.
🔘سیاستی که با ماجرای تحریق قرآن یا قرآنسوزی پس از ارتحال پیامبر خاتم، به عنوان مهمترین منبع معرفتی و آگاهیبخش مسلمانان آغاز شد. چنانچه در چند مرحله تمام دستنوشتههای رسولخدا(صلالله علیه و آلهوسلّم) که بر پوست و چوب بوده است سوزانده شد. سپس با برجستهسازی کعبالاحبار، ابوهریره و ... غلبه اسرائیلیات یعنی چیزهایی غیر از دین و خرافات و نیز برخی علوم در امتداد سنت عرب حجازی، جای آگاهی را فراگرفت. همچنین مرجعیت علمی و عملی علی علیهالسلام به حاشیه رانده شد. در صورتیکه هرگاه او پا در میدان میگذاشت، مساله یا مسائلی حل میشد. مستمر و مکرر نیز از خلفای راشدین مستنداتی وجود دارد که این مرجعیت، به نفع اسلام و مسلمین، وجود داشته اما کنار گذاشته میشده است.
🔘 لذا حضرت حسین علیهالسلام در مواقیت گوناگون نسبت به آگاهی بخشی اقدام مینمودند. از مصادیق آن میتوان به خطبه مهم در منا، یکسال پیش از واقعه کربلا، خروج نمادین از مکه پیش از اتمام مناسک عمومی حج، فرستادن اشخاصی برای اطلاعرسانی و نامهنگاری با سران برخی قبائل و عشائر، وقوف در منازل و گفتوشنفت با مردم و سران قبائل و حتی گفتوگو با سران سپاه شام و خطبهخوانی برای عموم سربازان در روز عاشورا اشاره کرد.
🔘 انسان زمانه ۶۰ هجری قمری، در چه موقعیتی بوده است که چنین واقعهای در آن محقق شده است؟ مگر میشود تراژدی آنچنان اتفاق بیفتد، و نزدیکان، دوستان، یاران، همشهریان و در یک کلام، انسانیت سکوت نماید؟ سکوت مرگآفرین و عدم همراهی عموم مردم در پشتیبانی از یک مصلحاجتماعی در آندوره، قابل واکاوی است. آن حرکت جمعی یا به عبارت بهتر سکونجمعی، سکوت محض هم نبوده است، بلکه در عمل همراهی عامه مردم با هیات حاکمه، به سرکردگی یزید پسر معاویه، در برپایی آن جنایت بزرگ علیه بشریت بوده است. اما چه شرایطی در آن دوره بوده است که انسان زمانه واقعه کربلا، چنین کرده و حضرت حسینبنعلی علیهالسلام به دنبال بنای چه چیزی بوده است؟
فریب عمومی با گسترش ناآگاهی اجتماعی 🔘انسان زمانه واقعه کربلا را در ناآگاهی نگاه داشته بودند. به صورتی که بزرگان قبیلهها و عشیرهها به خوبی میدانستند که از چه کسی پیروی مینمایند و بر چه کسی میشورند اما عموم مردم، چنین نگاهی را نداشتند. غلبه چنین فضای به ویژه با حاکمیت شام و تلاش برای یکپارچهسازی حکومت و نیز موروثی کردن آن اتفاق افتاد. شامات مرکز ثقل ناآگاهی و شهرهای دیگر چون مکه، مدینه و بصره با توجه به پیشینه و رئیس قبیله، تفاوتهایی داشتهاند.
🔘به عنوان نمونه آورده شده است که در جمعی درباره خلفا، حضرت علی(علیه السلام) و معاویه بحثی درگرفته بود. یکی در جمع که به تعبیر ناقل، عاقلترین آنان بوده، پرسیده که شما درباره ابوبکر و عمر چه میدانید؟ پرسیده شده که شما درباره آنها چه فکر میکنید؟ جواب داد آیا علی پدر فاطمه نبود؟ پرسیده شده فاطمه کیست؟ و پاسخ دریافت کرده که همسر پیغمبر و دختر عایشه خواهر معاویه. وقتی از حکایت علی علیهالسلام پرسیده شده است هم پاسخ چنین بوده که او در جنگ حنین با پیغمبر کشته شد.( مسعودی/ مروج الذهب و معادن الجوهر)